۱ – طول عمر : حضرت نوح شیخ الانبیا نام دارد. از امام صادق و حضرت هادی روایت شده است که حضرت نوح ۲۵۰۰ سال عمر کرد.

حضرت قائم نیز شیخ الاوصیاست. بنا بر روایت کافی او در نیمه شعبان سال ۲۵۵ متولّد شد. (۱)

امام سجاد نیز فرمود:

در قائم روشی از آدم و نوح هست و آن طول عمر می باشد … (۲)

آن حضرت تا امروز که سال ۱۴۳۳ قمری است، زنده و عمر شریف وی ۱۱۷۸ سال می باشد .

۲ – پاک کردن زمین از کافران: حضرت نوح با دعای خویش زمین را از کافران پاک کرد آن گاه که فرمود:

وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرينَ دَيَّاراً (۳)  و نوح گفت: «پروردگارا، هيچ كس از كافران را بر روى زمين مگذار.» 

قائم نیز زمین را با شمشیر از آلودگی وجود کافران پاک می گرداند تا جایی که از آنها هیچ اثری باقی نمی ماند.

۳ – صبر فراوان: حضرت نوح ۹۵۰ سال در میان قوم خویش صبر کرد چنان که خداوند می فرماید:

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ‏ فيهِمْ‏ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ (۴)

و به راستى، نوح را به سوى قومش فرستاديم، پس در ميان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ كرد، تا طوفان آنها را در حالى كه ستمكار بودند فراگرفت.

حضرت قائم نیز از روز نخست امامش تا کنون صبر کرده و نمی دانیم تا چه زمانی نیز صبر خواهد کرد.

۴ – روی برتابان هلاک شدند: هر کس از حضرت نوح روی برتافت هلاک شد . خداوند در قرآن می فرماید :

وَ هِيَ تَجْري بِهِمْ في‏ مَوْجٍ كَالْجِبالِ وَ نادى‏ نُوحٌ ابْنَهُ وَ كانَ في‏ مَعْزِلٍ يا بُنَيَّ ارْكَبْ‏ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرينَ قالَ سَآوي‏ إِلى‏ جَبَلٍ يَعْصِمُني‏ مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقينَ .(۵) 

و آن [كِشتى‏] ايشان را در ميان موجى كوه‏آسا مى‏بُرد، و نوح پسرش را كه در كنارى بود بانگ درداد: «اى پسرك من، با ما سوار شو و با كافران مباش.» گفت: «به زودى به كوهى پناه مى‏جويم كه مرا از آب در امان نگاه مى‏دارد.» گفت: «امروز در برابر فرمان خدا هيچ نگاهدارنده‏اى نيست، مگر كسى كه [خدا بر او] رحم كند.» و موج ميان آن دو حايل شد و [پسر] از غرق‏شدگان گرديد.

در مورد حضرت قائم نیز پیامبر خدا فرمودند:

قیامت بر پا نمی شود مگر این که قائم از ما بچا خیزد و آن هنگامی است که خداوند بدو اجازه دهد. هر کس از او پیروی کند نجات می یابد و هر که از او روی برتابد هلاک می شود. ای بندگان خدا خدا را خدا را که به سوی او بیایید هر چند بر روی برف و یخبندان باشد که او خلیفه خدا و خلیفه من است.(۶)

۵ – تاخیر در فرج: خداوند فرج نوح و یارانش را آن قدر به تاخیر انداخت که بیشتر معتقدان به آن حضرت از او برگشتند. خداوند فرج قائم را نیر آن قدر به تاخیر می اندازد که بیشتر معتقدان (سست ایمان) بدان حضرت از او بر می گردند چنان که در حدیثی از امام عسکری چنین رسیده است:

