تمام دانشمندان و اندیشمندان مسلمانی که عمر خویش /را در کاوش در فرهنگ گفتاری پیامبر خدا صرف کرده اند و با نوشتن کتاب های علم الحدیث سره از ناسره ی اینگونه گفتارها را معین نموده اند، موضوع مهدویّت را از اعتقادات اصلی اسلامی خوانده اند و اعتراف بدان را برای هر مسلمان واجب دانسته اند؛ زیرا روایات مهدویّت از زبان پیامبر خدا توسط بیش از ۴۵ تن از اصحاب آن حضرت نقل شده است و در طول تاریخ بیش از ۳۶ تن از دانشمندان نام آور و حدیث شناسان ماهر اهل سنّت قرن به قرن آن روایات را متواتر و صحیح دانسته اند و انکار آنها را چون انکار وجود خدا و انکار نبوّت پیامبر و انکار معاد داسته اند و فقهای چهار مذهب عامه (شافعی و مالکی و حنبلی و حنفی) به خروج از اسلام منکر مهدویّت حکم کرده اند. در ذیل مواردی شماره می شود:

شیخ محمّد ناصر الدّین الالبانی (معاصر) در جواب نامه ی وارده به “مجلة التمدن الاسلامی” رساله کوتاهی به نام «حول المهدی» نگاشته پس از بیان تواتر احادیث ظهور مهدی، خروج دجّال و نزول مسیح به نقد کوتاهی در مورد نظر ابن خلدون، محمّد رشیدرضا و محمّد عبدالله السّمّان پرداخته است. وی سرانجام چنین نتیجه می گیرد:

عصاره سخن این که عقیده به ظهور مهدی اعتقادی استوار می باشد که به تواتر از پیامبر صلی الله علیه و سلم رسیده و ایمان بدان واجب است. زیرا از آن امور غیبی به شمار می آید که ایمان به آنها در کلام خدا از اوصاف پرهیزگاران گفته شده است: (الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب – سوره بقره آیه ۱تا ۳ ) و نیز این که انکار این باور جز از نادان یا حق ستیز سرنزند. از خدا خواهانم که ما را بر ایمان بدین عقیده و هر اعتقاد دیگری که در کتاب و سنّت صحیح شمرده شده است؛ بمیراند.[۱]

۲- دکتر عبدالمحسن بن حمد العبّاد (معاصر) در یک سخنرانی علمی در دانشگاه اسلامی مدینه منوّره که در قالب رساله «عقیدة اهل السنّة و الاثر فی المهدی المنتظر» انتشار یافته است؛ می گوید:

بر هر مسلمان واجب است که همه ی خبرهای غیبی پیامبر صلی الله علیه و سلم به ویژه آنچه در باره ی آینده است مانند پیشگویی در باره ی مهدی و دجّال را تصدیق نماید … از این رو با عنایت به پر شمار بودن روایات مهدویّت و سندها و مصادر آنها بسی دشوار است که کسی آنها را بی اساس پندارد به جز آدم نادان یا حق ستیز یا آن که از کاوش طریق و سلسله ی آنها ناتوان بوده و از نظر دانشوران بی خبر باشد. در حالی که تصدیق آن احادیث بخشی از ایمان به رسالت پیامبر صلی الله علیه و سلم از سوی خداست؛ زیرا لازمه ی ایمان به ایشان پذیرش گفتارشان می باشد و همان ایمان به غیب است که خداوند مومنان را بدان ستوده و فرموده است: (الم ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب – سوره بقره آیه ۱تا ۳ ) [۲]

علا الدّین علی بن حسام متّقی هندی (درگذشته ۹۷۵ ق) در پایان کتاب “البرهان فی علامات مهدی آخر الزّمان” فتاوای چهار تن از بزرگ ترین فقیهان چهار مذهب سنّی در عصر خویش را آورده است که به مناسبت ادّعای مهدیّت صوفی هندی “محمّد جونپوری” (درگذشته ۹۱۰ ق) و ازدیاد پیروان وی به سال ۹۵۲ ق نگاشته اند و همگی ضمن رد پندار مریدان جونپوری اصل اعتقاد به مهدی آل محمد را تایید و تاکید کرده اند. آنان عبارتند از :

