سرآغاز

نزد تمام مسلمانان پذیرش کلامی که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می شود بیش از هر چیز در گرو درستی این انتساب است؛ که از آن به “صحّت اسناد” تعبیر می کنند. از آنجا که اغلب دانشمندان مسلمان اخبار ضعیف را جز در مواردی معدود، نمی پذیرند و روایات مجعول را نیز به کلّی رد می کنند؛ مخالفان عقیده به ظهور مهدی علیه السلام کوشیده اند تا تمامی احادیث مهدویت را تضعیف نمایند؛ یا ساختگی به شمار آورند. معروفترین شخص در این زمینه ابوزيد عبدالرحمن بن محمّد ابن خلدون تونسی (درگذشته ۸۰۸ ق.) می باشد. وی در مقدّمه ی تاریخ “العبر” خویش که در دانش تاریخ به ویژه جامعه شناسی تاریخی شهرتی بیش از متن آن کتاب به دست آورده است؛ پس از تعریف و توصیف عقیده ی “مهدویت” از دید مسلمانان، عباراتی دارد که ترجمه ی آن چنین می شود:

در این مقام (یعنی نوید ظهور مهدی) به احادیثی استناد می کنند که پیشگامان (در جمع و تدوین روایات) آنها را نقل نموده اند؛ درحالی که منکران (مهدویّت) در باره ی آن اخبار زبان (به نقد و ایراد) گشوده اند؛ چه بسا با برخی روایات دیگر به ستیز آنها آمده اند … و ما اکنون اخادیث این موضوع را به همراه اشکالات مخالفان و مستند سخن ایشان یادآور می شویم … تا به خواست خدا (عقیده) درست بر تو آشکار گردد؛ همانا گروهی از پیشوایان (علم حدیث) روایات مهدی را ثبت و ضبط کرده اند … و آنها را به گروهی از اصحاب (پیامبر) نسبت داده اند … با اسنادی که چه بسا منکران، در آنها ایراد می کنند … پس چنانچه در برخی از اشخاص مذکور در سند (احادیث) عیوبی چون: حواس پرتی، بد حافظگی، ناتوانی (در انتقال کلام معصوم)، یا کژی اعتقادی بیابیم؛ این ایراد به درستی حدیث نیز سرایت کرده آن را سست و بی بنیاد می سازد.[۱]

ابن خلدون به دنبال این گفتار به نقل ۲۸ حدیث که در مجامیع اهل سنّت آمده است، می پردازد و به زعم خویش بر درستی سند آنها به ویژه از جهت حفظ و ضبط یا عدالت و عقیده برخی از روایان اشکال می گیرد تا بی پایگی و ناروایی مهدویت را ثابت کند. وی آنگاه می نویسد:

اینها بود تمامی روایاتی که پیشتازان (دانش حدیث) در باره ی مهدی و ظهورش در آخر الزّمان نقل و ثبت کرده اند و همان گونه که دیدی جز مقداری اندک یا اندک تر هیچ یک از (صافی) بررسی و ارزیابی گذر ننمودند.[۲]

از آنجا که این عبارات ابن خلدون الهام بخش بیشتر مخالفان بعدی به ویژه مستشرقان غربی شده است؛ بیان برخی نقاط ضعف یا نکات اشکال آنها در قالب نقد علمی یا نقض منطقی لازم به نظر می رسد؛ زیرا نه تنها سستی آراء این دانشمند تونسی را در علوم حدیث و معارف اعتقادی آشکار می سازد؛ بلکه بی پایگی اقوال مقلّدان وی از مستشرقان یا معاصران را نیز هویدا می نماید.

