بالغ بر صد تن از علمای اهل سنت تصریح کرده اند که این موعود بزرگ کسی جز پسر امام دوازدهم شیعیان نیست، حتی برخی از دانشمندان اهل تسنن کتاب هائی به نام «الائمة الاثنی عشر» تألیف کرده و رسماً از امام دوازدهم با نام و نام پدرش حضرت عسکری و مادر گرامیش و سال و محل ولادت آن حضرت سخن گفته اند. به عنوان نمونه افراد زیر از این شمارند.

۱ـ “شیخ الاسلام ابونصر احمد جامی” (درگذشته نیمه اوّل قرن ششم) در قصیده ای که به این شعر ختم می شود:

عسکری نور دو چشم آدم است و عالم است

همچو یک مهدی سپهسالار در عالم کجاست؟

۲ـ شیخ “عبدالله مطیری شافعی” در کتاب «الریاض الزاهرة فی فضل آل بیت النبی و عترته الطاهره» نیز به ترتیب اسامی ائمه اطهار را می نویسد و سپس می نگارد:

«امام دوازدهم (فرزند حسن عسکری) محمّد قائم مهدی رضی الله عنه است که در میان ملّت اسلام از پیغمبر و جدش علی (رضی الله عنه) و سایر پدران بزرگوارش روایات صریح در باره او رسیده است. او قائم منتظر است که در خبر صحیح نوید داده شده، او پیش از آن که ظهور کند دو غیبت داشته است.»

۳ـ “صلاح الدین صفدی” درگذشته ۷۶۴ ق. در “شرح الدائرة” به نقل شیخ سلیمان حنفی در ینابیع المودة می نویسد:

«مهدی موعود امام دوازدهم از ائمه اثنی عشر است، اوّل آنها سیّدنا علی است و آخر آنان مهدی رضی الله عنهم است.»

۴ـ “ابن حجر مکّی” درگذشته ۹۷۴ ق. در “صواعق المحرقة” صفحه ۱۲۴ می نویسد:

«ابوالقاسم محمّد الحجه، سنّ وی بعد از پدرش پنج سال، بدو در آن سنین کودکی خداوند حکمت را آموخت. او را قائم منتظر می نامند.»

۵ـ “جمال الدین عطاء الله” درگذشته ۱۰۰۰ ق. در کتاب فارسی “تاریخ خمیس” که به نام وزیر امیرعلی شیر نوائی نوشته است، می نویسد:

«کلام در بیان امام دوازدهم محمدبن الحسن علیهما السلام. تولّد همایون آن در درج ولایت در منتصف شعبان سنه ۲۵۵ در سامرّه اتّفاق افتاد، مادرش صیقل یا سوسن و قیل نرجس.»

۶ـ مورّخ نامی “عبدالملک عصامی” مقیم مکّه درگذشته ۱۱۱۱ ق. در “سمط النجوم العوالی”، جلد چهارم، صفحه ۱۳۸ به ترتیب نام ائمه طاهرین را می نگارد تا آنجا که می نویسد:

«امام محمد المهدی فرزند امام حسن عسکری بن علی النقی … بن حسین بن علی بن ابی طالب رضی الله عنهم اجمعین در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ یا ۲۵۶ متولّد گردید؛ نام مادرش صیقل یا سوسن و گفته اند نرجس بوده است، کنیه او ابوالقاسم، القابش: حجت، خلف صالح، قائم، منتظر، صاحب الزمان و مهدی است که از همه مشهورتر است، وقتی پدرش رحلت کرد او پنج ساله بود.»

فرموده های پیامبر اکرم (ص) در رابطه با موضوع مهدویت در اسلام و اهمیتی که به مسئله امامت ارائه دادند در دو بخش خلاصه می گردد:

بخش اول: حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه» و فرازهای مشابه که مرگ هر مسلمان بدون شناخت «امام زمان» زمانش را محکوم به مرگ جاهلی فرمود، و امر امام شناسی را سرنوشت سازترین مسائل اسلامی اعلام کردند.

بخش دوم آن: معرفی امامان بعد از خود بود که از جمله حجت بن حسن عسکری را (با تمام مشخصات نسبی و خانوادگی و شکل و شمایل و دیگر ویژه گی های محلی و تاریخی و رخدادهای مربوطه به دوران امامتش) به عنوان مهدی منتظر و آخرین خلیفه و امام برحق و یگانه مصلح جهانی معرفی و اعلام فرمود.

این روایات توسط ۴۵ تن از اصحاب رسول خدا بدین شمار نقل شده است:

صحابه ی راوی احادیث امام مهدی موعود منتظر در منابع اهل تسنن:
۱ – «امام امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب» (درگذشته ۴۰ ق)، (سنن أبی داود جلد ۴ ، ص ۵۱) .
۲ – «ابوإمامه باهلی، صدی بن عجلان» (البیان گنجی، ص۹۵)
۳- «أبوأیوب أنصاری» (معجم صغیر، طبرانی ج ۱، ص ۱۳۷)
۴ – «أبوسعید خدری» (سنن أبی داود ج ۴ ص ۱۰۷ حدیث شماره ۴۳۸۵)
۵ – «أبوسلمی راعی» (چوپان شترهای) رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مقتل الحسین خوارزمی ص۹۵ و به نقل ینابیع المودة ۳/۱۶۰، فرائد السمطین ۲/۳۱۹ حدیث شماره۵۷۱ و عموم کتب شامل أحادیث مهدی.
۶ – «أبوالطفیل عامر بن واثله» (مسند أحمد بن حنبل ج ۱، ص ۹۹)
۷ – «أبو لیلی» (مناقب خوارزمی، فصل پنجم ص ۲۳ـ ۲۴)
۸ – «أبو وائل» (عقد الدرر جمال الدین یوسف دمشقی ص ۲۳ و ۳۸)
۹ – «أبوهریره» (صحیح بخاری ج ۱، ص ۱۷۸ و عموم کتب شامل أحادیث مهدی)
۱۰ – «أنس بن مالک» (سنن إبن ماجه ج ۲، ص ۵۱۹)
۱۱ – «تمیم داری» (عرائس ثعلبی ص ۱۸۶ و به نقل عقد الدرر ص ۲۱۹)
۱۲ – «ثوبان مولی (غلام آزاد شده) رسول اللّه (صلی الله علیه و آله)» (سنن إبن ماجه ج ۲، ص ۵۱۹)
۱۳ – «جابر بن سمره» (البرهان متّقی هندی، ذیل تنبیهات، تنبیه اوّل)
۱۴ – «جابر بن عبداللّه أنصاری» (مسند أحمد حنبل ج ۳، ص ۳۸۴)
۱۵ – «جابر بن عبداللّه صدفی» (استیعاب قرطبی ج ۲ ص۱۱۱ چاپ ذیل إصابه إبن حجر و معجم کبیر طبرانی ج ۲۲ ، ص ۹۳۷)
۱۶ – «امام حسن بن علی» (درگذشته ۵۰ ق)، (ینابیع المودة قندوزی، ص ۵۸۹)
۱۷ – «امام حسین بن علی» (درگذشته ۶۱ ق)، (البرهان متّقی هندی باب دوّم حدیث ۱۷ و ۱۸)
۱۸ – «سلمان فارسی» (مقتل الحسین خوارزمی ج۱ ، ص ۱۴۶)
۱۹ – «طلحة بن عبیداللّه» (البرهان، متّقی هندی و المهدی المنتظر، إبن صدیق ص۱۲)
۲۰ – «عباس بن عبدالمطلب» (المهدی المنتظر إبن صدیق، ص۱۲)
۲۱ – «عبدالرحمن بن عوف» (البیان گنجی شافعی، ص۹۶ )
۲۲ – «عبداللّه بن حرث (حارث) بن جزء زبیدی» (سنن إبن ماجه ج ۲ ، ص۵۱۹ و در چاپ دیگر ج ۲، ص ۲۷۰)
۲۳ – «عبداللّه بن عباس» (درگذشته ۶۸ ق)، (فصول المهمّه، إبن صبّاغ مالکی ص ۲۷۸)
۲۴ – «عبداللّه بن عمر بن خطاب» (درگذشته ۷۴ ق)، (فصول المهمّه، إبن صبّاغ،ص ۲۷۷ و البرهان، متقی هندی، باب ۱ حدیث ۲ و باب ۶ حدیث ۶)
۲۵ – «عبداللّه بن عمرو بن عاص» (البیان، گنجی شافعی ، ص۹۲ )
۲۶ – «عبداللّه بن مسعود» (فصول المهمة، إبن صبّاغ، ص۲۷۹ )
۲۷ – «عثمان بن أبی العاص» (مسند أحمد حنبل ج ۴ ، ص ۲۱۶ و ۲۱۷)
۲۸ – «عثمان بن عفّان» (المهدی المنتظر، صدیق مغربی ص۱۲، و در مقاله فتوائی ــ اداره مجمع فقهی سعودی در مکّه ــ مندرج در آخر البیان گنجی شافعی ص۷۷ چاپ بیروت)
۲۹ – «علقمة بن عبداللّه» (سنن إبن ماجه [بنقل المهدی فی السنة شیرازی ص۴۲] و فصول المهمة، إبن صبّاغ مالکی)
۳۰ – «علیّ الهلالی» (مجمع الزوائد هیثمی ج ۹ ، ص ۱۶۵)
۳۱ – «عمار بن یاسر» (البرهان باب اول حدیث ۱۰ و باب ۴ فصل ۲ حدیث شماره ۷ و ۲۴)
۳۲ – «عمر بن خطاب» (البرهان باب اول حدیث ۳۸)
۳۳ – «عمران بن حصین» (مسند أحمد بن حنبل ج ۴، ص ۴۳۷)
۳۴ – «عمرو بن عاص» (البرهان باب چهارم فصل ۲ حدیث ۲۳ )
۳۵ – «عمرو بن مره جهنی» (إبراز الوهم المکنون، أبوالفیض غماری و عرف الوردی ص۱۳۹ و ۳۹۰ و المهدی المنتظر إبن صدیق ادریسی ص۱۳ )
۳۶ – «عوف بن مالک» (معجم کبیر طبرانی)
۳۷ – «قتادة بن نعمان» (البرهان باب اول حدیث ۱۷ و باب ششم حدیث ۱۰ و ۱۱)
۳۸ – «قرة بن ایاس المزنی» (ینابیع المودة ص ۲۲۰ )
۳۹ – «کعب الأحبار» (عقد الدرر، جمال الدین دمشقی ص ۱۸۰ و ۲۳۳ ــ ۲۳۴ به نقل از الفتن، نعیم بن حماد)
۴۰ – «کعب بن علقمه» (البرهان باب هفتم حدیث ۸ ـ ۱۳ ـ ۲۱ )
۴۱ – «معاذ بن جبل» (درگذشته ۱۸ ق)، (إبراز الوهم المکنون، أحمد بن محمد بن صدیق، ص ۸ )
۴۲ – «فاطمة الزهراء بنت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله)» (درگذشته ۱۰ ق )، (فرائد السمطین، حموینی)
۴۳ – «أم المؤمنین أم سلمه» (سنن أبی داود ج ۴ ، ص ۱۵۱)
۴۴ – «أم المؤمنین عایشه» (کتاب الفتن، نعیم بن حماد به نقل عقد الدرر ص ۱۶ ــ ۱۷ و البرهان باب دوم حدیث ۲۱ )
۴۵ – «أم حبیبه» (البرهان باب چهارم فصل ۲ حدیث ۲۰)

