ابن تیمیه منسوب به تيماء، شهرکي به شام. تقي الدين ابوالعباس احمد بن عبدالحليم بن عبدالسلام بن عبدالله بن محمّد بن تيميه حراني. وی در حرّان نزديکي دمشق متولّد شد.
پدرش مانند خود او از علماي ديني بوده و از جور مغول گريخته و به دمشق پناه برده است…
ابن تيميه ابتدا نزد پدر خود و بعض دانشمندان ديگر‚ علوم اسلامي را فراگرفت. در فقه پيرو مذهب حنبلي و در کلام طريقت اهل حدیث را داشت و تجاوز از قرآن و حديث را روا نمي شمرد، ابن تيميه فتوي به جهاد با مغول داد و خود در جنگ “شقحب” حاضر بود و چندين مرتبه به واسطه مخالفت با سلاطين وقت در مسائل سياسي يا ديني گرفتار حبس و توقيف گرديد. به خاطر افراط های زیاد در موضوعات اسلامی دوره ای دانشمندان عامه او را از دادن فتوي منع کردند. در آخر عمر نيز مدتي از مراوده مردم ممنوع بود و فقط برادرش او را خدمت مي کرد. در حبس به نوشتن تفسير و رسائل ديگر اشتغال داشت. دشمنان ابن تيميه با اشاعره، شیعیان، حکما، صوفيه و کليه فرق اسلام جز سلفيان معارضه می کرد و همه را باطل می شمرد. وی به تجسم خداوند معتقد بود و از ظاهر لفظ قرآن و حديث تجاوز روا نمي داشت و زيارت قبور اوليا را بدعت مي شمرد. در اين امر او را پيشرو وهابيان مي توان گفت. کتب بسياري نزديک پانصد جلد به او نسبت داده اند که عده اي از آن ها در دست است. و از آن جمله است “منهاج السنه” که آن را در رد کتاب “منهاج الکرامة” علامه حلّی نگاشته است.
ابن تیمیه (که وهابیت بسیاری از آموزه های خود را از او اخذ کرده است)، در حالی که به ظهور مهدی اعتقاد دارد. چنان که در کتاب “منهاج السنة النبویة”، پس از نقل چندین حدیث درباره مهدویت می نگارد:
«احادیثی که با آن بر ظهور مهدی احتجاج می شود، کاملا صحیح است که ابوداود ترمذی، احمد و دیگران از حدیث ابن مسعود و غیره روایت کرده اند … به نظر ما مهدی موعود از اولاد حسن بن علی است، همان طور که در حدیث منقول از علی بن ابیطالب نقل شده است». (منهاج السنه ، جلد ۴ ، ص ۲۱۱)
با اينكه وهابيان از تندروترين گروههاي اسلامي اهل سنت به شمار ميروند، مسأله مهدويت و تواتر احاديث مربوط به حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف را پذيرفته و با ساير فرق مسلمانان در اين خصوص، مشتركند، نيز بهطور جدي از آن دفاع ميكنند و آن را از عقايد رسمي خود تلقي مينمايند. وهابيان به رغم اعتراف به اصل «مهدویت» و ظهور مهدی موعود ـ خلیفه دوازدهم پیامبر صلی الله علیه و آله ـ در آخر الزمان ، با دیدگاه شیعیان درباره مهدی علیه السلام مخالفت دارند و به هر نحو ممکن در صدد مقابله با این اعتقاد ناب اسلامی برآمده اند. وهابیان و عموم اهل سنت ـ بر خلاف نظر برخی از دانشمندان سنی ـ می گویند : مهدی به دنیا نیامده است و در آخرالزمان، متولد شده و قیام خواهد کرد. بر این اساس وهابیان به اعتقاد شیعیان در مورد ولادت و پنهان زیستی (غیبت) امام ايراد وارد کرده و با تهمت های پوشالی در زمينه هاي مختلف سعی در تخریب این اعتقاد استوار دارند. علت این مساله چند مطلب می تواند باشد:
۱ ـ گرایش مسلمانان جهان به تشیع، به خصوص در پرتو اعتقاد به مهدویت،
۲ ـ موضع گیری های سیاسی و از روی لجاجت و تعصب به علت ضدیت با شیعه و دیگر فرق اسلامی.