۱- ابن خلدون بسان دیگران در حوزه مهدویّت به منابع شیعه هیچ توجهی نکرده است و تنها به جرم تشیّع آثار این اندیشمندان مسلمان را رد کرده است؛ در حالی که وی با شیعه آشنا بوده و در کتاب خویش معتقدات آنان را یاد کرده است[۳] ولی در بررسی روایات مهدویّت تنها به جرم تشیّع راویان آن احادیث را مردود شمرده است؛ افرادی چون “عاصم بن ابی نجود”، “عبدالرزّاق بن همّام”، “عمّار بن معاویه دهنی”، “فطر بن خلیفه حنّاط”، “هارون بن مغیره بجلّی” و “یزید بن ابی زیاد هاشمی”[۴]؛ در حالی که “عاصم بن ابی نجود” مشهورترين قاري از قاريان هفتگانه قرآن کریم بوده، صحیح ترین و متداول ترین قرائت بدو منسوب است. “عبدالرزّاق بن همّام” نیز از حدیث نگاران سرشناس و جامع کتاب “المصنّف” و از شیوخ مشایخ صاحبان “صحاح” شناخته می شود.

۲- ابن خلدون در این باره به دوگانه گویی گرفتار شده است؛ از سویی می نگارد:

اعلم ان المشهور بین الکافة من اهل الاسلام علی ممرّ الاعصار، انّه لابد فی آخر الزّمان من ظهور رجل من اهل البیت یویّد الدین و یظهر العدل و یتّبعه المسلمون و یستولی علی الممالک الاسلامیة و یسمّی بالمهدیو یکون خروج الدجال و ما بعده من اشراط الساعة الثابتة فی الصحیح علی اثره و ان عیسی یاتمّ ینزل من بعده فیقتل الدجّال او ینزل معه فیساعده علی قتله و بالمهدی فی صلاته.[۵]

بدان که در میان تمامی پیروان اسلام در گذر روزگاران مشهور بوده و هست که ناگزیر در پایان دوران دنیا مردی از خاندان نبویآشکار می شود که به دین استواری بخشد و بر سرزمین های اسلامی فرمانروا گردد و “مهدی” نامیده شود و قیام دجّال و پی آمدهایش از نشانه های رستاخیز که در حدیث صحیح به ثبوت رسیده است، پس از آن خواهد آمد؛ در کشتن دجّال وی را یاری می دهد و “مسیح” به هنگام نماز “مهدی” پشت سر او می ایستد.

عین این نوشته ی ابن خلدون را بسیاری از موّلفان سنّی با ذکر نام صاحب کلام یا بدون آن همگی به عنوان تایید نقل کرده اند نه تکذیب. اکنون بجاست از این مورّخ پرسیده شود که آیا همین بیست و چند حدیث که به گمان خود اغلب آنها را ضعیف و مردود یا سخیف و مجعول می شمارید توانسته اند تمامی امّت اسلام را در سراسر قرون و اعصار به ظهور مهدی موعود معتقد یا مشتهر سازند؟!! اگر تعبیرات بالا درست باشد – که چنین نیز هست – باید بپذیرید که از دو حال بیرون نیست: یا ایرادات شما نسبت به آن اخادیث ناوارد است و یا مستندات دیگری علاوه بر منقولات شما در این باره وجود دارد که از قلم شما افتاده است. باید گفت در حقیقت هر دو شق یاد شده صحیح می باشد.

۳- بنابر آنچه حدیث نگاران معتبر همچون: شیخ یوسف مقدسی در “عقد الدرر فی اخبار المنتظر”، جلال الدین سیوطی در “العرف الوردی فی اخبار المهدی” ضمیمه ی: «الحاوی للفتاوی» و متّقی هندی در “البرهان فی علامات آخر الزّمان” گرد آورده اند، روایات اهل سنّت چند برابر موارد مذکور در مقدّمه ابن خلدون است. این واقعیّت با کمال تاسّف تنها می تواند بر یکی از دو نکته ی زیر دلالت نماید:

اوّل: بی خبری و ناآشنایی این مورّخ حتی نسبت به مجامیع حدیث اهل سنّت که صلاحیّت وی را برای قضاوت در چنین موضوع مهمّی خدشه دار می سازد. به ویژه که وی مدّعی شده که تمام توان خویش را در گردآوری این روایات به کار گرفته است.[۶]

دوم: برخورد جهت دار و گزینشی این مورّخ نسبت به مستندات مبحث که با موازین بی طرفی علمی مغایرت اساسی دارد؛ زیرا به فرض که ایراد ایشان بر اسناد پاره ای از آن اخبار درست باشد، تعمیم این گزینش ناقص بر همه ی آن انبوه احادیث با ضوابط قضاوت منطقی ناسازگار و موجب تنزّل شان علمی ابن خلدون خواهد بود.