اضافه بر این بالغ بر ۳۴ تن از محدثین و حدیث شناسان عالی رتبه اهل سنت به تواتر احادیث مهدی منتظر اعتراف نموده اند بدین شرح:

معترفین به تواتر و قطعی الصدور بودن احادیث مهدی منتظر

۱ ــ أبوالحسن، محمدبن حسین آبری سجستانی (درگذشته ۳۶۳ ق.) به تواتر و قطعی الصدور بودن احادیث مهدی اعتراف نموده است.

۲ ــ حافظ محمد یوسف گنجی شافعی (م. ۶۵۸ ق) در «البیان فی اخبار صاحب الزمان(ع)» آخر باب یازدهم، ص ۱۲۶.

۳ ــ شمس الدین محمد بن أحمد قرطبی (م. ۶۷۱ ق) در «التذکرة فی أحوال الموتی و أمور الآخرة» ص۷۰۱.

۴ ــ حافظ جمال الدین مزّی ( م. ۷۴۲ ق) در «تهذیب الکمال» ج ۴، ۱۴۶ ــ۱۴۹، شماره ۵۱۸۱.

۵ ــ إبن قیم جوزیّه محمد بن ابی بکر دمشقی حنبلی (م. ۷۵۱ ق) در «المنار المُنیف»، ص ۱۴۲.

۶ ــ شهاب الدین إبن حجر احمد بن علی عسقلانی (م . ۸۵۲ ق) در «تهذیب التهذیب» ج ۹، ص ۱۲۶

۷ ــ شمس الدین سخاوی (درگذشته ۹۰۲ ق) در «فتح المغیث» به نقل از آبری [«نظم المتناثر» کتانی ص۲۲۶; «إبراز الوهم المکنون» غماری، ص۴۳۶، مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ، ص۲۳۲].

۸ ــ جلال الدین عبدالرحمن سیوطی (م . ۹۱۱ ق) در «عرف الوردی» ضمیمه ی: «الحاوی للفتاوی» ، ج ۲ ، ص ۱۶۵.

۹ ــ ابوالعبّاس إبن حجر احمد بن محمّد هیتمی (م . ۹۷۳ ق) در «الصواعق المحرقة» ص۹۹ و در چاپ دیگر ص۱۶۷ و «القول المختصر» ص ۲۳ با این تعبیر : قال بعض الائمة … .

۱۰ ــ شیخ مرعی بن یوسف حنبلی (م. ۱۰۳۳ ق) در «فرائد الفکر فی الامام المهدی المنتظر» [به نقل «لوائح الأنوار البهیة» سفارینی ج ۲ و مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج۲، ص۲۳ و «الإذاعة» محمد صدیق قنوجی ص۱۴۷].

۱۱ ــ أبوزید عبدالرحمن بن عبدالقادر فاسی (م. ۱۰۹۲ ق) در «منهج المقاصد» شرح «مراصد المعتمد» شیخ محمد عربی فاسی، به نقل از سخاوی [«المهدی المنتظر» عبداللّه بن محمد صدیق حسنی ادریسی ص۱۰].

۱۲ ــ شریف محمد بن عبد الرسول برارنجی مدنی (م. ۱۱۰۳ ق) در «الإشاعة لأشراط الساعة» ص ۱۴۷ و ۱۸۵.

۱۳ ــ محمد بن عبدالباقی زرقانی مالکی (م. ۱۱۲۲ ق) در «شرح المواهب اللدنیه» [به نقل «إبراز الوهم المکنون» صدیق مغربی ص۴۳۴ و مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ص۲۳۰].

۱۴ ــ شیخ محمد بن قاسم بن محمد جسوس مالکی (م. ۱۱۸۲ ق) در شرح کتاب «الرسالة» عبداللّه بن عبدالرحمن شیروانی [کتانی در «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» ص۲۲۶ و احتجاج به کلام جسوس و «المهدی المنتظر»، إبن صدیق غماری، ص۹].

۱۵ ــ أبوالعلاء ادریس بن محمد ادریس حسینی عراقی فاسی (م. ۱۱۸۳ ق) در کتابی که در باره امام المهدی نوشته [به نقل «نظم المتناثر» ص۲۲۶ و «المهدی المنتظر» إبن صدیق غماری ص۸].

۱۶ ــ شیخ شمس الدین محمّد بن أحمد سَفارینی حنبلی (م. ۱۱۸۸ ق) در «لوائح الأنوار البهیة» ج۲، ص۸۹ و «اهوال یوم القیامة»، ص ۳۳.

۱۷ ــ شیخ محمّد بن علی صبّان مصری (م. ۱۲۰۶ ق) در «اِسعاف الراغبین» ص۱۴۵، ۱۴۷ و ۱۵۲.