۳ – فتوای مفتی شافعی احمد بن محمّد بن حجر هیتمی:

اعتقاد این گروه باطلِ زشت و نادانیِ صریح و بدعت گمراه و ضلالت قطعی است (به چند دلیل:)

۱ – زیرا با متن احادیث فراوان و متواتر که مهدی را از اهل بیت پیامبیر صلی الله علیه و سلّم و فرمانروا بر خاور و باختر می شناساند؛ ناسازگار است. همان که زمین را از عدالت آکنده سازد چنان عدالتی که بسان آن (در تاریخ) شنیده نشده باشد و همانا او همراه عیسی علیه السلام خروج می کند و عیسی را به کشتن دجال در کنار دروازه “لدّ” در سرزمین فلسطین نزدیک بیت المقدس همراهی می کند و بر امّت امامت کند و مسیح در نماز به او اقتدا نماید و همانا او سفیانی را خواهد کشت و لشکریان سفیانی که سوی (جنگ با) مهدی می فرستد در سرزمین “بیدا” میان مکّه و مدینه در زمین فرو می روند و جز دو تن کسی از آنان نجات نمی یابد. و نشانه های فراوان دیگری که آنها را در کتابی به نام «القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر» گرد آوردم و بیش از یکصد نشانه را در آن یاد کردم تا این از غیرش ممتاز شود و آن روایات از رسول خدا و یارانش و تابعین آنها رسیده که کتاب های ائمّه حدیث با فراوانی و کثرت احادیث و طرق نقل آن و … را گرد آوردم و تمام آنها گواه بر ضلالت این گروه است که به مهدویّت این مرده ای که هیچ شباهتی با مهدی اسلام که در سنّت آمده، ندارد.

۲- این سخن تکفیر ائمّه (حدیث) است که در کتاب های خود به انکار مهدویّت این مرده تصریح کرده اند و هر که مومنی را به خاطر دین اش تکفیر کند، او کافر است و اگر از سخن خود توبه نکند و اسلام خود را تجدید ننماید، باید گردنش زده شود. و هر که صحابه را تکفیر کند و یا امّت را گمراه کند، کافر است … .

۳- چون اینان سنّت را انکار می کنند پس این کار کفر است و به مقتضای کفرشان و ردشان باید کشته شوند. …

۴ – فتوای مفتی حنفی ابوالسرور احمد بن ضیاء:

گروه یاد شد (پیروان جونپوری) … باید به شدّت کوبیده و بازداشته شوند. زیرا مرام ایشان با متن های صریح و سنت های صحیح که روات بسیار و اخبار متواتر دارد ناسازگار است همان ها که ظهور مهدی در آخز الزمان و همراهی او با مسیح در کشتن دجّال را خبر می دهند. وی در ادامه اسباب کفر ایشان را بر می شمرد و می گوید یا باید از این پندار توبه کنند و گرنه احکام قتل بر آنها جاری می شود.

۵ – فتوای مفتی مالکی محمّد بن محمّد حطّاب:

عقیده مهدیّت آن مرد مرده (جونپوری) باطل است به دلیل احادیث صحیحی که از اوصاف مهدی حقیقی و چگونگی قیام وی حکایت می کند. … و امّا اعتقاد ایشان هر که وجود مهدی را (در اسلام) انکار کند بدین سبب کافر شده است. …

۶ – فتوای مفتی حنبلی یحیی بن محمّد مکّی:

در فساد این اعتقاد (مهدیّت جونپوری) هیچ شکّی نیست، زیرا بر خلاف روایات دارای صحّتِ اسناد می باشد. همانا راویان مورد اعتماد به طریق صحیح از پیامبر (صلی الله علیه و سلم) آورده اند که به خروج مهدی در آخز الزّمان مژده داده و برای ظهور او صفات و اوضاع بلکه مقدّمات و مشخّصاتی فرموده است که هیچ کس نمی تواند ادّعا کند آنها واقع شده اند … با این حال پیامبر اعلام نموده که هر کس مهدی موعود را انکار کرده دروغ پندارد ؛ کافر گشته است.