احمد بن اسحاق گويد: بر امام عسكرىّ عليه السّلام وارد شدم و مى‏خواستم از جانشين پس از وى پرسش كنم او آغاز سخن كرد و فرمود: اى احمد بن اسحاق خداى تعالى از زمان آدم عليه السّلام زمين را خالى از حجّت نگذاشته است و تا روز قيامت نيز خالى از حجّت نخواهد گذاشت، به واسطه اوست كه بلا را از اهل زمين دفع مى‏كند و به خاطر اوست كه باران مى‏فرستد و بركات زمين را بيرون مى‏آورد. گويد: گفتم: اى فرزند رسول خدا امام و جانشين پس از شما كيست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالى كه بر شانه‏اش كودكى سه ساله بود كه صورتش مانند ماه شب چهارده مى‏درخشيد، فرمود: اى احمد بن اسحاق اگر نزد خداى تعالى و حجّتهاى او گرامى نبودى اين فرزندم را به تو نمى‏نمودم، او همنام و هم‏كنيه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله است، كسى است كه زمين را پر از عدل و داد مى‏كند همچنان كه پر از ظلم و جور شده باشد. اى احمد بن اسحاق! مثل او در اين امّت مثل خضر و ذو القرنين است، او غيبتى طولانى خواهد داشت كه هيچ كس در آن نجات نمى‏يابد مگر كسى كه خداى تعالى او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعاء به تعجيل فرج موفّق سازد. احمد بن اسحاق گويد: گفتم: اى مولاى من آيا نشانه‏اى هست كه قلبم بدان مطمئن شود؟ آن كودك به زبان عربى فصيح به سخن درآمد و فرمود: أنا بقيّة اللَّه في أرضه و المنتقم من أعدائه‏ ، اى احمد بن اسحاق! پس از مشاهده جستجوى نشانه مكن! احمد بن اسحاق گويد: من شاد و خرّم بيرون آمدم و فرداى آن روز به نزد امام عسكرىّ عليه السّلام بازگشتم و گفتم: اى فرزند رسول خدا! شادى من به واسطه منّتى كه بر من نهاديد بسيار است، بفرمائيد آن سنّتى كه از خضر و ذو القرنين دارد چيست؟ فرمود: اى احمد! غيبت طولانى، گفتم: اى فرزند رسول خدا! آيا غيبت او به طول خواهد انجاميد؟ فرمود: به خدا سوگند چنين است تا به غايتى كه اكثر معتقدين به او بازگردند و باقى نماند مگر كسى كه خداى تعالى عهد و پيمان ولايت ما را از او گرفته و ايمان را در دلش نگاشته و با روحى از جانب خود مؤيّد كرده باشد. اى‏ احمد بن‏ اسحاق‏! اين امرى از امر الهى و سرّى از سرّ ربوبى و غيبى از غيب پروردگار است، آنچه به تو عطا كردم بگير و پنهان کن و از شاكرين باش تا فردا با ما در علّيّين باشى. (۷)

۶ – بشارت حجّت پیشین به ظهور نوح: ادریس پیغمبر به ظهور نوح بشارت داد و به ظهور قائم نیز خداوند متعال فرشتگان را بشارت داد و پیغمبر و امامان علیه السلام بلکه پیغمبران گذشته به ظهور این امام برزگوار بشارت دادند. روایات فراوانی در این مورد از زبان وحی رسیده است.

۷ – ندای هم جایی: نداهای حضرت نوح به شرق و غرب عالم می رسید و این از معجزات آن حضرت بود چنان که در کتاب “زبدة التصانیف” آمده است.

قائم علیه السلام نیز هنگام ظهور بین رکن و مقام می ایستد و فریاد بر می آورد و می گوید:

ای نقبا و سرداران من و ای خواص من و ای کسانی که خداوند پیش از ظهور آنان را بر روی زمین برای یاری من ذخیره کرده با خواست و رغبت به سوی من ایید. پس صدای آن حضرت علیه السلام به آن ها می رسد در حالی که در محراب ها و بر فرش ها و رختخواب هایشان باشند و با یک فریاد همه صدای او را می شنوند و به سوی آن صدا اجابت می کنند و یک چشم بر هم زدن نمی گذرد که همگی آن ها بین رکن و مقام قرار می گیرند.

این سخن در حدیث مفضل به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است. (۸)

(رک. ترجمه مکیال المکارم ۱ : ۱۹۸ – ۱۹۹ مترجم: سیّد مهدی حائری قزوینی )

——————————————————————————————————

پی نوشت ها :