بر این اساس در کتب و پایگاه های اینترنتی، به شدت با اندیشه منجی گرایی شیعه مخالفت می کنند و شایعات بی اساس و بی پایه ای را ترویج می کنند. اینان در این اعتقادات از ابن تیمیه پیروی می کنند. ابن تیمیه بزرگ تئوريسين وهابيون در رابطه با حضرت ولي عصر مدعي است:
حضرت در سرداب غائب شده و شيعيان جلوی درِ سرداب، منتظر او هستند. وی چنین می نگارد:
و من حماقتهم أيضا أنهم يجعلون للمنتظر عدة مشاهد ينتظرونه فيها كالسرداب الذي بسامراء الذي يزعمون أنه غاب فيه، و مشاهد أخر … (منهاج السنة ۱: ص۴۴).
يكي از حماقتهاي شيعيان اين است كه براي او (حضرت مهدي سلام الله عليه) تعدادي از مشاهد و ساختمانهايي را قرار دادهاند؛ مثل سرداب سامرا و منتظر هستند از آنجا بیرون آید.
در جایی دیگر می نگارد:
و قد يقيمون هناك دابة – إما بغلة و إما فرسا و إما غير ذلك – ليركبها إذا خرج.
شيعيان همواره جلوی در سرداب يك قاطري يا يك اسبي را زين شده آماده كردهاند تا امام زمان از سرداب بيرون بيايد و سوار آن شود و شمشيري هم آماده كردهاند كه در خدمت حضرت مهدي باشند .
برخی از وهابيون معاصر و آنهايي كه از اساتيد دانشگاهها و ايدئولوكهاي وهابي به شمار ميروند، همين عبارت ابن تيميه را تكرار ميكنند.
مثلاً در كتاب “فرق معاصره” ج ۱، ص۲۰۸ ، و مصطفي حلمي در “نظام الخلافة” ، ص۲۶۷ ، محمّد علي الجندي در “نظرية الإمامة” ، ص۳۸ و …
محمّد بن عبدالوهاب، در رسالة علي رد الرافضة، ص۳۳ و ۳۴ نكتهاي را ميگويد كه بسیار مضحک است. او می نگارد:
إن سبب جمع الرافضة بين الظهرين و المغربين هو انهم ينتظرون القائم المخفي في السرداب ليقتدوا به فيأخرون الظهر الي العصر الي قريب غروب الشمس!
علت اين كه شيعهها نماز ظهر و عصر را با هم ميخوانند، اين است كه ایشان در كنار سرداب منتظر هستند تا امام زمان ظهور كند تا نماز ظهر و عصر را به امام زمان اقتداء كنند.
وی در ادامه می نگارد:
می بینند كه ساعت يك ظهور نكرد، ساعت دو و سه … وقتي ديدند كه نماز قضاء ميشود، فوراً نماز ظهر و عصر را ميخوانند. دو باره نماز مغرب و عشاء را تأخير مياندازند تا بلكه امام زمان بيايد و به او اقتداء كنند . وقتي تا نيمههاي شب ديدند كه حضرت مهدي ظهور نكرد و لذا مغرب و عشاء را با هم ميخوانند!!
همين عبارت ابن تيميه و محمّد عبدالوهاب را ناصر العمر در كتاب “الشيعة بين الأمس و اليوم”، ص۲۵ تكرار ميكند.
حتّي احسان الهي ظهير (۱۳۶۳ – ۱۴۰۷ ق) از رهبران وهابیت در پاکستان مي نگارد:
و في اثناء مرابطتهم لا يصلّون خشيتأ أن يخرج و هم في الصلاة . (فرق معاصره، ج۱ ، ص۲۰۸ )
شيعيان در ضمن انتظار برای خروج (امام زمان در کنار سرداب) نماز را ترك ميكنند؛ چون ميترسند كه اگر مشغول نماز شدند، امام ظهور كند و اينها در حال نماز باشند (و چند دقیقه عقب بمانند)!!
روی این گونه سخنان واهی، جمعی از وهابیان پایگاه های اینترنتی برپا کرده اند و به شبهه افکنی پیرامون امام زمان، سرداب مقدس امام زمان و … پرداخته اند. همچنین از سوی ۴۰ تن از علمای وهابی معدوم بودن (به دنیا نیامدن) حضرت صاحب الزمان را اعلام کرده و در نتیجه حکم به جواز لعن معدوم را نموده اند!!