۴- ابن خلدون که در همین مقدمّه خود ضمن تشریح و تعریف “علم الحدیث”[۷] توصیف و تمجید شدید از “صحیح مسلم” و “صحیح بخاری” و دیگر صحاح و سنن می کند و آنها را “امّهات کتب حدیث” می نامد و پذیرش راوی را، به ویژه در “صحیحین” مقبول و معتبر نزد همه ی عالمان اهل سنّت می شمرد. گویا خبر ندارد که تعدادی از روایان احادیث مهدی که در این بخش کتاب او مورد جرح و تضعیف قرار گرفته اند؛ خود از رجال یکی از صحیحین” یا هر دو “صحیح” بلکه از رجال “صحاح ستّه” هستند!! همانند:

۱- سفیان بن سعید ثوری کوفی (خ-م-د-ت-ن-ج)[۸]

۲- عبدالرّزاق بن همّام صنعانی (خ-م-د-ت-ن-ج)

۳- عاصم بن ابی نجود صنعانی (خ-م-د-ت-ن-ج)

۴- ابواسحاق عمرو بن عبدالله سبیعی (خ-م-د-ت-ن-ج)

۵- عکرمة بن همّام عجلی بصری (خ تع-م-د-ت-ن-ج)

۶- محمّد بن اسحاق بن یسار کوفی (خ تع-م-د-ت-ن-ج)

۷- یزید بن ابی زیاد هاشمی کوفی (خ تع-م-د-ت-ن-ج)

۸- فطر بن خلیفة حنّاط قرشی (خ-د-ت-ن-خ)

۹- عمّار بن معاویة دهنی بجلی (م-د-ت-ن-ج)

۱۰- عمرو بن ابی قیس ازرق رازی (خ تع-د-ت-ن-ج)

۱۱- عمران بن حطّان سدوسی بصری (خ-د-ن)

۱۲- ابوعبدالرحمان عبدالله بن لهیعة غافقی (م-د-ت-ج)

۱۳- اسد بن موسی بن ابراهیم اموی (خ تع-د-ن)

۱۴- مُرَجّی بن رجاء یشکری بصری (خ تع)

بیشتر روایانی که ابن خلدون در این مقاله بدان ها تاخته و به بهانه های گوناگون روایاتشان را قابل اعتماد ندانسته، همین چهارده تن هستند که اگر تفصیل آراء رجال شناسان در باره ایشان در منابع مبسوط ملاحظه شود معلوم می شود که مورّخ بزرگ مغربی بسیاری از حقایق را ندیده یا نادیده انگاشته است.

۵- جمع کثیری از دانشمندان اهل سنّت در طول اعصار و قرون جملگی اعتراف کرده اند که روایات مهدی متواتر و نیز قطعی الصدور است؛ از آن جمله اند:

۱- أبوالحسن، محمّد بن حسین آبری سجستانی (درگذشته ۳۶۳ ق.) به تواتر و قطعی الصدور بودن احادیث مهدی اعتراف نموده است.

۲- حافظ محمّد یوسف گنجی شافعی (درگذشته ۶۵۸ ق) در «البیان فی اخبار صاحب الزمان(ع)» آخر باب یازدهم، ص ۱۲۶.

۳- شمس الدّین محمّد بن أحمد قرطبی (درگذشته ۶۷۱ ق) در «التّذکرة فی أحوال الموتی و أمور الآخرة» ص۷۰۱.