۱۸ ــ قاضی محمّد بن علی شوکانی (م. ۱۲۵۰ ق) در کتاب «التوضیح فی تواتر ما جاء فی مهدی المنتظر و الدجال و المسیح» [کتانی در «نظم المتناثر» ص۲۲۵ــ۲۲۸; محمد صدیق قنوجی بخاری در «الاذاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعة» ص۱۶۰; شیخ محمد خضر حسین مصری در مقاله «نظرة فی أحادیث المهدی» چاپ دمشق و مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲، ص ۲۱۲; شیخ عبدالمحسن عباد حجازی در مقاله «عقیدة اهل السنّة و الاثر» چاپ مدینه و مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲، ص ۴۰۴; شیخ تویجری در «الاحتجاج بالاثر علی من أنکر المهدی المنتظر» ص۴۲ و «تحفة الاحوذی» مبارکپوری، ص۴۸۴ باب «ما جاء فی المهدی»، در شرح حدیث ۲۳۳۱].

۱۹ ــ مؤمن بن حسن شبلنجی (م. ۱۲۵۴ ق) در «نور الأبصار» ص۱۸۹.

۲۰ ــ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی (م. ۱۲۹۴ ق) در «ینابیع المودة» ، باب ۸۵، ص۵۶۳.

۲۱ ــ أحمد بن زینی دحلان مفتی شافعیه (م. ۱۳۰۴ ق) در «فتوحات الاسلامیه» ج ۲، ص ۲۱۱ به نقل از «الاشاعة» برازنجی.

۲۲ ــ سید محمد صدیق حسن قُنوجی بخاری (م. ۱۳۰۷ ق) در «الاذاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعة»، ص ۱۲۰.

۲۳ ــ محمد بلبیسی بن محمد بن أحمد حسینی شافعی مصری (م. ۱۳۰۸ ق) در «عطر الوردی فی شرح القطر الشهدی» ص۴۴ به نقل از «شرح ورد السحر» شیخش أبوعبدالسلام شبراوی و به نقل از «مناقب الشافعی» أبوالحسن آبری (درگذشته ۳۶۳ ق)، ص۴۵ و از «مصباح الزجاجة» سیوطی.

۲۴ ــ أبوعبداللّه محمد بن جعفر کتانی مالکی (م. ۱۳۴۵ ق) در «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» ص۲۲۵ــ۲۲۸، شماره۲۸۹.

۲۵ ــ مبارکفوری (مبارک پوذی) (م . ۱۳۵۳ ق) در «تحفة الاحوذی»، ج ۶ ، ص۴۸۴، باب «ما جاء فی المهدی» در راستای شرح حدیث ۲۲۳۱.

۲۶ ــ شیخ محمد خضر حسین مصری (م. ۱۳۷۷ ق) در مقاله «نظرة فی أحادیث المهدی» چاپ ضمن «مجلة التمدن الاسلامی» دمشق ۱۳۷۰ ق/ ۱۹۵۰ م، ص۸۲۹، و به نقل از شوکانی به طوری که تلقی به قبول نموده و عیناً مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲، ص ۲۱۲ می باشد.

۲۷ ــ ابوالفیض، سید احمد بن محمد بن صدیق غماری حسینی ازهری شافعی مغربی (م . ۱۳۸۰ ق) در «ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، أو المرشد المبدی لفساد طعن ابن خلدون فی أحادیث المهدی» ص۴۳۳ــ۴۳۶ و عیناً مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲، ص ۲۲۷ – ۳۸۲ .

۲۸ ــ شیخ ناصرالدین البانی (معاصر) در مقاله «حول المهدی» نشریه «مجلة التمدن الاسلامی»، دمشق، سال ۲۲، ذیقعده ۱۳۷۱ ق، ص ۶۴۲ ــ۶۴۶ و عیناً مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲، ص ۳۹۱.

۲۹ ــ شیخ صفاءالدین آل شیخ الحلقه عراقی در «مجلة التربیة الاسلامیة» شماره۷ ص۳۰ سال۱۴ [«المهدی المنتظر بین التصور و التصدیق» شیخ محمد حسن آل یس، ص۲۹; نیز «المهدی المنتظر»، ص۲۹].

۳۰ ــ شیخ عبدالمحسن بن حمد عَبّاد (معاصر)، عضو هیئت تدریسی دانشگاه اسلامی مدینه، در مقاله «عقیده اهل السنّة و الاثر فی المهدی المنتظر» نشریه «مجلة جامعة الاسلامیه» مدینه، سال اول، شماره ۳، ذیقعده ۱۳۸۸، ص ۵۹۸ و عیناً مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ص۴۰۲ــ۴۰۴. و در دیگر مقاله مفصّل به عنوان «الرّد علی من کذب بالاحادیث الصحیحة الواردة فی المهدی» در ردّ بر رساله «لا مهدی یتنظر بعد الرسول خیر البشر» اثر آل محمود قاضی قطر، نشریه فوق شماره ۴۶ ، سال دوازدهم ، ص ۳۷۳ و عیناً مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲ ، ص ۴۴۲.

۳۱ ــ ابوالفضل عبداللّه بن محمد بن صدیق حسینی ادریسی در «المهدی المنتظر» چاپ عالم الکتب، بیروت، ص۹۵.

۳۲ ــ شیخ حمود بن عبداللّه تویجری (معاصر) از استادان دانشگاه اسلامی مدینه، در کتاب «الاحتجاج بالاثر علی من أنکر المهدی المنتظر» در ردّ بر کتاب «لا مهدی یتنظر بعد الرسول خیر البشر»، آل محمود قاضی قطر، ص۱۲۱.

۳۳ ــ شیخ عبدالعزیز بن عبداللّه بن باز (معاصر) از رجال علمی دربار حکومت سعودی و رئیس ادارات علوم و فتوی و دعوت و ارشاد، در ذیل تأییدنامه مقاله «عقیدة اهل السنّة و الاثر فی المهدی المنتظر» شیخ عبدالمحسن عُبّاد، و نیز در کلام تقریضی او بر کتاب «الاحتجاج بالاثر علی من أنکر المهدی المنتظر» تویجری، ص۳.

۳۴ ــ دکتر عبدالحلیم نجار ضمن مقدمه اش بر کتاب «المهدیه فی الاسلام» اثر سعد محمد حسن مصری ــ که در خلط مبحث حقایق اسلامی و نادیده انگاشتن نقلیات حدیثی و اعترافات علما در باب مهدی منتظر و انکار او خلاصه می شود ــ مؤکداً خاطر نشان می کند که به نظر علمای حدیث، موضوع مهدی بالغ و برخوردار از تواتر معنوی است.

با مروری کوتاه بر مندرجات تعدادی از کتب اختصاصی امام مهدی منتظر یا کتبی که بخشی از هر یک از آنها بذکر احادیث آن جناب اختصاص یافته، بدین واقعیت پی می بریم که لا حداقل ۴۵ تن از اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله احادیث و روایات مربوط به حضرت مهدی منتظر را بلاواسطه از قول پیامبر خدا نقل کرده و اشاعه داده اند. نقل همین عده از صحابه، نشن گر استحکام و قطعیّت احادیث «مهدی منتظر» است که از ناحیه رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است. و نشان می دهد که مسئله مهدویت در اسلام از عمیق ترین از عمیق تر اصول اسلامی است که از سخنان شخص رسول خدا مایه می گیرد و این احادیث از عالی ترین درجه اعتبار حدیثی و حدیث شناسی برخوردار می باشد و دیگر زمینه ای برای تشکیک پیرامون اصل مهدویت و انکار مهدی منتظر و تخطئه احادیث مربوطه را باقی نمی گذارد.

حدیث من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة

مهمترین انگیزه و عامل برای عقیده به مقام امامت یگانه مصلح جهانی امام مهدی منتظر (علیه السلام) و توجه و اهتمام مسلمانان به اصل امام شناسی به طور عموم و شناخت امام مهدی منتظر، حجت بن حسن عسکری به طور خصوص، حدیث شریف: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» و احادیث مشابه و هم مضمون آن است که به موجب آن سهل انگاری و بی تفاوتی یا سماجت و عصبیّت نسبت به عدم شناخت امام زمان در هر عصر و روزگار تهدید به مرگ جاهلی و منتهی شدن به برانگیخته شدن با بت پرستان و مشرکین را به دنبال دارد.

متن های مختلف این حدیث و اسناد آن از دیدگاه اهل تسنّن چنین است:

بخش اول: اصل حدیث.

۱ ـ من لم یعرف امام زمانه مات میتتة جاهلیة.

۲ ـ من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة.

۳ ـ من مات لیلة و لیس فی عنقه بیعة امام مات میتة جاهلیة.

