گروهی از مستشرقان یهودی و مسیحی و گاه کمونیست و یا مادی با بیگانگی همه جانبه از اسلام هریک موضوع مصلح جهانی اسلام ــ یعنی مهدی منتظر و احادیث پیرامون شئون حیاتی و امامتی حضرتش را همانند دیگر حقایق اسلامی ــ را مورد تخطئه و تکذیب قرار داده و به باد سخریه گرفته اند. اینگونه مستشرقان سخنان ابن خلدون مورّخ آندلسی اموی مذهب را دست مایه خود ساخته و بر اعتقادات عموم مسلمانان در طول تاریخ اسلامی تاخته اند؛ همچون:
ایلیا پاولویچ پتروشفسکی (۱۸۹۸ – ۱۹۷۷ م) [ I. P. Petrushevski ] . وی در ۲۲ ژوئن ۱۸۹۸ در شهر “كي يف” واقع در جمهوري اوكرائين متولّد شد. ۱۹۲۶ از دانشكده ي تاريخ و زبان شناسي دانشگاه دولتي آذربايجان فارغ التحصيل و ۱۹۳۵ بدون دفاع از رساله، نامزد (دكتر) علوم تاريخ گرديد. در ۱۹۴۱ به اخذ درجه ي دكتري تاريخ نايل آمد. در ۱۹۳۱ مدرس دانشسراي عالي پوكروفسكي و دانشكده ي تاريخ و شرق شناسي دانشگاه دولتي لنينگراد شد، و از ۱۹۳۱ تا ۱۹۶۰ كارمند علمي چند انستيتوي آكادمي علوم اتّحاد شوروي و ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۷ استاد دانشگاه ماوراء قفقاز و انستيتوي ماركسيسم – لنينسيم (تفليس) و دانشگاه دولتي آسياي مركزي، به نام لنين، بود. در ۱۹۴۸ به مقام پروفسوري نايل گرديد. وی در کتاب “اسلام در ایران، ص ۲۸۲ و ۲۸۳ چنین می نگارد:
اکثر شیعیان و به ویژه امامیه فکر “رجعت” امام مستور را با فکر ظهور مهدی – که در آخرالزّمان ظهور خواهد کرد – تلفیق می کردند. سنّیان نیز از این فکر بیگانه نیستند. در آغاز مهدی و عیسی را یکی می دانستند(!!) … ولی بعدها او را به عنوان شخصیّت علی حدّه ای در نظر مجسّم ساختند … مهدی در نظر سنّیان فقط خبر دهنده ی آخرالزّمان است و سیمایی است مبهم(!) و بی رنگ(!) که در معتقدات دینی ایشان مقام بزرگی ندارد. در نظر سنّیان به موجب احادیث خویش، عقیده دارند که مهدی همنام پیامبر یعنی “محمّد” است.
با گسترش مفاهیم اسلامی در عصر ارتباطات موضوع مهدویت توسّط مجامع اسلامی بیش از بیش طرح شده است و در گفتمان های بین المللی در کرسی های مذاکرات بین ملّت ها قرار گرفته است. از این رو مخالفان اسلام با مهدویّت که روح حیات بخش این آیین آسمانی به ستیز برخاسته اند و کلیساییان و کنسیه ای ها با عناوین دانشگاهی به مخالفت با این اصل استوار اسلامی پرداخته اند و هر روزه تحت عنوان تحقیقات اسلام شناسی مقالاتی در ردّ مهدویت در اسلام می نگارند. از این شمارند:
برای بررسی سخنان این مستشرقان به بخشهای پاسخ به سوالات پیرامون مهدویت مراجعه کنید. ضمنا مطالعه کتاب:
«فرجام شناسی حیات انسان ج ۲ اثر دکتر غلامحسین تاجری نسب ،مرکز فرهنگی انشاراتی منیر چاپ اول تا : ۱۳۸۷ تهران ISBN: 978-7965-78-1 » توصیه می شود.
در روش کتاب خدا از نام بردن شخصی خودداری می شود و تنها به ویژگی هایی می پردازد که اشتباه ناپذیر است. چه در پیشوایان هدایت و چه در پیشوایان ضلالت. نه نام امیر المؤمنین را می برد و نه نام مخالفانش هم زمانش را. نه نام ابلیس و فرعون و نمرود را می برد و نه امامان هدایت تا فرجام جهان را و تنها به ویژگی های اختصاصی آنان می پردازد که قابل اشتباه نباشد و مورد طمع طمعکاران نشود؛ بسان حکومتی که در آن امنیت فراگیر و آسایش همگانی برای همیشه تاریخ بشر به ارمغان می آید. این روش در کتاب های آسمانی سابق نیز وجود داشته است. همچنان که از سه پیغمبر بزرگ خدا حضرت موسی و حضرت عیسی و حضرت محمد در تورات با این عنوان یاد می شود: آن که با اسب می آید و آن که با الاغ می آید و آن که با شتر می آید. ولی این مستشرقان به این نکات مهم توجه نکرده اند و یا مصلحت را در عدم توجه دیده اند.
آخرین دیدگاهها