حیدر علی حاجب شیرازی (۱۲۷۱ -۱۳۳۴ ق).
وی در کناره، از روستاهای مرودشت شیراز، به‌ دنیا آمد. با پدر خود به ‌شیراز رفت و علوم ادبی و نقاشی و قلمدان‌ سازی را در آنجا آموخت. حاجب در اواسط عمر به‌ تهران آمد و ضمن تحصیل علوم ادبی و عربی، در هنر خط نستعلیق هم تبحّر یافت. او در اواخر عمر در سلک صوفیان سلسله ذهبیه درآمد. وی در تهران درگذشت و پس از مرگ جنازه‌ او را در خانقاه متعلق به‌ وی به‌ خاک سپردند. از وی “دیوان” اشعاری به‌ جای مانده است. وی ترجیع بند در مدح و میلاد قطب عالم امکان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سروده است بدین بیان:
وقت صبوحست ای به جسم جهان روح * خیز که شد باز، باب میکده مفتوح
صبّحک الله بالکرامة و الخير * راح مروق بسيار، و رايحهء روح

مؤذن میخوارگان خروس خوش الحان * آیهء قدّوس خواند از پی سبّوح
نالهء شب زنده دار و آه سحر خیز * از دل خونین خوش است و سینهء مجروح
نی نی خاک در تو حلّهء جودیست * فایده حاصله، مثلّت بدّوح
ای بت سرمست وی نگار قوی دست * ای دو جهان مادح و تو بر همه ممدوح
در شب میلاد شاه حاضر غائب * انجمن قدس راست شأن تو مطروح
ذکر جهان و جهانیان شده یکسر * این سخن جان فزا مفصّل و مشروح
کعبهء مقصود گشت قبلهء مسجود * مهد زمین از ظهور مهدی موعود
(۲) زد علم عدل یار باز به عالم * بر همه عالم فکنده پرتو پرچم
سرّ نهان آشکار گشت به دنیا * شاهد معنی ظهور کرد در این دم
محتسب عدل کرد شحنهء انصاف * هفت قلم را به یک نظام منظّم
از دم روح القدس دوباره عیان شد * طلعت عیسی به مهد دامن مریم
تافت ز نو، بر فلک ستارهء موسی * نخوت فرعون شد ز تابش او کم
زآتش نمرود و قهر آتش شدّاد * رست رسول خدا خلیل مکرّم
کشتی نوح است در برابر جودی * ماهی یونس پدید شد ز دل یم
نی نی نوبت زن زمانه فرو کوفت * نوبت دولت به نام شاه معظّم
مهدی هادی امام حاضر غائب * قائم دائم وصیّ آدم و خاتم
شد متولّد ز مام آن ولدی کش * قابله حوّا و شوی قابله آدم
ابر هدایت چنان به کعبه ببارید * کآب ز میزاب ریخت در چه زمزم
در شب میلاد حضرت تو، به ایران * انجمنی کرده بزم قدس فراهم
انجمن قدسیان به مجلس قدس است * کش پی تعظیم گشته پشت فلک خم
از لب روحانیان عالم بالا * این سخن آید به گوش هوش دمادم
کعبهء مقصود گشت قبلهء مسجود * مهد زمین از ظهور مهدی موعود
(۳) ساقی روحانیان عالم بالا * ریخت به ساغر شراب ناب تولّا
از خم وحدت کشید ساغر اوّل * کرد ظهور دومت به کثرت اشیا
صبح به میخوارگان صلای صبوحی * داد به غمز و به رمز عشوه و ایما
صبح ازل گشت شام، شام ابد صبح * صبح دوم شد پدید از شب یلدا
صبح سعادت طلوع کرد ز مشرق * شمس حقیقت نمود طلعت زیبا
صبح چنین ای ندیم باز چه خسبی * نوبت بیداری است و وقت تماشا
خیز که شمعی وجود یافت به عالم * خیز که شد ساعت ولادت مولا
خیز که نوبت زن زمانه فرو کوفت * نوبت دولت با نام داور دنیا
قائم موعود شهریار مظفّر * مهدی هادی امام حیّ توانا
آن که به دین شعر دلکشش بسرایند * مجمع کرّوبیان عالم بالا