۴ ـ من مات و لا امام له مات میتة جاهلیة.

۵ ـ من مات و لا بیعة علیه مات میتة جاهلیة.

۶ ـ من مات و لا طاعة علیه مات میتة جاهلیة.

۷ ـ من مات و لم یعرف امام زمانه فلیمت ان شاء یهودیّاً و ان شاء نصرانیّاً.

۸ ـ من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة.

۹ ـ من مات و لیس علیه امام جامع فقد مات میتة جاهلیة.

۱۰ ـ من مات و لیس علیه امام، فمیتته میتة جاهلیة.

۱۱ ـ من مات و لیس علیه امام مات میتة جاهلیة.

۱۲ ـ من مات و لیس (لیست) علیه طاعة مات میتة جاهلیة.

۱۳ ـ من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة.

۱۴ ـ من مات و لیس لامام جماعة علیه طاعة مات میتة جاهلیة.

۱۵ ـ من مات و لیس له امام فمیتته میتة جاهلیه.

بخش دوم: مضامین مشابه.

۱ ـ لیس احد یفارق الجماعة شبراً فیموت،الا مات میتة جاهلیة.

۲ ـ من خالف المسلمین قید شبر ثم مات، مات میتة جاهلیة.

۳ ـ من خرج عن الطاعة و فارق الجماعة فمات، مات میتة جاهلیة.

۴ ـ من خرج من الجماعة قید شبر، فقد خلع ربقة الاسلام من رأسه.

۵ ـ من خرج من السلطان شبرا، مات میتة جاهلیة.

۶ ـ من خرج من الطاعة او فارق الجماعة فمات، فمیتته جاهلیة.

۷ ـ من خرج من الطاعة و فارق الجماعة…فلیس منی ولست منه.

۸ ـ من خلعها بعد عهدها، لقی الله ولاحجة له.

۹ ـ من خلع یدًا من طاعة، لقی الله یوم القیامة لاحجة له.

۱۰ ـ من خلع یدا من طاعة مات میتة جاهلیة.

۱۱ ـ من فارق الجماعة او خلع یدا من طاعة، مات میتة جاهلیة.

۱۲ ـ من فارق الجماعة شبرا فمات، فمیتته جاهلیة.

۱۳ ـ من قتل تحت رأیة عمیة تدعوا عصبیة او ینصر عصبیة فقتله (قتلة) جاهلیة.

۱۴ ـ من مات تحت رایة عصبیة، فقتلته قتلة جاهلیة.

۱۵ ـ من مات علی غیر طاعة مات لا حجة له.

۱۶ ـ من مات و هو مفارق للجماعة، مات میتة جاهلیة.

۱۷ ـ من نزع یداً من طاعة الله و فارق الجماعة ثم مات، مات میتة جاهلیة.

۱۸ ـ من نزع یداً من طاعة، جاء یوم القیامة لاحجة له.

از آن رو که روی سخن در بحث و بررسی این حدیث بیشتر و قبل از همه با اهل تسنت است، تنها به ذکر ناقلان و مصادر اختصاصی آنها بسنده می شود.

این روایت در نزد شیعه نیز از وفور فراوانی برخوردار است و تنها علامه مجلسی (از بزرگان علما و مراجع حدیثی و حدیث شناسی شیعه) این حدیث را با چهل سند از طرق اختصاصی شیعه در بحار الانوار نقل کرده است.

قسمتی از اسناد حدیث و راویان و ناقلان از اهل تسنن چنین است:

۱ ـ «مسند» ابوداود سلیمان بن داود طیالسی (درگذشته ۲۰۴ ق) از عبد الله بن عمر به لفظ: «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة، و من نزع یداً من طاعة جاء یوم القیامة لاحجة له» نیز رجوع شود به کنزالعمال.

۲ ـ «مصنف» یا «جامع کبیر در حدیث» حافظ عبد الرزاق بن همام صغانی یمنی (درگذشته ۲۱۱ ق) چاپ مجلس علمی پاکستان، ج ۱۱، ص ۳۳۰ به شماره ۱۹۰۰۵ به لفظ: «من فارق الجماعة شبرا فمات مات میتة جاهلیة».

۳ ـ «سنن» سعید بن منصور خراسانی (درگذشته ۲۲۷ ق) از عامر بن ربیعه صحابی به لفظ: «من مات و لیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة» به نقل کنزالعمال.

۴ ـ «مسند» حافظ ابوالحسن علی بن جعد جوهری (درگذشته ۲۳۰ ق) جلد ۲، ص۸۵۰ شماره ۲۳۷۵ چاپ کویت، از عبد الله بن عامر، از پدرش عامر بن ربیعه، به لفظ: «من مات و لیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة، و من خلعها بعد عقدها ایاها لقی الله و لا حجة له.»

۵ ـ «طبقات الکبری» محمد بن سعد کاتب واقدی (درگذشته ۲۳۰ ق) ج ۵، ص ۱۰۷ چاپ لیدن و ص ۱۴۴ چاپ بیروت، ذیل شرح حال عبد الله بن مطیع به لفظ: «من مات و لابیعة علیه مات میتة جاهلیة» به روایت از عبد الله بن عمر، نیز مراجعه شود به کنز العمال ۱ / ۱۰۳ شماره ۴۶۳.

۶ ـ «مصنّف» حافظ ابن أبی شیبه، أبوبکر عبد الله بن محمد، (درگذشته ۲۳۴ ق) ج ۱۵، ص ۲۴ شماره ۱۹۰۰۵ به لفظ: «من فارق الجماعة شبراً فمات مات میتة جاهلیة» و ص ۳۸ شماره ۱۹۰۴۷ از عبد الله بن عامر، از پدرش به لفظ: «من مات و لا طاعة علیه مات میتة جاهلیة، و من خلعها بعد عقده ایاها فلاحجة له» و نیز به لفظ: «من مات و لیست علیه طاعة، مات میتة جاهلیة» و ص ۵۲، شماره ۱۹۰۹۰ به لفظ: «من ترک الطاعة و فارق الجماعة فمات، فمیتتة جاهلیة، و من خرج تحت رایة عمیة یغضب لعصبیة او ینصر عصبة او یدعوا الی عصبة، فقتل فقتلته جاهلیة». نیز مراجعه شود به کنز العمال (۶/۶۵ شماره ۱۴۸۶۱).

۷ ـ «المعیار و الموازنة» علامه متکلم ابوجعفر اسکافی (درگذشته ۲۴۰ ق) ص ۲۴ به لفظ: «من مات و لا امام له مات میتة جاهلیة» از عبدالله بن عامر.

۸ ـ «نقض العثمانیة» نیز از علامه ابوجعفر اسکافی (درگذشته ۲۴۰ ق) ص ۱۱ ـ ۱۲ و به نقل ابن ابی الحدید ۱۳ / ۲۴۲ به لفظ فوق.

۹ ـ «مسند» احمد بن حنبل (درگذشته ۲۴۱ ق) ج ۲، ص ۸۳ و ۱۵۴ به لفظ: «من مات و هو مفارق للجماعة مات میتة جاهلیة» و ص ۱۱۱ به لفظ: «من مات و قد نزع یده من بیعة کانت میتته میتة ضلال» از ابن عمر، و ص۲۹۶ به لفظ: «من خرج من طاعة و فارق الجماعة مات میتة جاهلیة» از ابوهریره و ج ۳، ص ۴۴۶ بخش مسند عامر بن ربیعه به لفظ: «من مات و لیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة» به روایت از نامبرده و ج ۴، ص ۹۶ به لفظ: «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة» از معاویة بن ابی سفیان.

۱۰ـ «الاموال» حمید بن زنجویه (درگذشته ۲۵۱ ق) ج ۱، ص ۸۱ به شماره ۴۰ چاپ ریاض از ابوهریره به لفظ: «من خرج من الطاعة او فارق الجماعة فمات، فمیتتة جاهلیة» و ص ۸۲ به شماره ۴۲ به لفظ: «من مات و لیست علیه طاعة مات میته جاهلیة، و ان خلعها بعد عقدها فی عنقه لقی الله و لیست له حجة» از عبدالله بن عامر بن ربیعه، از پدرش و شماره ۴۳ از ابن عمر (در حالی که روی سخنش به ابن مطیع والی مدینه از طرف عبدالله بن زبیر به هنگام قتل عام مردم آن به دست بُسر بن ارتاط از جانب یزید بن معاویه بود) گفت: آمده ام آنچه از رسول خدا شنیده ام به تو خبر دهم که فرمود: «من مات علی غیر طاعة مات لاحجة له و من مات قد نزع یدا من بیعة کان علی الضلال».