۷ – شمس الدّین محمّد بن احمد سفارینی حنبلی (درگذشته ۱۱۸۸ ق) در کتاب «لوائح الانوار البهیّة» و نیز در منتخب آن به نام «اهوال یوم القیامة و علاماتها الکبری» چنین می نگارد:

همانا از اصحاب و تابعان (در باره ی ظهور موعود) چندان روایات فراوان رسیده است که در مجموع علم یقینی می آورد. پس ایمان به خروج مهدی واجب است همان گونه که نزد دانشوران ثابت شده و در عقاید اهل سنّت و جماعت شکل گرفته و ترتیب یافته است … حاصل کلام آنچه اعتقادش واجب است همان می باشد که اخبار و آثار روشن و آشکار بر آن دلالت دارد و آن عقیده به وجود مهدی منتظر است که در زمان او دجّال و نیز سیّد ما عیسی خواهند آمد و مسیح پشت سر مهدی نماز صبح بجا خواهد آورد. مراد از تعبیر «المهدی» هر جا که بدون مضاف یا پیوست به کاررود ، همو خواهد بود. [۳]

۸ – ابوالطیّب محمّد صدیق قُنوجی بخاری (درگذشته ۱۳۰۷ ق) در کتاب خویش موسوم به «الاذاعة لما کان و ما یکون بین یدی السّاعة» می نگارد: جای شک نیست که مهدی در آخرالزّمان بدون این که ماه یا سال آن معیّن باشد، خروج خواهد کرد؛ به دلیل اخبار متواتری که در باره ی او رسیده است و عموم امّت بر آن اتّفاق نظر دارند … پس تردید در موضوع موعود منتظر فاطمی به سبب شواهدی که بر او دلالت می کند معنا نخواهد داشت. بلکه انکار این عقیده گستاخی بزرگی در برابر نصوص مشهور و احادیث مستفیضی است که از مرز “تواتر” می گذرد.[۴]

۹ – ابو الاشبال احمد محمّد شاکر (درگذشته ۱۳۷۷ ق) در «شرح مسند الامام احمد» می نگارد: بنابر سنّت صحیح که به سندهای فراوان از اصحاب بسیار رسیده (عقیده به مهدی) ثابت گشته است، بدان حد که هیچ کس را نرسد تا در درستی آن شک نماید. [۵]

۱۰ – ابوالفیض احمد بن محمّد غماری شافعی (درگذشته ۱۳۸۰ ق) در «ابراز الوهم المکنون» می نگارد:

… پس ایمان به خروج مهدی واجب است و اعتقاد به ظهور او به خاطر تصدیق سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم حتمی و لازم می باشد همان گونه که در کتب عقیدتی اهل سنّت و رسالات دانشوران امّت نوشته و ثابت گردیده است.[۶]

۱۱- حسنین محمّد مخلوف المصری (معاصر) در مقدّمه ای که بر کتاب «سیّد البشر یتحدّث عن المهدی المنتظر»چنین یادآور می شود:

مسلمانان را پند می دهیم که احادیث صحیح را با اطمینان خاطر پذیرفته و به ظهور مهدی در آخرالزّمان ایمان کامل آورند و اقوال مخالف این اخبار را دور بریزند؛ زیرا کسانی آنها را می گویند که نه علم روایت دارند و نه در واقع معتقد به حدیث هستند.[۷]

۱۲- دکتر عبدالمحسن بن حمد العبّاد (معاصر) در سخنرانی خود تحت عنوان «عقیدة اهل السنّة و الاثر فی المهدی المنتظر» می گوید: شکّی نیست که از احادیث صحیح در باره ی مهدی می توان فهمید آن کس که از روی هوای نفس سخن نمی گوید (یعنی پیامبر خدا) به وجود امامی برای مسلمانان به هنگام فرود مسیح آگاهی داده که خودش همنام آن حضرت و پدرش همنشان پدر ایشان است و از اهل البیت به شمار آید و مهدی لقب گیرد … این از عقاید اهل سنّت است که آنچه همچون موضوع مهدی در حدیث صحیح از پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم رسیده باشد باید پذیرفته شود و کتاب های اعتقادی آنان این نکته را آشکارا گفته اند. … پس انکار احادیث مهدی یا شک در شان او کاری خطرناک است! از خدا می خواهیم که عافیت و سلامت و ثبات بر حق تا دم مرگ عطا فرماید.[۸]

