غیر از سفرای چهارگانه حضرت صاحب الزمان آن بزرگوار وکلای گوناگونی در سراسر جهان اسلام در عصر غیبت صغری داشتند که از آنان نیز بیّنات زیادی صادر می شد تا مردم تقین کنند که ایشان از سوی امام زمان علیه السلام مقام وکالت را دارند از آن جمله است:
سيد بحرينى در مدينه المعاجز روايت کرده از شیخ کلینی از حسين بن حسن علوى که شخصى از ندمای عبيدالله بن سليمان وزير خليفه به او رسانيد که کسى مي باشد که اموال از اطراف براى او مي آورند و آن کس وکلائى به جهت قبض آن اموال مقرّر داشته است که قبض مي نمايند و به او مي رسانند. وزير اراده آن نمود که وکلاء را بگيرد. خليفه گفت: خود آن مرد را بايد به دست آورد. وزير گفت که بر آن دست نتوان يافت.

صلاح آن که در پنهانى اشخاصى نزد وکلاء روانه شوند که ما را مالى است که به جهت آن شخص آورده ايم هر يک از وکلاء که قبض آن مال نمايند او را گرفته تا به آن واسطه به آن شخص ظفر يابيم. مقارن اين حال به وکلاء فرمان رسيد از صاحب ناحيه که کسى قبض مالى ننمايد و وکلاء انکار وکالت نمايند. پس بعض جاسوسان وزير نزد محمد بن احمد وکيل آمده با او خلوت کرد و اظهار نمود که مرا از صاحب ناحيه مالى باشد و مي خواهم آن را قبض نمائى. محمد به او گفت که غلط و مشتبه به تو شده. در اين باب مرا خبرى نيست و از کسى وکالت ندارم. آن مرد از در ملايمت و ملاطفت و خشوع درآمد و اصرارى نمود و محمد در اين باب تجاهل و انکار کرد – و همچنين هر يک از جاسوسان به هر يک از وکلاء ابرام واصرار نمودند مايوس برگشتند و گفتند چنين امر نباشد و اگر باشد کسى بر آن مطّلع نگردد.

(دارالسلام در احوال حضرت مهدی علیه السلام؛ محمود عراقی)