۱۱ ـ «سنن» امام عبد الله بن عبد الرحمن تمیمی سمرقندی دارمی (درگذشته ۲۵۵ ق) ج ۲، ص ۲۴۱ به لفظ: «لیس من احد یفارق الجماعة شبرا فیموت، الا مات میتة جاهلیة» از ابن عباس.

۱۲ ـ «صحیح» محمد بن اسماعیل بخاری (درگذشته ۲۵۶ ق) ج ۲، ص ۱۳ و در چاپ دیگر مصر ج ۹، ص ۵۹، باب فتن از ابن عباس به لفظ: «من خرج من السلطان شبراً مات میتة جاهلیة» و به لفظ: «من فارق الجماعة شبراً فمات (الا مات خ ل.) میتة جاهلیة».

۱۳ ـ «تاریخ الکبری» بخاری ج ۶ ، ص ۴۴۵ شماره ۲۹۴۳ از عامر بن ربیعه، از پدرش به لفظ: «من مات و لیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة» و در ج ۴، ص ۵۴، شماره ۱۹۳۸ به لفظ: «من فارق الجماعة قید شبر فقد فارق الاسلام».

۱۴ ـ «صحیح» مسلم نیشابوری (درگذشته ۲۶۱ ق) ج ۶، ص ۲۱ ـ ۲۲ ، شماره ۱۴۸۹ به لفظ: «من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة» از عبد اللّه بن عمر و به لفظ: «من خرج من الطاعة و فارق الجماعة، فمات، مات میتة جاهلیة» و نیز «من فارق الجماعة شبرا فمات فمیتته جاهلیة». و در ج ۸، ص ۱۰۷ به لفظ: «من لم یعرف امام زمانه فمات میتة جاهلیة» (ملحقات الاحقاق ج ۱۳ ، ص ۸۵)

۱۵ ـ «العلل الوارده فی الاحادیث» ابوالحسن علی بن عمر بن احمد بن مهدی بغدادی دارقطنی شافعی (م. ۳۸۵ ق) ج ۷، ص ۶۳ به لفظ: «من مات لغیر امام مات میتة جاهلیة» به سه سند از معاویه و دو سند از ابوهریره.

۱۶ ـ «الزوائد» احمد بن عمر بزار (درگذشته ۳۲۰ ق) ج ۱، ص ۱۴۴ و ج ۲، ص ۱۴۳ به لفظ: «من مات و لیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة، و من مات تحت رایة عصبیة، فقتلته قتلة جاهلیة».

۱۷ ـ «الکنی و الاسماء» حافظ دولابی (درگذشته ۳۲۰ ق) ج۲، ص۳، چاپ دائرة المعارف حیدرآباد دکن به لفظ: «من مات و لیس علیه امام جامع فقد مات میتة جاهلیة، و من خرج من الجماعة فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه» از ابن عمر.

۱۸ ـ «عقد الفرید» ابوعمر، احمد بن محمدبن عبدربه اندلسی (درگذشته ۳۲۷ ق) ج ۱، ص ۹، سطر ۱۲ به لفظ: «من فارق الجماعة او خلع یدا من طاعة، مات میتة جاهلیة».

۱۹ ـ «صحیح ابن حبان»، ابوحاتم محمد بن حبان تمیمی، بستی شافعی (درگذشته ۳۵۴ ق) به شرح «احسان به ترتیب صحیح ابن حبان» شماره ۴۴ به لفظ: «من مات و لیس له امام مات میتة جاهلیة».

۲۰ ـ «کتاب المجروحین» نیز از ابوحاتم ج۱، ص ۲۸۰ به لفظ: «من فارق جماعة المسلمین قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه، و من مات و لیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة، و من مات تحت رایة عمیة یدعوا الی عصبیة او ینصر فقتله جاهلیة» به روایت از ابن عباس.

۲۱ ـ «المعجم الکبیر» حافظ ابوالقاسم طبرانی (درگذشته ۳۶۰ ق) ج ۱۰، ص ۳۵۰، حدیث ۱۰۶۸۷ (شماره مسلسل) به لفظ: «من فارق جماعة المسلمین قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه و من مات و لیس علیه امام فمیتته جاهلیة و من مات تحت رأیة عمیه یدعوا الی عصبیة او ینصر عصبیة فقتله جاهلیة» به روایت از ابن عباس و ج ۱۹، ص ۳۸۸، شماره ۹۱۰ چاپ بغداد به لفظ: «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة» به روایت معاویه، و به لفظ «من مات و لیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة» از عامر بن ربیعه (نیز رجوع شود به کنزالعمال ج۶، ص ۶۵، شماره ۱۴۸۶۱).

۲۲ ـ «المعجم الاوسط» نیز از حافظ طبرانی (درگذشته ۳۶۰ ق) ج ۱، ص ۱۷۵، شماره ۲۲۷ به لفظ: «من مات و لا بیعة علیه مات میتة جاهلیة» و با دیگر الفاظ مختلف ذیل کتاب «مجمع الزوائد» بیاید.

۲۳ ـ «الکامل فی ضعفاء الرجال» ابواحمد عبد الله بن محمد، معروف به ابن عدی جرجانی (درگذشته ۳۶۵ ق) ج ۵، ص ۱۸۶۹ به لفظ: «من مات و لیس علیه طاعة، مات میتة جاهلیة» به روایت عامر بن ربیعه.

۲۴ ـ «مستدرک الصحیحین»، حاکم نیشابوری (درگذشته ۴۰۵ ق) ج ۱، ص ۷۷ و ۱۱۷ از ابن عمر به لفظ: «من مات و لیس علیه امام جماعة فان موتته موتة جاهلیة».

۲۵ ـ «المغنی» قاضی القضاة معتزلی، عبد الجبار بن احمد همدانی اسدآبادی (درگذشته ۴۱۵ ق) جزء متمم عشرین ج ۱، ص ۱۱۶ به لفظ: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة».

۲۶ ـ «ندیم الفرید» علامه محقق ابوعلی، احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه ـ که اصلش از ری و مقیم و درگذشته اصفهان به سال ۴۲۱ ق بوده است – به لفظ: «من مات لیلة و لیس فی عنقه بیعة امام فقد مات میتة جاهلیة».

۲۷ ـ «حلیة الاولیاء»، حافظ ابونعیم اصفهانی (درگذشته ۴۳۰ ق) ج ۳، ص ۲۲۴ به لفظ: «من مات بغیر امام فقد مات میتة جاهلیة و من نزع یده من طاعة (یدا من طاعة الله) جاء یوم القیامة لاحجة له» به روایت از طیالسی. و اضافه کرده است: این حدیث ثابت و مسلّم بوده، مُسلم در حدیث خود آن را از زید روایت نموده و گفته است: تابعین و اعلام آن را از زید نقل کرده اند. سپس هشت تن از تابعین را نام برده که این حدیث را روایت نموده اند.

۲۸ ـ «المنتقی فی الاخبار» مکی بن ابیطالب حموش بن محمد بن مختار اندلسی (درگذشته ۴۳۷ ق) به شرحی که در «نیل الاوطار فی شرح منتقی الاخبار» تحت شماره ۶۶ بیاید.

۲۹ ـ «سنن بیهقی» اثر حافظ بیهقی (درگذشته ۴۵۸ ق) ج ۸، ص ۱۵۶ ـ ۱۵۷ به لفظ: «من مات و لیس فی عنقه بیعة، مات میتة جاهلیة» و به لفظ: «من خرج من الطاعة و فارق الجماعة، فمات میتة جاهلیة» و نقل از بخاری و مسلم.

۳۰ ـ «شعب الایمان» نیز از بیهقی، به شرح مختصر آن که تحت شماره ۴۵ بیاید.

