از جهات موجب برای دعای بر فرج امام زمان علیه السلام خون خواهی خون امام حسين‏ و شهيدان همراه حضرتش‏ می باشد. در مجمع البحرين آمده: ثائر کسي است که بر هيچ وضعي قرار و آرام نمي‏گيرد تا اين‏که خون‏بهاي خويش را بگيرد. [۱] و در زيارت عاشورا مي‏خوانيم: پس از خداوندي که مقام تو را گرامي داشته و مرا به واسطه دوستي تو عزّت و کرامت بخشيده درخواست مي‏کنم که: خونخواهيِ تو را به ياريِ امامي ياري شده از خاندان محمد صلي الله عليه و آله به من روزي گرداند. و در بحار به نقل از غيبت نعماني از حضرت امام باقر عليه السلام در وصف امام قائم – عجّل اللَّه فرجه الشريف – آمده: کار او به جز کشتن نيست، کسي [از مخالفين حقّ] را باقي نمي‏گذارد. [۲]

و عيّاشي در تفسير آيه: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي القَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً»؛ [۳] و هر آن‏که مظلوم کشته شود، البته ما براي وليّ او تسلط و حکومت قرار داده‏ايم، پس در کشتن اسراف نکند که او ياري شده است. به روايت سلام بن المستنير از امام باقر عليه السلام آورده است که فرمود: او حسين بن علي ‏عليهما السلام است که مظلوم کشته شده و ما اولياي او هستيم، هنگامي که قائم ما بپاخيزد به خونخواهي حسين ‏عليه السلام مي‏پردازد، پس آن قدر مي‏کشد تا جايي که گفته مي‏شود: در کشتن اسراف کرد. [۴]
و نيز آن حضرت فرموده: مقتول حسين ‏عليه السلام است و وليّ او قائم ‏عليه السلام مي‏باشد و اسراف در قتل، آن است که: غير قاتل او را بکشد (او منصور است)؛ زيرا که از دنيا نمي‏رود تا اين‏که به وسيله مردي از آل رسول ‏عليهم السلام نصرت و پيروزي مي‏يابد که زمين را از قسط و عدل پر کند، هم‏چنان که از ظلم و جور پر شده باشد. و در روايت ديگري در کافي از حضرت صادق‏عليه السلام راجع به همين آيه آمده است: درباره حسين‏ عليه السلام نازل شده، اگر اهل زمين به خاطر او کشته شوند اسراف نيست. [۵]
و در کتاب علل الشرايع از حضرت باقر عليه السلام منقول است که فرمود: هنگامي که جدّم حسين ‏عليه السلام کشته شد، فرشتگان به درگاه خداوند – عزّوجلّ – صدا به گريه و ناله بلند کردند و عرضه داشتند: الها! صاحب اختيارا! آيا غفلت مي‏ورزي از کسي که برگزيده تو و فرزند برگزيده‏ات و بهترين خلق را به قتل رسانيده است؟ پس خداوند – عزّوجلّ – به آن‏ها وحي فرمود که: اي ملائکه من! آرام باشيد، به عزّت و جلالم سوگند که حتماً از آن‏ها انتقام خواهم گرفت، هر چند پس از مدت‏ها باشد. سپس خداوند – عزّوجلّ – براي فرشتگان از روي امامان از فرزندان حسين پرده برداشت، ملائکه خوشحال شدند و متوجّه شدند که يکي از آن‏ها ايستاده نماز مي‏خواند، خداوند فرمود: به اين قائم، از آن‏ها انتقام مي‏گيرم. [۶]
و در کافي از حضرت صادق‏ عليه السلام روايت است که فرمود: وقتي حسين ‏عليه السلام کشته شد، آسمان‏ها و زمين و آنچه در آن‏ها است ناله کردند و گفتند: پروردگارا! به ما اجازه بده که خلايق را نابود سازيم و بار ديگر زمين تجديد گردد که حرمت تو را حلال دانسته و برگزيده ات را به قتل رسانيده‏اند. پس خداوند به آن‏ها وحي فرمود که: اي فرشتگان؛ و اي آسمان‏هاي من؛ و اي زمين من! آرام گيريد. سپس يکي از حجاب‏ها را برداشت، به ناگاه پشت آن محمد صلي الله عليه و آله و دوازده وصيّ او مشاهده شدند و دست فلاني، قائم از آن‏ها را گرفت و فرمود: اي فرشتگانم؛ و اي آسمان‏هايم؛ و اي زمين من! با اين ياري خواهم جست. سه مرتبه اين خطاب را فرمود. [۷]