۴- حافظ جمال الدین مزّی (درگذشته ۷۴۲ ق) در «تهذیب الکمال» ج ۴، ۱۴۶-۱۴۹، شماره ۵۱۸۱.

۵- إبن قیم جوزیّه محمّد بن ابی بکر دمشقی حنبلی (درگذشته ۷۵۱ ق) در “المنار المُنیف”، ص ۱۴۲.

۶- شهاب الدّین إبن حجر احمد بن علی عسقلانی (درگذشته ۸۵۲ ق) در «تهذیب التهذیب» ج ۹، ص ۱۲۶

۷- شمس الدّین سخاوی (درگذشته ۹۰۲ ق) در «فتح المغیث» به نقل از آبری [«نظم المتناثر» کتانی ص۲۲۶; «إبراز الوهم المکنون» غماری، ص۴۳۶، مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ، ص۲۳۲].

۸- جلال الدین عبدالرحمان سیوطی (درگذشته ۹۱۱ ق) در «عرف الوردی فی اخبار المهدی» ضمیمه ی: «الحاوی للفتاوی» ، ج ۲ ، ص ۱۶۵.

۹- ابوالعبّاس إبن حجر احمد بن محمّد هیتمی (درگذشته ۹۷۳ ق) در «الصواعق المحرقة» ص۹۹ و در چاپ دیگر ص۱۶۷ و «القول المختصر» ص ۲۳ با این تعبیر : قال بعض الائمة … .

۱۰- شیخ مرعی بن یوسف حنبلی (درگذشته ۱۰۳۳ ق) در «فرائد الفکر فی الامام المهدی المنتظر» [به نقل «لوائح الأنوار البهیة» سفارینی ج ۲ و مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج۲، ص۲۳ و «الإذاعة» محمد صدیق قنوجی ص۱۴۷].

۱۱- أبوزید عبدالرحمن بن عبدالقادر فاسی (درگذشته ۱۰۹۲ ق) در «منهج المقاصد» شرح «مراصد المعتمد» شیخ محمد عربی فاسی، به نقل از سخاوی [«المهدی المنتظر» عبداللّه بن محمد صدیق حسنی ادریسی ص۱۰].

۱۲- شریف محمد بن عبد الرسول برارنجی مدنی (درگذشته ۱۱۰۳ ق) در «الإشاعة لأشراط الساعة» ص ۱۴۷ و ۱۸۵.

۱۳- محمد بن عبدالباقی زرقانی مالکی (درگذشته ۱۱۲۲ ق) در «شرح المواهب اللدنیه» [به نقل «إبراز الوهم المکنون» صدیق مغربی ص۴۳۴ و مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ص۲۳۰].

۱۴- شیخ محمد بن قاسم بن محمد جسوس مالکی (درگذشته ۱۱۸۲ ق) در شرح کتاب «الرسالة» عبداللّه بن عبدالرحمن شیروانی [کتانی در «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» ص۲۲۶ و احتجاج به کلام جسوس و «المهدی المنتظر»، إبن صدیق غماری، ص۹].

۱۵- أبوالعلاء ادریس بن محمد ادریس حسینی عراقی فاسی (درگذشته ۱۱۸۳ ق) در کتابی که در باره امام المهدی نوشته [به نقل «نظم المتناثر» ص۲۲۶ و «المهدی المنتظر» إبن صدیق غماری ص۸].

۱۶- شیخ شمس الدین محمّد بن أحمد سَفارینی حنبلی (درگذشته ۱۱۸۸ ق) در «لوائح الأنوار البهیة» ج۲، ص۸۹ و «اهوال یوم القیامة»، ص ۳۳.

۱۷- شیخ محمّد بن علی صبّان مصری (درگذشته ۱۲۰۶ ق) در «اِسعاف الراغبین» ص۱۴۵، ۱۴۷ و ۱۵۲.

