در طليعه‏ ى محرّم ۱۴۰۰ (= آذر ماه ۱۳۵۸)، هنگامى كه هنوز تمامى حجّاج خانه‏ ى خدا به كشورهاى خويش باز نگشته بودند؛ صدها تن مرد مسلّح، از مردم وهّابى مسلك عربستان به رهبرى “جُهَيمان العُتَيْبى” با برنامه ريزى قبلى، مسجد الحرام را تصرّف كردند و با نيروهاى انتظامى دولت سعودى، به سختى درگير شدند. شورشى‏ها از ظهور “محمّد بن عبد اللَّه القَحْطانى” برادر زن “جُهَيمان العُتَيْبى” به عنوان “مهدى موعود” خبر دادند. در پى اين حادثه چندين روز مسجد الحرام در اشغال مهاجمان بود؛ تا اين كه دولت عربستان با امداد از مستشاران نظامى فرانسوى، مقدار زيادى آب نمك را به داخل صحن مسجد هدايت كرد؛ به طورى كه تمامى صحن مسجد و زيرزمين‏هاى اطراف از آب نمك مملو شد.

سپس برق فشار قوى به صحن مسجد وصل كرد؛ به خاطر وجود آب نمك – كه نقش هادى قوى را بازى مى‏كند – تمامى كسانى كه در صحن مسجد يا در زيرزمين‏ها سنگر گرفته بودند، دچار برق گرفتگى شدند و هلاك گرديدند. به دنبال اين كار زره‏پوش‏هاى ارتش عربستان از زمين و هليكوپترها از هوا به مهاجمان داخل مسجد هجوم بردند و با كشتن اشغالگران به ماجرا خاتمه دادند.[۲۲ ]ولى پيامد اين ماجرا در محافل وهّابى‏ها چه در مقام رد يا اثبات مهدويّت هنوز ادامه دارد. به عنوان نمونه در پى آن حادثه، شيخ “عبد اللَّه بن زيد آل محمود” رئيس دادگاه‏هاى شرعىِ كشور “قطر” رساله‏اى به نام “لا مهديّ يُنتَظر بعدَ الرَّسول خَيرِ البشر” نوشت و در شهر “دوحه” پايتخت قطر انتشار داد. به فاصله‏ى اندكى شيخ “عبد المحسن بن حمد العَبّاد” عضو هيئت علمى دانشگاه اسلامى مدينه در نقد و ايراد نوشته‏ى فوق، در مجلّه‏ى رسمى آن دانشگاه به نام الجامعة الإسلاميّة تحت عنوان “الرّدّ على‏ مَن كذّب بالأحاديث الواردةِ في المهديّ” مقالاتى مبسوط نگاشت.
شیخ عبد الله آل محمود در کتاب خود چنین می نگارد:
همانا دروغگویان و حدیث تراشان، روایات ساختگی بسیاری، در احکام و عقاید مسلمانان، وارد کرده اند که آثار بدی در افکار و رفتار آنان داشته است؛ امّا عالمان پژوهشگر مسلمان، به تحقیق پرداخته؛ با تبیین نادرستی آن اخبار، بی اعتبارشان ساخته؛ امّت را از آنها پرهیز داده اند. از آن میان، احادیث ظهور مهدی منتظر (!!) است و این که زمین را از عدل و داد آکنده سازد؛ آنگونه که از ستم و بیداد پر شده باشد … .
تاریخ صحیح، و نیز قرآن کریم، زندگانی پیامبر خدا را از آغاز ولادت تا وفات ثبت نموده است؛ و در آن هیچ سخنی از مهدی دیده نمی شود (!!) همان گونه که در این موضوع، در قرآن چیزی یافت نمی گردد (!!) پس چگونه بر مسلمان رواست که آن را باور کند در حالی که شواهد و قرائن آن را پوچ (!) و دروغ (!!) می شناسد؟ …
اندیشه مهدی، در اصل، از عقاید سنّیان پیشین نیست و در میان اصحاب و تابعان در قرن نخستین، از آن سخنی در میان نبوده است .. . (!!) از نشانه ی ضعف احادیث مهدی این است که در “صحیح” بخاری و “صحیح” مسلم نیامده اند و این آشکار می سازد که آنها نزد این دو شیخ حدیث، ضعیف(!!) شمرده شده اند … .
ابن خلدون در کتاب “مقدمه ی” خود به تحقیق دقیق در این احادیث پرداخته و به ضعف آنها حکم کرده است … .
اینها و بیشتر از انها محقّقان دانشور را به یقین رسانده که روایات مزبور از چراغدان نبوّت نتابیده؛ کلام پیامبر صلی الله علیه و سلم نبوده؛ بلکه به دروغ به ایشان نسبت داده شده است، پس نگرش در آنها جایز نباشد؛ چه رسد به تصدیق و پذیرش آنها (!!) … .
در همین مجموعه تحت عنوان “مهدویت در اسلام (نزد عامه)” از ۴۵ تن صحابه پیامبر روایت مهدی گزارش شده است و بیش از ۳۴ تن از حدیث شناسان و عالمان مکتب عامه در طول تاریخ به تواتر و درستی این روایات حکم کرده اند و منکران موضوع مهدویت را در حکم خروج از اسلام خوانده اند.
در کتاب «جمهرة انساب العرب» با گستاخی تمام راجع به امام حسن عسکری (علیه السلام)» می نویسد:
«حسن عسکری، آخرین امام رافضیان است و او اولاد نداشت!! رافضیان ادّعا کردند که وی کنیزی به نام «صیقل» داشت، که بعد از مرگ وی پسری آورد؛ ولی این دروغ است!!
اینک برای روشن شدن اذهان خوانندگان عزیز، گفتار تنی چند از پیش قدمان مخالفان و منکران وجود حضرت مهدی (علیه السلام) را در اینجا می آوریم تا معلوم شود که این عدّه معدود تا چه اندازه از حقّ و حقیقت دور، و حتّی از ضروریات مذهب و روش هم مسلکان خود نیز، بیگانه اند