۱ . الکافی ۱ : ۵۱۴

۲ . کمال الدین ۱: ۳۲۲

۳ . سوره نوح ۷۱ : ۲۶

۴ . عنکبوت ۲۹ : ۱۴

۵ .هود ۱۱ : ۴۲ و ۴۳

۶ . دلائل الامامة: ۴۲۸ ، ح ۳۲- و أخبرني أبو طاهر عبد اللّه بن أحمد الخازن، قال: حدّثنا أبو بكر محمّد بن عمر بن محمد بن مسلم بن البراء الجعابيّ، قال: حدّثنا أبو محمد الحسن بن عبد اللّه بن محمّد بن العباس الرازي القمّي، عن أبيه، قال: حدّثني سيدي علي بن موسى الرضا (عليه السلام)، قال: حدّثني أبي موسى بن جعفر، قال: حدّثني أبي جعفر بن محمّد، قال: حدّثني أبي محمّد بن علي، قال: حدّثني أبي علي بن الحسين، قال: حدّثني أبي الحسين، قال: حدثني أخي الحسن، قال: حدّثني أبي عليّ بن أبي طالب (عليهم السلام)، قال: قال لي رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله): لا تقوم الساعة حتّى يقوم قائم الحقّ، و ذلك حين يأذن اللّه (عزّ و جلّ) له؛ فمن تبعه نجا، و من تخلّف عنه هلك، اللّه، اللّه، عباد اللّه، فأتوه و لو حبوا على‏ الثلج‏، فإنّه خليفة اللّه (عزّ و جلّ) و خليفتي

۷ . كمال الدين و تمام النعمة ‏۲ : ۳۸۵ و بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏۵۲، ص:۲۳ – ۲۴ ح ۱۶. إكمال الدين عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ قَالَ‏ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ علیه السلام وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنِ الْخَلَفِ بَعْدَهُ فَقَالَ لِي مُبْتَدِئاً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُخْلِ الْأَرْضَ مُنْذُ خَلَقَ آدَمَ وَ لَا تَخْلُو إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ بِهِ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ بِهِ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِهِ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ قَالَ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدَكَ فَنَهَضَ ع فَدَخَلَ الْبَيْتَ ثُمَّ خَرَجَ وَ عَلَى عَاتِقِهِ غُلَامٌ كَأَنَّ وَجْهَهُ الْقَمَرُ لَيْلَةَ الْبَدْرِ مِنْ أَبْنَاءِ ثَلَاثِ سِنِينَ فَقَالَ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ لَوْ لَا كَرَامَتُكَ عَلَى اللَّهِ وَ عَلَى حُجَجِهِ مَا عَرَضْتُ عَلَيْكَ ابْنِي هَذَا إِنَّهُ سَمِيُّ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَنِيُّهُ الَّذِي يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ مَثَلُ الْخَضِرِ ع وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ ذِي الْقَرْنَيْنِ وَ اللَّهِ لَيَغِيبَنَّ غَيْبَةً لَا يَنْجُو فِيهَا مِنَ التَّهْلُكَةِ إِلَّا مَنْ يُثْبِتُهُ اللَّهُ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِيلِ فَرَجِهِ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَقُلْتُ لَهُ يَا مَوْلَايَ هَلْ مِنْ عَلَامَةٍ يَطْمَئِنُّ إِلَيْهَا قَلْبِي فَنَطَقَ الْغُلَامُ ع بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ فَصِيحٍ فَقَالَ أَنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِهِ فَلَا تَطْلُبْ أَثَراً بَعْدَ عَيْنٍ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ قَالَ أَحْمَدُ بْنُ إِسْحَاقَ فَخَرَجْتُ مَسْرُوراً فَرِحاً فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ عُدْتُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَ سُرُورِي بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَمَا السُّنَّةُ الْجَارِيَةُ فِيهِ مِنَ الْخَضِرِ وَ ذِي الْقَرْنَيْنِ فَقَالَ طُولُ الْغَيْبَةِ يَا أَحْمَدُ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ إِنَّ غَيْبَتَهُ لَتَطُولُ قَالَ إِي وَ رَبِّي حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ أَكْثَرُ الْقَائِلِينَ‏ بِهِ فَلَا يَبْقَى إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ عَهْدَهُ بِوَلَايَتِنَا وَ كَتَبَ فِي قَلْبِهِ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُ‏ بِرُوحٍ مِنْهُ‏ يَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ‏ فَخُذْ ما آتَيْتُكَ‏ وَ اكْتُمْهُ‏ وَ كُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ‏ تَكُنْ غَداً فِي عِلِّيِّين‏ . 

۸ . بحار الانوار ۵۳ : ۷ .