۱۸- قاضی محمّد بن علی شوکانی (درگذشته ۱۲۵۰ ق) در کتاب «التوضیح فی تواتر ما جاء فی مهدی المنتظر و الدجال و المسیح» [کتانی در «نظم المتناثر» ص۲۲۵ – ۲۲۸، محمد صدیق قنوجی بخاری در «الاذاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعة» ص۱۶۰; شیخ محمد خضر حسین مصری در مقاله «نظرة فی أحادیث المهدی» چاپ دمشق و مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲، ص ۲۱۲; شیخ عبدالمحسن عباد حجازی در مقاله «عقیدة اهل السنّة و الاثر» چاپ مدینه و مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲، ص ۴۰۴; شیخ تویجری در «الاحتجاج بالاثر علی من أنکر المهدی المنتظر» ص۴۲ و «تحفة الاحوذی» مبارکپوری، ص۴۸۴ باب «ما جاء فی المهدی»، در شرح حدیث ۲۳۳۱].

۱۹- مؤمن بن حسن شبلنجی (درگذشته ۱۲۵۴ ق) در «نور الأبصار» ص۱۸۹.

۲۰- سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی (درگذشته ۱۲۹۴ ق) در «ینابیع المودة» ، باب ۸۵، ص۵۶۳.

۲۱- أحمد بن زینی دحلان مفتی شافعیه (درگذشته ۱۳۰۴ ق) در «فتوحات الاسلامیه» ج ۲، ص ۲۱۱ به نقل از «الاشاعة» برازنجی.

۲۲- سید محمد صدیق حسن قُنوجی بخاری (درگذشته ۱۳۰۷ ق) در «الاذاعة لما کان و ما یکون بین یدی الساعة»، ص ۱۲۰.

۲۳- محمد بلبیسی بن محمد بن أحمد حسینی شافعی مصری (درگذشته ۱۳۰۸ ق) در «عطر الوردی فی شرح القطر الشهدی» ص۴۴ به نقل از «شرح ورد السحر» شیخش أبوعبدالسلام شبراوی و به نقل از «مناقب الشافعی» أبوالحسن آبری (درگذشته ۳۶۳ ق)، ص۴۵ و از «مصباح الزجاجة» سیوطی.

۲۴- أبوعبداللّه محمد بن جعفر کتانی مالکی (درگذشته ۱۳۴۵ ق) در «نظم المتناثر من الحدیث المتواتر» ص۲۲۵ – ۲۲۸، شماره۲۸۹.

۲۵- مبارکفوری (مبارک پوذی) (درگذشته ۱۳۵۳ ق) در «تحفة الاحوذی»، ج ۶ ، ص۴۸۴، باب «ما جاء فی المهدی» در راستای شرح حدیث ۲۲۳۱.

۲۶- شیخ محمد خضر حسین مصری (درگذشته ۱۳۷۷ ق) در مقاله «نظرة فی أحادیث المهدی» چاپ ضمن «مجلة التمدن الاسلامی» دمشق ۱۳۷۰ ق/ ۱۹۵۰ م، ص۸۲۹، و به نقل از شوکانی به طوری که تلقی به قبول نموده و عیناً مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲، ص ۲۱۲ می باشد.

۲۷- ابوالفیض، سید احمد بن محمد بن صدیق غماری حسینی ازهری شافعی مغربی (درگذشته ۱۳۸۰ ق) در «ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، أو المرشد المبدی لفساد طعن ابن خلدون فی أحادیث المهدی» ص۴۳۳ــ۴۳۶ و عیناً مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲، ص ۲۲۷ – ۳۸۲ .

۲۸- شیخ ناصرالدین البانی (معاصر) در مقاله «حول المهدی» نشریه «مجلة التمدن الاسلامی»، دمشق، سال ۲۲، ذیقعده ۱۳۷۱ ق، ص ۶۴۲ -۶۴۶ و عیناً مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲، ص ۳۹۱.

۲۹- شیخ صفاءالدین آل شیخ الحلقه عراقی در «مجلة التربیة الاسلامیة» شماره۷ ص۳۰ سال۱۴ [«المهدی المنتظر بین التصور و التصدیق» شیخ محمد حسن آل یس، ص۲۹; نیز «المهدی المنتظر»، ص۲۹].