۳۱ ـ «المتفق و المفترق» ابوبکر احمد بن علی خطیب بغدادی (درگذشته ۴۶۳ ق) به لفظ: «من نزع یدا من طاعة الله و فارق الجماعة ثم مات، مات میتة جاهلیة و من خلعها بعد عهدها لقی الله و لا حجة له» از ابن عمر (کنزالعمال ۶/۶۶ شماره ۱۴۸۶۵)

۳۲ ـ «جمع بین صحیحین ـ بخاری و مسلم ـ» محمد بن فتوح حمیدی (درگذشته ۴۸۸ ق) به لفظ: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» به نقل احقاق الحق، قاضی نورالله شوشتری در اوائل بحث امامت، نیز آیت الله مرعشی در پاورقی احقاق ج ۲، ص ۳۰۶ به واسطه کنز العمال (۱/۱۸۶ چاپ حیدر آباد) آن را نقل نموده، اما روایت با کمی اختلاف در عبارت بدون نام حمیدی ذکر شده است.

۳۳ ـ «شرح المبسوط فی الفقه»، شمس الدین سرخسی (درگذشته ۴۹۰ق).

۳۴ ـ «شرح السیر الکبیر شیبانی» شمس الدین سرخسی (درگذشته ۴۹۰ ق) ج ۱، ص ۱۱۳ و چاپ حیدرآباد ج ۶ ، ص ۱۳۳۵. نیز ج ۱، ص ۱۶۷ چاپ ۱۹۷۱ م قاهره به لفظ: «من اتاه من امیره ما یکرهه فلیصبر، فانّ من خالف المسلمین قید شبر، ثم مات، مات میتة جاهلیة».

۳۵ ـ «ربیع الابرار» محمود بن عمر زمخشری (درگذشته ۵۳۸ ق) ج ۴، ص ۲۲۱، باب الملک و السطان به لفظ: «من مات و لیس فی عنقه لامام المسلمین بیعة فمیتته میتة جاهلیة».

۳۶ ـ «الملل و النحل»، محمد بن عبد الکریم شهرستانی شافعی (درگذشته ۵۴۸ ق) ج ۱، ص ۱۷۲ چاپ قاهره، ذیل «الاسماعیلیه» به لفظ: «ان من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة» و نیز: «من مات و لم یکن فی عنقه بیعة امام، مات میتة جاهلیة».

۳۷ ـ «مصباح المضیئ فی خلافة المستضیئ» ابوالفرج، عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (درگذشته ۵۹۷ ق) ج ۱، ص ۱۴۰ ـ ۱۴۷ ، چاپ اوقاف عراق به سال ۱۳۹۷ ق شامل احادیث کلیات خلافت از جمله حدیث: «من فارق الجماعة شبرًا فمات، فمیتته جاهلیة».

۳۸ ـ «جامع الاصول» ابن اثیر جزری (درگذشته ۶۰۶ ق) ج ۴، ص ۴۵۶ به لفظ: «من خرج من السلطان شبراً مات میتة جاهلیة» از ابن عباس، از طریق بخاری و مسلم و به لفظ: «من خرج من الطاعة و فارق الجماعة فمات، مات میتة جاهلیة، و من قتل تحت رایة عمیة یغضب لعصبیة او یدعوا الی عصبیة فقتل، فقتلته جاهلیة» به روایت از ابوهریره، از طریق مسلم و نسائی.

۳۹ ـ «مسائل الخمسون»، محمد بن فخر رازی (درگذشته ۶۰۶ ق) مسئله ۴۷، ص ۳۸۴ چاپ مصر مطبعه علمی کردستان سال ۱۳۲۸ ق ـ ضمیمه مجموعه رسائل ـ به لفظ: «من مات و لم یعرف امام زمانه فلیمت ان شاء یهودیا و ان شاء نصرانیا» (به نقل از کتاب «پیرامون معرفت امام» از آیت الله صافی گلپایگانی، ص ۸)

۴۰ ـ «المغنی فی شرح الخرقی» ابن قدامه، عبدالله بن احمد مقدسی جماعیلی دمشقی حنبلی (درگذشته ۶۲۰ ق) ج ۱۰، ص ۴۶، چاپ بیروت، تحت عنوان «قتال اهل البغی» به روایت انس و به لفظ: «من خرج من الطاعة و فارق الجماعة فمات، فمیتته جاهلیة».

۴۱ ـ «فتح العزیز علی کتاب الوجیز» ابوالقاسم، عبدالکریم بن محمد قزوینی رافعی (درگذشته ۶۲۳ ق) به تفصیلی که در تلخیص الحبیر شماره ۵۶ بیاید.

۴۲ ـ «شرح نهج البلاغه»، ابن ابی الحدید معتزلی (درگذشته ۶۵۶ ق) ج ۹ ، ص ۱۵۵ به لفظ: «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة» با اضافه جمله «و اصحاب ما همه قائل به صحّت و درستی این قضیه هستند که جز با شناخت امامان کسی به بهشت نخواهد رفت.» و ج ۱۳، ص ۲۴۲ به لفظ: «من مات و لا امام له مات میتة جاهلیة» به نقل عبدالله بن عمر، و اضافه می کند: «وی شبانه به در خانه حجاج (ابن یوسف ثقفی) رفت تا بر خلافت عبدالملک مروان با وی که از طرف او حاکم عراق بود، بیعت کند، به این دلیل که پیامبر فرموده: «من مات و لا امام له مات میتة جاهلیة» ولی روش تحقیرآمیز و ذلت آور حجاج نسبت به عبدالله بن عمر آن چنان بود که به جای دست پای خود را از رختخواب به سوی او دراز کرد و گفت: (جهت بیعت) دست خود را به پای من متّصل کن. و این چنین به جای مراسم بیعت گیری با ابن عمر برخورد مسخره آمیز نمود.»

۴۳ ـ«شرح صحیح مسلم»، حافظ نووی (درگذشته ۶۷۶ ق) ج ۱۲، ص ۲۴۰.

۴۴ ـ «ریاض الصالحین» ، حافظ نووی (درگذشته ۶۷۶ ق) ج ۱، ص ۴۳۷ ، شماره ۶۶۲ و در چاپ دمشق ص ۲۸۴ ـ۲۸۵ ، شماره ۶۶۳ به لفظ: «من خلع یدًا من طاعة لقی اللّه یوم القیامة و لا حجة له، و من مات و لیس فی عنقه بیعة، مات میتة جاهلیة» رواه مسلم و فی روایه له: «من مات و هو مفارق للجماعة فانّه یموت میتة جاهلیة» و به شماره ۶۷۰ بدین عبارت آمده: «من کره من امیره شیئا فلیصبر، فانّه من خرج من السطان شبرا مات میتة جاهلیة» متفق علیه.

۴۵ ـ «مختصر شعب الایمان ـ اثر بیهقی ـ» از ابوجعفر عمر قزوینی (درگذشته ۶۹۹ ق)، ص ۱۰۶ چاپ مصر به لفظ: «من خرج من الطاعة و فارق الجماعة ثم مات، مات میتة جاهلیة» به روایت از ابوهریره و نقل از مسلم.

۴۶ ـ «الاحسان بترتیب صحیح ابن حبان» امیر علاء الدین، علی بن بلبان فارسی حنفی (درگذشته ۷۳۹ ق) ج ۷، ص ۴۹ چاپ بیروت، به لفظ: «من مات و لیس له امام مات میتة جاهلیة» از طریق ابویعلی به روایت از معاویه.

۴۷ ـ «تلخیص المستدرک»، حافظ ذهبی (درگذشته ۷۴۸ ق) ج ۱، ص ۷۷ و ۱۱۷ نقل و اقرار به عین آنچه از مستدرک حاکم گذشت، نموده است.

۴۸ ـ «تفسیر»، ابن کثیر دمشقی (درگذشته ۷۷۴ ق) ج ۱، ص ۵۱۷ به لفظ: «من مات و لیس فی عنقه بیعة، مات میتة جاهلیة».

۴۹ ـ نیز «تاریخ ابن کثیر»، ابن کثیر دمشقی (درگذشته ۷۷۴ ق) ج ۷، ص ۲۳۲ بدین شرح که چون مردم ـ به خاطر کشتار عمومی اهل مدینه، یزید را از خلافت خلع و ساقط کردند. عبد الله بن عمر فرزندان و اهل بیت خود را جمع نمود و پس از تشهد گفت: ما به حساب بیعت با خدا و رسولش با این مرد (یزید بن معاویه) بیعت کردیم و شنیدیم رسول خدا می گفت: «من نزع یدًا من طاعة، فانه یأتی یوم القیامة لا حجة له، و من مات مفارق الجماعة فانه یموت موتة جاهلیة» پس مبادا کسی از شما یزید را خلع نماید و مبادا در این باره اسراف و تند روی از خود نشان دهد که مایه جدائی بین من و او خواهد شد!