همین سخن را دیگران وهابیان تندرو در آثار خود تکرار کرده اند از آن جمله:
احمد بن على قشقلندى، همانند ابن خلدون ادعا مىكند كه اين سرداب در حله واقع شده است:
ثم ابنه الحسن الزكي المعروف بالعسكري ثم ابنه محمد الحجة وهو المهدي المنتظر عندهم يقولون أنه دخل مع أمه صغيرا سردابا بالحلة على القرب من بغداد ففقد ولم يعد فهم ينتظرونه إلى الآن ويقال أنهم في كل ليلة يقفون عند باب السرداب ببغلة مشدودة ملجمة من الغروب إلى مغيب الشفق ينادون أيها الإمام قد كثر الظلم وظهر الجور فاخرج إلينا ثم يرجعون إلى الليلة الأخرى وتلقب هذه الفرقة بالاثني عشرية. (الفزاري القلقشندي، أحمد بن علي بن أحمد (متوفاى۸۲۱هـ)، صبح الأعشي في كتابة الإنشا، ج۱۳، ص۲۳۲، تحقيق عبد القادر زكار ناشر: وزارة الثقافة – دمشق – ۱۹۸۱.)
زبيدى حنفى ادعا مىكند كه اين سرداب در رى واقع شده و مردم هر جمعه بعد از نماز به همراه اسبهاى زين كرده خود به در سرداب مىآيند و امامشان را صدا مىزنند:
والسِّردابية: قَوْمٌ من غُلَاةِ الرَّافِضَة يَنْتَظِرُونَ خُرُوجَ المَهْدِيّ من السِّردَابِ الذي بِالرّي، فيُحْضِرُون لِذَلك فَرَساً مُسْرَجاً مُلْجَماً في كُلِّ يوم جُمُعَة بعد الصَّلَاةِ قَائِلِين: يا إِمَام، باسْم اللّهِ، ثَلَاثَ مَرَّات.(الزبيدي الحنفي، محب الدين أبو فيض السيد محمد مرتضى الحسيني الواسطي (متوفاى۱۲۰۵هـ)، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۳، ص۵۷، تحقيق: مجموعة من المحققين، ناشر: دار الهداية.)
سردابيه، قومى از غلات رافضه هستند كه منتظر خروج مهدى از سردابى كه در رى واقع شده هستند، آنها هر جمعه بعد از نماز جلوى اين در با اسب هاى زين كرده و لجام زده حاضر مىشوند و سه بار مىگويند: اى امام به نام خدا (خارج شو).
روی این گونه سخنان واهی، جمعی از وهابیان پایگاه های اینترنتی برپا کرده اند و به شبهه افکنی پیرامون امام زمان، سرداب مقدس امام زمان و … پرداخته اند. همچنین از سوی ۴۰ تن از علمای وهابی معدوم بودن (به دنیا نیامدن) حضرت صاحب الزمان را اعلام کرده و در نتیجه حکم به جواز لعن معدوم را نموده اند!!
اولا سرداب مقدسه براي شيعه قداست دارد و مكان پاكي است؛ چون محل زندگي امام هادي، امام عسكري و حضرت ولي عصر عليهما السلام و محل عبادت آن بزرگوار بوده است.
ثانیا اين كه حضرت صاحب الزمان در آنجا غائب شده باشد، هيچ عالم شيعي و حتي جاهل شيعي هم به اين اعتراف ندارد بلکه از دروغ های برخی از علمای تندرو عامه چون ابن بطوطه و ابن تیمیه و پیروان اوست . بلکه امام زمان از آغاز ولادت بلکه در دوران حمل نیز از انظار پنهان بودند و تا قبل از ولادت آن حضرت آثار حمل مادر گرامیشان حتی بر خاندان امام عسکری علیه السلام نیز ظاهر نبوده است. و هیچ شیعه ای نگفته است که محل ظهور حضرت صاجب الزمان از سرداب است بلکه در روایات فراوانی محل ظهور ایشان را بیت الله الحرام معرّفی کرده اند.
كتاب معجم احاديث المهدي ، ج۱ ، ص ۳۶۴ بیش از پنجاه تن از شيعه و سني را نام برده است که نقل كرده است كه محل ظهور حضرت مهدي نه سامرا است و نه كربلا و نه سرداب است ؛ بلكه محل ظهور حضرت در مكه و بين ركن و مقام در مسجد الحرام در مکه معظمه است.
جالب اين است كه خود احمد بن حنبل در مسندش ، ج۶ ، ص۳۱۶ و ابن داود در سنن اش ، ج۴ ، ص۱۰۷ و ابن أبي شيبه در المصنف ، ج۱۵ ، ص۴۵ احاديثی آوردهاند كه ظهور و قيام حضرت مهدي در مكه كنار بيت الله الحرام و بين ركن و مقام است.
آخرین دیدگاهها