۱۳ – استاد سعید الحوّی (معاصر) در مجلدات «عقائد الاسلامیة» که در مجموعه ای موسوم به «الاساس فی السنّة و فقهها» نوشته است، چنین نظر می دهد:

احادیث رسیده در باره ی مهدی بسیار زیاد است و از این رو دانشوران پر شماری بر “تواتر” آنها شهادت داده اند … پژوهشگران در این نکته که در آخر الزّمان خلیفه ای از اهل البیت خواهد بود اختلاف ندارند. این پیشوای مورد اتّفاق همان است که خواص و عوام از او به کلمه ی “مهدی” تعبیر می کنند … بنابراین ما نیز به خلیفه ای که با آن اوصاف تعیین شده خواهد آمد، ایمان آورده بر این نیّت هستیم که چون ظاهر شود از سپاه او باشیم و از خدا می خواهیم بر انجام این نیّت ما را یاری فرماید.[۹]

۱۲ – دو فتوای دسته جمعی که در سال های اخیر از دو مرکز علمی وهّابیّت سعودی در این باره انتشار یافته است، درج می گردد: نخستین استفتاء: به دنبال نامه نگاری یک مسلمان کنیایی به نام “ابو محمّد شوس” با دفتر “رابطة العالم الاسلامی” واقع در مکّه ی مکرّمه و پرسش در باره ی مهدی منتظر از جانب “المجمع الفقهی الاسلامی” به مدیریّت شیخ “محمّد المنتصر الکتّانی” و با عضویت چهار فقیه سنّی از جمله شیخ احمد محمّد جمّال و شیخ عبد الله خیّاط صادر شده و با امضای شیخ محمّد صالح القزّار دبیر کلّ آن دفتر در ۲۳ شوّال ۱۳۹۶ ق ابلاغ گردیده است و ترجمه ی گیزیده ی آن فتوی چنین است:

مهدی موعود منتظر محمّد بن عبد الله الحسنی العلوی الفاطمی است که وقت ظهورش آخرالزّمان خواهد بود … در مکّه ی مکرّمه میان رکن و مقام (نزدیک ملتزم بین حجر الاسود و باب کعبه) با وی بیعت می شود. به هنگام گسترش تباهی، بی دینی و ستمگری پدیدار شده، بر تمامی جهان حکومت نموده، زمین را از عدل و داد مالامال سازد همان گونه که از ستم و بیداد آکنده باشد … او آخرین تن از خلفای راشدین دوازده گانه به شمار می آید که پیامبر صلی الله علیه و سلم در روایات صحیح کتابهای صحاح از ایشان خبر داده است. شمار بسیاری از اصحاب، احادیث مهدی را از ایشان خبر داده اند نظیر: عثمان بن عفّان ، علی بن ابی طالب، … و امّ سلمه. اینان بیست نفرند که من آگاهی دارم و غیر ایشان فراوانند به علاوه کفتاری بسیار از خود اصحاب در باره مهدی رسیده که در حکم کلام پیامبر صلی الله علیه و سلم است زیرا در این موضوع جای اجتهاد و اظهار نظر نیست. اخبار نبوی و اقوال صحابی در کتابهای بی شماری از قبیل سنن ، مسانید و معاجم و دواوین اسلامی آمده است مانند سنن ابوداود ترمذی، ابن ماجه و … “تاریخ دمشق” از ابن عساکر و غیر آن.

مولّفانی نیز کتابهایی ویژه مهدی نگاشته اند نظیر: “اخبار المهدی” از : ابو نعیم و … “الوهم المکنون فی الرّد علی ابن خلدون” از: ابوالعباس بن عبدالمومن المغربی و ….

همانا بر تواتر احادیث مهدی گروهی از بزرگان پیشین و امروزین تاکید کرده اند مانند : السخاوی در “فتح المغیث” و … ابن تیمیه در “فتاوی” و … ابوالعبّاس المغربی در “الوهم المکنون”.