۵۰ ـ «شرح المقاصد»، سعدالدین تفتازانی (درگذشته ۷۹۲ ق) ج ۲، ص۲۷۵ به لفظ: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» و اضافه کرده است: این حدیث همانند آیه: (اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول و أولی الأمر منکم) می باشد.

۵۱ ـ «شرح العقائد ـ نسفی ـ» سعدالدین تفتازانی (درگذشته ۷۹۲ ق) چاپ ۱۳۰۲ ق، ولی چاپ ۱۳۱۳ ق که هفت صفحه آن به دست تحریف گران حذف و ساقط گردیده و فاقد این حدیث می باشد. (الغدیر ج ۱۰، ص ۳۶۰) .

۵۲ ـ «مجمع الزوائد»، نور الدین هیثمی (درگذشته ۸۰۷ ق) ج ۵، ص ۲۱۸ به لفظ: «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة» به روایت از معاویه و به لفظ: «من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة» و ص ۲۱۹ به لفظ: «و من خرج من الجماعة قید شبر متعمدا فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه و من مات و لیس لامام جماعة علیه طاعة مات میتة جاهلیة» از معاذ بن جبل به روایت طبرانی و به لفظ: «… من أصبح لیس لأمیر جماعة علیه طاعة بعثه اللّه یوم القیامة من میتة جاهلیة» از ابودرداء از طریق طبرانی. و ص ۲۲۳ به لفظ: «من مات و لیس علیه طاعة مات میتة جاهلیة» به نقل از عامر بن ربیعه و طریق احمد بن حنبل، ابویعلی، بزار و طبرانی و ص ۲۲۴ به لفظ: «من مات و لیس علیه امام، فمیتته جاهلیة» به روایت از ابن عباس و طریق بزار و طبرانی در المعجم الاوسط. و ص ۲۲۵ به لفظ: «من مات و لیس علیه امام، مات میتة جاهلیة» به روایت از معاویه بن ابی سفیان از طریق طبرانی در المعجم الاوسط.

۵۳ ـ «کشف الاستار عن زوائد البزار علی الکتب الستة» نور الدین هیثمی (درگذشته ۸۰۷ ق) ج ۲، ص ۲۵۲ حدیث ۱۶۳۵ چاپ مؤسسه رسالت، به لفظ: «من فارق الجماعة قیاس (او قید) شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه، و من مات و لیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة، و من مات تحت رأیة عصبیة او ینصر عصبیة فقتلته قتلة جاهلیة».

۵۴ ـ «فتح الباری شرح صحیح بخاری»، احمد بن محمد بن حجر عسقلانی (درگذشته ۸۵۲ ق) ج ۱۶، ص ۱۱۲ به لفظ: «من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة» به روایت از ابن عمر.

۵۵ ـ «مطالب العالیة» احمد بن محمد بن حجر عسقلانی (درگذشته ۸۵۲ ق) ج۲، ص ۲۲۸، تحت شماره ۲۰۸۸ به لفظ: «من مات و لا طاعة علیه مات میتة جاهلیة».

۵۶ ـ «تلخیص الحبیر فی تخریج احادیث الرافعی الکبیر» از ابن حجر عسقلانی، ج ۴، ص ۴۱ به لفظ: «من خرج عن الجماعة قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام…» به روایت از ابن عمر و ص ۴۲ به لفظ: «من خرج من الطاعة و فارق الجماعة، فمیتته جاهلیة» به روایت از ابوهریره (فهارس کتاب فوق ص ۲۸۹، چاپ دارالمعرفه بیروت).

۵۷ ـ «جمع الجوامع» یا «جامع الاحادیث» عبدالرحمن سیوطی (درگذشته ۹۱۱ ق) به شرح مندرج در کنز العمال.

۵۸ ـ «تیسیر الاصول»، ابن دبیع شیبانی (درگذشته ۹۴۴ ق) ج۳، ص ۳۹ به روایت از ابوهریره به لفظ: «من خرج من الطاعة و فارق الجماعة، فمات میتة جاهلیة» از طریق دو صحیح بخاری و مسلم.

۵۹ ـ «کنزالعمال»، حسام الدین متقی هندی (درگذشته ۹۷۵ ق) ج۱، ص ۱۰۳، شماره ۴۶۳ چاپ حلب به لفظ: «من مات و لا بیعة علیه مات میتة جاهلیة» به روایت از ابن عمر به نقل از مسند احمد و ابن سعد و شماره ۴۶۴ به لفظ: «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة» به روایت معاویه و از طریق احمد حنبل و طبرانی و ص ۲۰۷ شماره ۱۰۳۵ به لفظ: «من خرج من الجماعة قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه حتی یراجعه، و من مات و لیس علیه امام جماعة فان موتته موتة جاهلیة» از ابن عمر و از طریق مستدرک حاکم و شماره ۱۰۳۷ به لفظ: «من فارق المسلمین قید شبر فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه، و من مات لیس علیه امام فمیتته میتة جاهلیة، و من مات تحت رایة عُمَیة یدعوا الی عصبیة او ینصر عصبیة فقتله جاهلیة» از طریق طبرانی در المعجم الکبیر به روایت ابن عباس و ص ۲۰۸ شماره ۱۰۳۸ به لفظ: «من فارق جماعة المسلمین شبرا، أخرج من عنقه ربقة الاسلام … و من مات من غیر امام جماعة مات میتة جاهلیة» به روایت ابن عمر از طریق حاکم در مستدرک و ص ۳۷۹، شماره ۱۶۴۹ به لفظ: «من فارق الجماعة شبرا فقد نزع ربقة الاسلام من عنقه» از علی به روایت از بیهقی و ح ۶، ص ۵۲، شماره ۱۴۸۰۹ به لفظ: «من خرج من الطاعة و فارق الجماعة، فمات، مات میتة جاهلیة …» به روایت از ابوهریره از طریق احمد، نسائی و مسلم و شماره ۱۴۸۱۰ به لفظ: «من مات و لیس فی عنقه بیعة، مات میتة جاهلیة» به روایت از ابن عمر از طریق مسلم و ص ۶۵، شماره ۱۴۸۶۱ به لفظ: «و من مات و لیست علیه طاعة، مات میتة جاهلیة» به روایت از عامر بن ربیعه، از طریق ابن ابی شیبه در المصنف و احمد حنبل در المسند و طبرانی در المعجم الکبیر و سعید بن منصور در السنن و شماره ۱۴۸۶۳ به لفظ: «من مات بغیر امام مات میتة جاهلیة، و من نزع یدا من طاعة جاء یوم القیامة لاحجة له». به روایت از عبدالله بن عمر و نقل از «المعجم الکبیر» طبرانی و «حلیه الاولیاء» ابونعیم و ص ۶۶ شماره ۱۴۸۶۵ به لفظ: «من نزع یدا من طاعة اللّه و فارق الجماعة ثم مات، مات میتة جاهلیة، و من خلعها بعد عهدها لقی الله و لا حجة له» به روایت ابن عمر از طریق خطیب بغدادی در «المتفق و المفترق».

۶۰ ـ «جواهر المضیئه» ملاعلی قاری حنفی (درگذشته ۱۰۱۴ ق) درخاتمه کتاب ج ۲، ص ۵۰۹ به لفظ: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» و در ص ۴۵۷ گوید: و فرموده او (= پیامبر) صلی الله علیه و سلم در صحیح مسلم «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» معنایش این است که: هر کس نشناسد آن کس را (که اقتدا به او و رهنمون شدن بدو ـ در زمانی که دست اندر کار امامت و رهبری است ـ واجب باشد) مرگش مرگ جاهلی خواهد بود.

۶۱ ـ «مجمع الفوائد» محمد بن سلیمان مغربی (درگذشته ۱۰۹۴ ق در شام) ج ۲، ص ۲۵۹، چاپ بیروت شماره ۶۰۴۸، به لفظ: «من مات بغیر امام، مات میتة جاهلیة» و در روایت دیگر تحت شماره ۶۰۴۹ به لفظ: «من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة» از معاویه بن ابی سفیان.