کعبهء مقصود گشت قبلهء مسجود * مهد زمین از ظهور مهدی موعود
(۴) عرشهء عرش است یا که روضهء رضوان * خلوت قدس است یا مدینهء ایمان
سینهء سیناست یا که وادی ایمن * صحنهء صنعاست یا که ساحت کنعان
بیت حرام است یا که بیت مقدّس * مسجد اقصی است یا که معبد رهبان
محضر شیث است یا که مدرس ادریس * خیمهء داود یا بساط سلیمان
خانقه عدل یا که مصطبهء عشق * منزل جان است یا که قلمرو عرفان
باغ ارم یا فزای خلد مخلّد * جبّت معنی است یا قلمرو رحمان
تبّت تاتار یا که خلخ فرخار * کشور چین است یا طراز بدخشان
کاخ خورنق و یا که صرح ممرّد * جرگه بهرام یا که خرگه نعمان
قطعهء شعر است یا که آیهء منزل * صفحهء نصر است یا که سورهء فرقان
صفحهء ارژنگ یا که کبک دساتیر * نامه زید است یا نصایح لقمان
سورهء نور است یا تلاوت تورات * نغمهء انجیل یا قرائت قرآن
مصرع هر بیت تیر دیدهء دجّال * مطلع هر شعر تیغ تارک شیطان
آن شب قدری که قراوست معظّم * هست شب نیمهء مبارک شعبان
انجمنی کرده ماه انجمنی را * انجمنی چون فلک ز انجم تابان
انجمنی چنین تمام سخن سنج * انجمنی این چنین تمام سخندان
انجم این انجمن تمام غزل گو * انجم این انجمن تمام غزل خوان
انجم این انجمن خلاصهء کونین * انجم این انجمن سرآمد کیهان
انجم این انجمن مدیر زمانه * انجم این انجمن مؤیّد ایران
انجم این انجمن تمام سرایند * این سخن جان فزا چو بلبل دستان
کعبهء مقصود گشت قبلهء مسجود * مهد زمین از ظهور مهدی موعود
(۵) شمس حقیقت امام حاضر غائب * در خور حمد و ثنا و مدح و مناقب
خدمت او راست جبرئیل مواظب * درگه او راست روح قدس مراقب
رتبت درگاه او سپهر مطبّق * قبّه خرگاه او نجوم ثواقب
آدم و نوح و خلیل عیسی و موسی * راجل و راکب و را روان به مواکب
در شب میلاد با سعادت او شد * اختر دجّال شوم ساقط و خائب
اوست چه شهباز و خلق جمله چه عصفور * اوست چه ضرغام و جیش خصم ثعالب
ای همه مقهور و تو بر همه قاهر * وی همه مغلوب و تو بر همه غالب
مدح سرای تو عالمند و لیکن * گوی سعادت ربوده از همه “حاجب”
کعبهء مقصود گشت قبلهء مسجود * مهد زمین از ظهور مهدی موعود
(۶) ای زده در عرش کبریا علم کوس * وی ز تو بانگ اذان و نغمهء ناقوس
بندهء فرمان تست دادگر روم * چاکر دربان تست پادشه روس
دشمن جاه تو مبتلاست شب و روز * بر، سل و دق به ضرع سکته و کابوس
کوی تو خلد مخلّد است به تحقیق * دشمن تو مار، ملک چون پر طاووس
ای خلف ارشد ستودهء آدم * سنگ قصاصش بزن به سینهء ناموس
عصر ظهور تو گشت بر همه عالم * روز قیام تو گشت بر همه محسوس
ای شه آفاق گیر عصر ظهور است * چند نهی ملک و دین به دشمن منحوس
آی و به یادآور آن زمان که شه دین * جدّ گرامت شدی ز یاران مأیوس
یکّه و تنها میان لشگر کفّار * نه پسر و نه پدر و نه یار و نه مأنوس
تشنه لب و داغدار زخم فراوان * مرهم او تیغ تیز و غلغلهء کوس
تشنگی اش زد شرر به عالم هستی * آبش باران تیر شد به صد افسوس
ذکر ملائک شد است این سخن من * هر که بخواند شود ز حادثه محروس
کعبهء مقصود گشت قبلهء مسجود * مهد زمین از ظهور مهدی موعود