ابن خلدون در کتاب مقدّمه ی خود بر آن شده است تا احادیث مهدی را به استناد خبر بی پایه و دروغین «لا مهدیّ الا عیسی» که ابن ماجه نقل کرده است، معیوب و مردود شمارد؛ امّا پیشوایان و دانشوران بر کار او ایراد گرفته یادآور شده اند که وی از عالمان به شریعت نیست و سخن ناروا و نادرستی گفته است. استاد ما ابن عبدالمومن کتاب خاصّی بر ردّ او نگاشته که بیش از سی سال است به چاپ رسیده و در شرق و غرب منتشر شده است. حافظان و محدّثان اقرار آشکار دارند بر این که در باره مهدی احادیثی “صحیح” و “حسن” رسیده است که در مجموع متواترند و به “صحت” و “تواتر” آنها یقین می شود و این که اعتقاد به خروج مهدی واجب بوده، از عقائد اهل سنّت و جماعت به شمار می آید و هیچ مسلمانی جز آن کس که از سنّت بی خبر و در عقیدت بدعت گذار باشد؛ این اعتقاد را انکار نمی کند.[۱۰]

دومین فتوی صادر از «اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الافتاء» است که در شهر ریاض به ریاست شیخ عبدالعزیز بن باز و معاونت شیخ عبدالرزاق العفیفی و عضویّت شیخ عبدالله بن قعود و شیخ عبدالله بن غدیان قرار دارد.

فتوای شماره ۲۸۴۴: روایاتی که بر خروج مهدی دلالت می کند، فراوانند و پیشوایان حدیث آنها را به سندهای بسیار آورده اند. گروهی از دانشمندان گفته اند که این احادیث تواتر معنوی دارند نظیر: ابوالحسن آبری (قرن ۴ ق) و علاّمه سفارینی در کتاب “الوامع الانوار البهیّة” و علّامه شوکانی در رساله ی “التوضیح فی تواتر احادیث المهدی و الدّجال و المسیح”. … و جایز نیست انسان کسی را به عنوان مهدی باور کند مگر آنگاه که وی را دارای نشانه هایی بیند که پیامبر صلی الله علیه و سلم در روایات صحیح بیان فرموده و مهمترین آنها آکندن زمین از برابری و دادگری است.[۱۱]

(رک: “فرجام شناسی حیات بشر”، دکتر غلامحسین تاجری نسب، ج ۲ ، صص ۱۷۷ – ۱۹۲ و “البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان”، علاءالدیّن علی بن حسام الدّین معروف به متّقی هندی جونپوری، ص ۱۷۷- ۱۸۳، انتشارات شرکة الرضوان ، تهران)

________________

[۱]محمّد ناصرالدّین الالبانی، حول المهدی ، مجلة التّمدن الاسلامی، سال ۲۲ (ذی القعدة ۱۳۷۵ ق )، ص ۶۴۶

[۲]مجلة الجامعة الاسلامیة ، سال اوّل، شماره ۳ ، (ذوالقعدة ۱۳۸۸ق )، ص ۶۲۴ – ۶۲۷ از عقیدة اهل السنّةو الاثر

[۳] لوائح الانوار البهیّة ، ج ۲، ص ۸۷ و اهوال یوم القیامة، صص ۳۱ – ۸۷ و ۸۸

[۴] الاذاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعة ، ص ۱۱۹ و ۱۲۰

[۵] جاسم مهلهل الیاسین، مقدّمه البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ج ۱، ص ۳۴۳

[۶] ابراز الوهم المکنون، صص ۳و۴

[۷]محمّد البیومی، المهدی المنتظر و ادعیاء المهدویّة، ص ۴۰

[۸]مجلة الجامعة الاسلامیة، سال اوّل، شماره ۳ (ذوالقعدة ۱۳۸۸ق )، صص ۶۲۴ – ۶۲۵- ۶۲۸ از عقیدة اهل السنّة و الاثر

[۹]سعید الحوّیّ ، الاساس فی السنّة و فقهها ، ج ۲، ص ۱۰۲۱ – ۱۰۲۶

[۱۰]محمّد مهدی الخرسانّ، مقدمه البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص ۷۶ تا ۷۹

[۱۱]فتاوی اللجنة للبحوث العلمیة و الافتاء، جمع: احمد بن عبدالرزاق الدویش، ج ۳، ص ۱۰۱