۶۲ ـ «بریقة المحمودیه» شیخ ابوسعید خادمی حنفی (درگذشته ۱۱۶۸ ق) ج ۱، ص ۱۱۶ چاپ مصطفی حلبی قاهره، به لفظ: «من مات و لم یعرف امام زمانه فقد مات میتة جاهلیة» (ملحقات احقاق الحق، ج ۱۹ پاورقی ص ۶۵۱)

۶۳ ـ «ازالة الخفاء فی مناقب الخلفاء» شاه ولی الله دهلوی (درگذشته ۱۱۷۶ ق) ج ۱، ص ۳ به لفظ: «من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة» آن را ذکر نموده و برای اثبات وجوب کفائی نصب خلیفه بر مسلمین تا روز قیامت، بدان استدلال کرده است.

۶۴ ـ «ازالة الغین» علامه فقیه مولی حیدر علی بن محمد فیض آبادی هندی (درگذشته ۱۲۰۵ ق) در بحث از بی اعتباری بعضی از احادیث بخاری، چاپ دهلی ۱۲۹۵ ق به لفظ: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» (المدخل حدیث غدیر از عبقات، ص۶۱)

۶۵ ـ «فواتح الرحموت» ـ شرح «مسلم الثبوت» شیخ محب الله بهاری هندی حنفی (درگذشته ۱۱۱۹ ق) ـ از عبد العلی محمد بن نظام الدین محمد انصاری هندی (درگذشته ۱۲۲۵ ق) ج ۲، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴ چاپ لکهنو ۱۸۷۸ میلادی به لفظ: «لم یفارق الجماعة احد و مات الا مات میتة جاهلیة» به روایت از بخاری و نیز در چاپ بولاق در حاشیه المستصفی ، غزالی ج ۲، ص ۲۲۴ .

۶۶ ـ «نیل الاوطار بشرح المنتقی فی الاخبار» ، قاضی محمد بن علی شوکانی یمنی (درگذشته ۱۲۵۵ ق) ج ۷، ص ۳۵۶، چاپ بیروت ۱۹۷۳ میلادی، به لفظ: «من رای من أمیره شیئا یکرهه فلیصبر، فانه من فارق الجماعة شبرا فمات، فمیتته جاهلیة» از ابن عباس. و به لفظ: «من کره من أمیره شیئا فلیصبر علیه، فانه لیس احد من الناس خرج من السلطان شبرا فمات علیه الا مات میتة جاهلیة» از ابن عباس و به لفظ: «و من خلع یدا من طاعة لقی الله و لا حجة له، و من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة» از ابن عمر به نقل از مسلم و ص ۳۵۷ به لفظ: «من فارق الجماعة شبرا فکانما خلع ربقة الاسلام من عنقه» به روایت از حرث بن حرث اشعری و نقل از ترمذی و ابن خزیمه و ابن حبان و روایت از ابن عباس به نقل از بزار و طبرانی در المعجم الاوسط.

۶۷ ـ «ینابیع الموده» علامه شیخ سلیمان بلخی قندوزی (درگذشته ۱۲۹۴ ق) باب ۳۹، ص ۱۳۷، چاپ حیدریه نجف و ص ۱۱۷ چاپ اسلامبول به لفظ: «و فی المناقب بالسند عن عیسی بن السری قال: قلت لجعفر بن محمد الصادق (علیه السلام) حدثنی عما ثبت علیه دعائم الاسلام، اذا أخذتُ بها زکّا عملی و لم یضرنی جهل ما جهلت. قال: شهادة أن لا اله الاّ اللّه و أن َ محمدا رسول اللّه، و الاقرار بما جاء به من عند اللّه، و حق فی الأموال من الزکاة و الاقرار بالولایة التی أمر اللّه بها ولایة آل محمد (صلی الله علیه و آله)، قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله): «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة. قال اللّه عزوجل: أطیعوا اللّه و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم. فکان علیّ صلوات اللّه علیه ثم صار من بعده حسن ثم حسین ثم من بعده علی بن الحسین ثم من بعده محمد بن علی و هکذا یکون الأمر، ان الأرض لا تصلح الا بالامام، و من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة».

۶۸ـ «صیانة الانسان عن وسوسة الشیخ دحلان» در دفاع از عقائد وهابی حجاز، تألیف محمد بن بشیر سهسوانی هندی وهابی (درگذشته ۱۳۲۶ ق) چاپ مصر، ص ۱۴۹ به لفظ: «لیس أحد یفارق الجماعة شبرا فیموت الامات میتة جاهلیة» از ابن عباس و به لفظ: «من خرج من الطاعة و فارق الجماعة فمات، مات میتة جاهلیة» از ابوهریره به نقل از مسلم و ص ۳۰۷ تا ۳۱۵ با الفاظ مختلف و اسناد متعدد و ذکر مصادر، حدیث موضوع بحث را نقل و بدان استدلال کرده است.

۶۹ ـ «تاریخ آل محمد»، علامه قاضی بهلول بهجت افندی، از اهالی قفقاز (آذربایجان شوروی) و ساکن زنگنه زور ترکیه (درگذشته ۱۳۵۰ ق) که از زبان ترکی به فارسی ترجمه شده و در آخر آن به لفظ: «من مات و لم یعرف امام زمانه فقد مات میتة جاهلیة» و به عنوان متفق علیه علمای خاصه و عامه این حدیث را ذکر کرده است.

۷۰ ـ «الامام جعفر الصادق»، علامه محقق مستشار عبد الحلیم جندی مصری معاصر، چاپ مجلس اعلای شئون اسلامی جمهوری مصر، قاهره ۱۳۹۷ ق، در پاورقی ص ۱۷۴ به لفظ: «من مات و لیس له امام، فمیتته جاهلیة» به طور ارسال مسلم.

اسامی راویان حدیث من مات و لم یعرف… و احادیث مشابه

مجموع راویان احادیث بخش اول (یعنی حدیث «من مات ولم یعرف…») عبارت از هفت نفر از صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هستند و همه راویان مورد قبول اهل تسنن می باشند که به نوشته ذهبی در «الکاشف» صاحبان صحاح سته همه از یک یک این هفت تن به طور فراوان نقل روایت کرده اند و عملا صدق گفتار و صحت روایات آنها را تایید و اعلام نموده اند. اسامی آنها بدین قرار است:

۱ ـ زید بن ارقم (درگذشته ۶۸ ق) (الکاشف ۱ / ۳۳۶ شماره ۱۷۳۸ )

۲ ـ عامر بن ربیعه عنزی (درگذشته کمی قبل از عثمان) (الکاشف ج ۲، ص ۵۴، شماره ۲۵۴۹ ).

۳ ـ عبد الله بن عباس (درگذشته ۶۸ ق) (الکاشف ج ۲ ، ص ۱۰۰، شماره ۲۸۲۹ ).

۴ ـ عبدالله بن عمر بن خطاب (درگذشته ۷۴ ق) (الکاشف ج ۲، ص ۱۱۲ ، شماره ۲۹۰۱ ).

۵ ـ عویمر بن مالک معروف به ابوالدّرداء (درگذشته ۳۲ ق) (الکاشف ج ۲، ص۳۵۸، شماره ۴۳۸۸ ).

۶ ـ معاذ بن جبل (درگذشته ۱۸ ق) (الکاشف ج ۳ ، ص ۱۵۳، شماره ۵۵۱۱)۷ ـ معاویه بن ابی سفیان (درگذشته ۶۰ ق) (الکاشف ج ۳، ص ۱۵۷ ، شماره ۵۶۱۷ ).

و امّا راویان احادیث بخش ۲ (که مُصدّر به «من خرج» و «من فارق» و «من خلع» و امثال این کلمات است) عبارتند: از نامبردگان فوق به اضافه:

۱ ـ ابوهریره دوسی (درگذشته ۵۷ / ۵۹ ق).

۲ ـ انس بن مالک (درگذشته ۹۳ ق) که به نوشته ذهبی در «الکاشف» ج ۳، ص ۳۸۵، تحت شماره ۴۳۳ بخش کنی و ج ۱، ص ۱۴۰، به شماره ۴۸۳. این دو نیز در تمام صحاح سته به طور فراوان از آنها نقل حدیث شده است.