یكى از عبادت های ارزشمند و اعمال نیک، تلاش برای رفع نيازهاي برادران و خواهران ايمانى، و يارى آن ها در رسيدن به خواسته هايشان است.[۱] 

اين موضوع يك امر ضروری در زندگى جمعي است و شرط انكارناپذير پيوند عاطفی – انسانی ميان مومنان مي باشد و بدون اينگونه رسيدگى دوستى و خويشاوندى مفهوم ندارد و تنها يك شعار تو خالی است. از همين رو مكتب انسان ‏ساز اسلام به اين اصل مهم بسیار توجّه كرده و مسلمانان را به يارى و همدلى با يكديگر و اقدام برای رفع نيازها و احتياجات افراد پيرامون خود فراخوانده است. تا آنجا كه پيامبر اسلام، صلی ‏الله ‏عليه ‏و آله، این کار را از شرايط مسلمانى نامیده و ‏فرموه اند:«بر آوردن حاجت مؤمن از هزار حج قبول شده و هزار بنده در راه خدا آزاد كردن، با ارزش تر است.»[۲] 

برخی از یاران امام محمدباقر، عليه ‏السلام، به ايشان عرض كردند: – شيعه در جامعه ما زياد است. امام فرمود: «آيا بی ‏نياز نسبت ‏به نيازمند عطوفت و مهربانى می ‏كند؟ آيا نيكوكار از خطاكار درمی ‏گذرد و آيا اینان در مسايل مالى به یکديگر كمك می ‏كنند؟» در جواب حضرتش گفته شد: – خير.

آن گاه آن جناب فرمود: «پس اين ها شيعه نيستند، چون شيعه كسى است كه اين چنین عمل كند.»[۳] در بیان اهل بیت پیامبر كسى كه نيازمندى را از در خانه خود براند، يا در جهت رفع مشكل برادر دينى خود قدم برندارد، خائن به خدا و رسول خدا معرفى شده،[۴] و به چنين افرادی وعده عذاب الاهى داده شده است.

امام صادق، عليه ‏السلام، می ‏فرمايد: «هر كه برادر مؤمنى را كه – با درماندگى و اميد به برآورده شدن حاجت خود نزد او آمده است – از نزد خود براند، در حالى كه به تنهايى و يا توسّط ديگرى می تواند نياز او را برآورد، خداوند در روز قيامت وی را برمی انگیزد در حالى كه دستانش به گردنش بسته باشد، و وی را بدين حال نگاه می ‏دارد تا از حساب خلق فارغ شود.»[۵] در بیان خاندان پیامبر نسبت به رفع نیاز برادران دینی به قدری سفارش شده که بايد هر فرد مسلمان بكوشد قبل از آن كه برادر يا خواهر دينی بدو مراجعه كند، حاجتش را برآورد و در رفع مشكل وی بكوشد. نیز اگر برادر يا خواهر ایمانی براى ‏حاجت خویش به فرد مسلمانی مراجعه کرد، وی باید بکوشد تا نا اميد از نزدش برنگردد .

در عمل به این سنّت نیکو (یعنی دستگیری و کمک به برادران ایمانی) امامان معصوم علیهم السلام در بلندترین جایگاه قرار دارند. آنان همواره خود را موظّف به رعایت حقوق پیروان و شیعیان خود می دانستند و این کار جزء سیره و روش آن بزرگواران بوده است . آن بزرگواران می کوشیدند به شیعیان از سوی دشمنان آسیبی نرسد و با تمام توان برای استیفای حقوق شیعیان و دوستداران خود تلاش می کردند. تاریخ این کمک ها و دستگیری های ائمّه علیهم السلام را به شیعیان ثبت نموده است. مثلا یکی از یاران امام صادق علیه السلام نقل می کند: – روزی امام علیه السلام کیسه ای زر به من داد و فرمود: «این کیسه را به فلان شخص هاشمی بده ولی نام عطا کننده آن را فاش مکن.» – من نزد او رفتم و کیسه زر را بدو دادم. هنگامی که کیسه را به او دادم آن مرد هاشمی گفت: – خدا این بنده نیکوکارش را بیامرزد که همواره برای من کیسه های زر می فرستد و من به وسیله آن زندگی ام را می گذرانم. امّا جعفر بن محمّد با آن که مکنت بسیار دارد، هیچ گاه به من کمک نمی کند …! [۶]