۳۰- شیخ عبدالمحسن بن حمد عَبّاد (معاصر)، عضو هیئت تدریسی دانشگاه اسلامی مدینه، در مقاله «عقیده اهل السنّة و الاثر فی المهدی المنتظر» نشریه «مجلة جامعة الاسلامیه» مدینه، سال اول، شماره ۳، ذیقعده ۱۳۸۸، ص ۵۹۸ و عیناً مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ص ۴۰۲ – ۴۰۴. و در دیگر مقاله مفصّل به عنوان «الرّد علی من کذب بالاحادیث الصحیحة الواردة فی المهدی» در ردّ بر رساله «لا مهدی یتنظر بعد الرسول خیر البشر» اثر آل محمود قاضی قطر، نشریه فوق شماره ۴۶ ، سال دوازدهم ، ص ۳۷۳ و عیناً مندرج در «الامام المهدی عند أهل السنّة» ج ۲ ، ص ۴۴۲.

۳۱- ابوالفضل عبداللّه بن محمد بن صدیق حسینی ادریسی در «المهدی المنتظر» چاپ عالم الکتب، بیروت، ص۹۵.

۳۲- شیخ حمود بن عبداللّه تویجری (معاصر) از استادان دانشگاه اسلامی مدینه، در کتاب «الاحتجاج بالاثر علی من أنکر المهدی المنتظر» در ردّ بر کتاب «لا مهدی یتنظر بعد الرسول خیر البشر»، آل محمود قاضی قطر، ص۱۲۱.

۳۳- شیخ عبدالعزیز بن عبداللّه بن باز (معاصر) از رجال علمی دربار حکومت سعودی و رئیس ادارات علوم و فتوی و دعوت و ارشاد، در ذیل تأییدنامه مقاله «عقیدة اهل السنّة و الاثر فی المهدی المنتظر» شیخ عبدالمحسن عُبّاد، و نیز در کلام تقریضی او بر کتاب «الاحتجاج بالاثر علی من أنکر المهدی المنتظر» تویجری، ص۳.

۳۴- دکتر عبدالحلیم نجار ضمن مقدمه اش بر کتاب «المهدیه فی الاسلام» اثر سعد محمد حسن مصری ــ که در خلط مبحث حقایق اسلامی و نادیده انگاشتن نقلیات حدیثی و اعترافات علما در باب مهدی منتظر و انکار او خلاصه می شود ــ مؤکداً خاطر نشان می کند که به نظر علمای حدیث، موضوع مهدی بالغ و برخوردار از تواتر معنوی است.

(رک. دکتر غلامحسین تاجری نسب، فرجام شناسی حیات انسان، جلد دوم، ص ۲۱۲ – ۱۲۸ و دیگر منابع)

________________

[۱] ابن خلدون، مقدمه ، باب ۳ فصل ۵۲ ص ۳۴۴ و ۳۴۵

[۲] ابن خلدون، مقدمه ، باب ۳ فصل ۵۲ ص ۳۵۶

[۳] ابن خلدون، مقدمه ، باب ۳ فصل ۵۲ ص ۳۴۴ و ۳۴۵

[۴] ابن خلدون، مقدمه ، باب ۳ فصل ۲۷ ص ۲۱۷ تا ۲۲۳

[۵] ابن خلدون، مقدمه ، باب ۳ فصل ۵۲ ص ۳۴۴

[۶] ابن خلدون، مقدمه ، باب ۳ فصل ۵۲ ص ۳۶۲

[۷] ابن خلدون، مقدمه ، باب ۶ فصل ۶ ص ۴۸۸ تا ۴۹۳

[۸] این حروف علامت اختصاری کتب به شرح ذیل است: خ (صحیح بخاری)، خ تع (تعلیقات صحیح بخاری)، م (صحیح مسلم)، د (سنن ابوداوود)، ت (سنن ترمذی)، ن (سنن نسائی) و ج (سنن ابن ماجه