یاران می رسند!
یاران اندک اندک از راه می رسند و در جایگاه خود مستقر می شوند …
فریاد “هل من ناصر” (آیا یاری هست) حسینی در سرزمین نینوا را “لبیک” هائی است در اصلاب و ارحام که به تدریج ظاهر می شوند و خروش بر می دارند و پرچم به دست می گیرند … فرقی هم نمی کند در کدامین زمان و مکان و میدان می رزمند که لشکر خدایند در همه عرصه ها … در صحنه قلم، آنان که بر محور عظمت “حماسه عاشورا” چکامه ها می سرایند و مقامه ها می نویسند و شورها می آفرینند و آن شکوه را برفراز می دارند و ساکت نمی نشینند، حسینی اند!
اینان در گذشت نسل ها، نوبه نو می آیند و مشتاق و تازه نفس به میدان می شتابند و می رزمند: یکی دو دهه از عمرشان بیشتر نمی گذرد ولی شور حبیب بن مظاهر دارند و مسلم و زهیر و هانی و حر!
معلّمانی داشته اند از همین صلب و رحم که حسینی و علوی و مهدوی شده اند…
آموخته اند که لشکر حسینی را یاور باشند و پشتیبان و زود پای به رکاب شوند…
این لشکر را امروز امیری است از تبار حسین، صاحب و مولا و سرور زمان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) که جان جهان است و قطب زمان و فرمانروای عالم امکان…
که یاران به او اقتدا می کنند تا منتقم خون آن سالار شهیدان باشد …
یا لثارات الحسین (ای خونخواه حسین بپاخیزید) …
و امروز چشم ها روشن است به یاران جوانی که از راه می رسند تا لشکر مرزبانی را انبوه تر کنند و لبیک گویان به میدان خدمت بشتابند که می شتابند…

(رک : حسین پژوهش)