و در غاية المرام محدث جليل سيد هاشم بحراني از طريق عامّه در حديث معراج چنين آمده: خداوند تعالي فرمود: اي محمد! آيا دوست داري آنان را ببيني؟ گفتم: آري، پروردگارا. خداوند فرمود: به سمت راست عرش روي گردان. چون روي به آن سوي گردم به ناگاه ديدم علي و فاطمه و حسن و حسين و علي بن الحسين و محمد بن علي و جعفر بن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي و مهدي ‏عليهم السلام غرق در نور ايستاده، نماز مي‏خوانند، و او – يعني مهدي ‏عليه السلام – در ميان آن‏ها همچون ستاره درخشاني بود. خداوند فرمود: اينان حجّت‏ها هستند و او ثائر از عترت تو است، به عزّتم سوگند او حجّت ثابت براي دوستانم و انتقام گيرنده از دشمنانم است. [۸]
و در بحار در وصف اصحاب حضرت قائم‏ عليه السلام از حضرت صادق ‏عليه السلام روايت است که فرمود: گويا که دل‏هايشان بسان قطعه‏ اي از آهن است که هيچ گونه شکي درباره خداوند در آن راه ندارد، از سنگ سخت‏تر، که اگر بر کوه‏ها حمله برند، آن‏ها را از جاي برکنند، با پرچم‏هاي خويش به هيچ شهري روي نياورند مگر اين‏که آن را خراب کنند، گويي که بر اسب‏هايشان عقاب‏ها نشسته‏اند، به زين اسب امام ‏عليه السلام دست مي‏کشند و تبرک مي‏جويند، و پيرامون حضرتش حلقه مي‏زنند. در جنگ‏ها با جانبازي، آن بزرگوار را ياري مي‏کنند و آنچه مي‏خواهد انجام مي‏دهند. در ميان آنان مرداني هستند که شب‏ها خواب ندارند. در نمازشان زمزمه‏اي دارند همچون زمزمه زنبور عسل. شب را با عبادت به صبح مي‏رسانند و صبحگاهان بر اسب‏هايشان آماده‏اند، شب‏ها پارسا و روزها شيرند. آنان از آن حضرت فرمانبردارند، مانند کنيز نسبت به ارباب خود. همچون چراغ‏ها روشنند و دل‏هايشان نوراني است و از خشيت الهي لرزان. از خداوند شهادت درخواست مي‏کنند و آرزو دارند که در راه خدا کشته شوند، شعارهايشان «يا لثارات الحسين»؛ (ای خونخواهي حسين ‏عليه السلام بپاخیزید) مي‏باشد.
هرگاه به سويي حرکت کنند به مقدار يک ماه رعب و بيم بيشتر از آن‏ها مي‏رود، به سوي مولاي خود مي‏شتابند، خداوند توسط ايشان امام حقّ را ياري مي‏کند. [۹] و نيز از آن حضرت منقول است که فرمود: هرگاه قائم‏ عليه السلام خروج کند، نوادگان کشندگان حسين ‏عليه السلام را به قتل خواهد رساند. [۱۰] البته در حديثي از حضرت رضا عليه السلام علّت اين امر را رضايت آن‏ها نسبت به کارهاي پدرانشان دانسته و اين‏که آن‏ها افتخار هم مي‏کنند و هر کس به چيزي راضي باشد مانند آن است که آن را انجام داده باشد. و در کتاب المحجّة فيما نزل في القائم الحجّة [۱۱] از امام صادق ‏عليه السلام درباره آيه: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً…» [۱۲] آمده که اين آيه درباره حسين ‏عليه السلام نازل شده، اگر وليّ او اهل زمين را بکشد اسراف نکرده است، و وليّ او قائم‏ عليه السلام است. [۱۳]

———————————————————————-
پی نوشتها:
[۱] مجمع البحرين: ۲۳۴:۳ و ۲۳۵.
[۲] بحار الانوار ۲۳۱:۵۲.
[۳] سوره اسراء، آيه ۳۳.
[۴] تفسير العيّاشي: ۲۹۰:۲.