يحيى بن سلامه خصكفى (۵۵۳ ه. ق)
ابو الفضل يحيى بن سلامه خصكفى شافعى از اهالى” ميّافارقين” يكى از شهرهاى مشهور و قديمى شمال عراق، اديبى نامى و دانشمندى خوشگفتار در نظم و نثر بود. وى قصيده داليه مفصّل و مشهورى راجع به ائمه اطهار- صلوات اللّه عليهم اجمعين- سروده است؛ در قسمتى از اين قصيده مىگويد.
و سائل عن حبّ أهل البيت هل | أقرّ إعلانا به أم أجحد | |
هيهات ممزوج بلحمي و دمي | حبّهم و هم الهدى و الرّشد | |
حيدرة و الحسنان بعده | ثمّ عليّ و ابنه محمّد | |
و جعفر الصّادق و ابن جعفر | موسى و يتلوه عليّ السّيّد | |
أعني الرّضا ثمّ ابنه محمّد | ثمّ عليّ و ابنه المسدّد | |
و الحسن التّالي و يتلو تلوه | محمّد بن الحسن المفتقد | |
فإنّهم أئمّتي و سادتي | و إن لحاني معشر و فنّدوا | |
أئمّة أكرم بهم أئمّة | أسماؤهم مسطورة تطّرد | |
هم حجج اللّه على عباده | و هم إليه منهج و مقصد | |
كلّ النّهار صوّم لربّهم | و في الدّياجي ركّع و سجّد | |
قوم أتى في هل أتى مديحهم | هل شكّ في ذلك إلّا ملحد | |
قوم لهم في كلّ ارض مشهد | لا بل لهم في كلّ قلب مشهد | |
قوم لهم فضل و مجد باذخ | يعرفه المشرك و الموحّد | |
چه بسا سؤال كنندهاى كه از محبّت اهل بيت، از من پرسش مى كند كه آيا علنا به آن اعتراف مىكنم؛ يا آن را (در ظاهر) انكار مى كنم.
نه! نه! محبت آنان با گوشت و خون من درآميخته است؛ آنها چراغ رشد و هدايتند.
آنها عبارتند از: حيدر و بعد از او حسن و حسين، سپس على و فرزندش محمّد.
و جعفر صادق و پسرش موسى و به دنبال او على آن سرور و آقا.
يعنى رضا، سپس پسرش محمّد، آنگاه فرزند برومندش على.پس از على حسن و بعد از وى محمّد بن حسن است كه او را از دست داده ايم.
توضيح: ظاهرا مقصود شاعر اين است كه امام دوازدهم هم اكنون در دسترس ما نيست و از نظرها غايب است.
اين ها پيشوايان و سروران مى باشند؛ هرچند جماعتى مرا دشنام دهند و تكذيب كنند.
پيشوايانى، چه پيشوايان بزرگوارى كه اسامى آنها يكى پس از ديگرى (به عنوان حجّتهاى خدا) نوشته شده است.
آنان حجّت هاى خدا بر بندگان خدايند و ايشان طريق هدايت به سوى اويند.
براى پروردگارشان روز را روزه مى گيرند و در تاريكي هاى شب به ركوع و سجود برمى خيزند.
آنها گروهى هستند كه در سوره” هل أتى” از آنان مدح شده است و در اين مطلب، آيا جز انسان بىدين شك مىكند؟
آخرین دیدگاهها