در دوران امامت حضرت حجت بن حسن علیه السلام (از سال ۲۶۰ ق. تا کنون) این مقام بدان حضرت اختصاص دارد. ایشان وارث صفات والای پدران پاک خود هستند و تمامی نیکویی های آن بزرگوار در ایشان جلوه گر است. بی شک در این دوران طولانی کمک های آن حضرت به شیعیان از نظر تعداد از دستگیری های دیگر معصومان بیشتر است. کتاب هایی همچون “نجم الثاقب” اثر محدّث نوری، “دار السلام” اثر عراقی، “عبقری الحسان” اثر محمّد نهاوندی و … آکنده از گزارش کمک های این امام همام در طول این دوران طولانی است. این امام پرده نشین نیز همچون پدران بزرگوارش نسبت به شیعیان از مادر مهربان تر و از پدر پر عطوفت تر است. او مشکلات شیعه را ناخواسته حل می کند، چه رسد نسبت به نیازمندانی حاجت خود بر آستان بلندش ببرند. او امروز عزیز مصر وجود است و ما چون برادران یوسف و در این دوران پر محنت و پر آشوب باید بار نیاز را به در خانه او ببریم زیرا خودش در نامه ای به شیخ مفید (و. ۴۱۳ ق. / ۱۰۲۲ م.) چنین نگاشت: «اِنّا غَبرُ مُهمِلِینَ لِمُراعاتِکُم و لا ناسَینَ لِذِکرِِکُم»[۷] «ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را به فراموشی نمی سپاریم.»

او نیز چون یوسف صدّیق گندم ها را در بار و بنه برادران می نهد گرچه آنان ندانند. زیرا بزرگواریش اجازه نمی دهد که الطاف خود را به رخ کشد. چه پهناور است دریای کرم او و چه بسیار است نمونه هایی مانند آن مرد هاشمی . مگر به یاقوت دهّان نفرمود «اسثغاث بی الف نفس فی اطراف البلاد ارید ان اغیثهم.»[۸]«هزار تن در شهرها و حاشيه شهرها به پناه جسته اند، می خواهم به داد آنان برسم .»

________________
[۱] اصول كافى‏ ۳:‏۲۳۹. «من اصبح لا يهتم بامور المسلمين فليس منهم و من سمع رجلا ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم.»
[۲] بحارالانوار‏۷۴: ‏۲۸۵. « قضاء حاجة المؤمن افضل من الف حجة متقبلة بمناسكها و عتق الف رقبة لوجه‏ الله 
[۳] همان ماخذ، ص ۳۱۳: «ليس هولاء الشيعة، الشيعة من يفعل هكذا»
[۴] بحارالانوار، ج‏۷۵، ص‏۱۷۵: «عن الصادق، عليه‏السلام، ايما رجل من اصحابنا استعان به رجل من اخوانه فى حاجة فلم بكل جهده فقد خان‏الله و رسوله و المؤمنين»
[۵] همان ماخذ، ج‏۷۴، ص‏۲۸۷: «من ساله اخوه المؤمن حاجة، من ضر، فمنعه، من سعة، و هو يقدر عليها من عنده او من عند غيره حشره‏الله القيامة مغلولة يده الى عنقه حتى يفرغ الله من حساب الخلق‏». 
[۶] – بحار الانوار۱۱: ۸۴
[۷]محدث نوری، نجم الثاقب، ص ۵۶۲
[۸] محدث نوری ، الجنّة الماوی ، حکایت السابعة و الاربعون