اهتمام و مداومت در دعا براي حضرت قائمعليه السلام و تعجيل فرج و ظهور شريفش، مايه طول عمر، و نيز ساير آثار و فوايد صله رحم است. ان شاء اللَّه تعالي.
و دليل بر اين معني به طور خصوص روايتي است که در فضيلت دعاي منصوصي آمده. و آن اينکه: در مکارم الاخلاق مروي است که هرکه اين دعا را پس از هر نماز واجب بخواند و بر آن مواظبت کند، آنقدر زنده خواهد ماند که از زندگاني سير و ملول شود و به ديدار مولي صاحب الزمان – عجّل اللَّه فرجه الشريف – مشرّف گردد. دعا چنين است: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، اَللَّهُمَّ إِنَّ رَسُولَکَ الصَّادِقُ المُصَدَّقُ صَلَواتُکَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قالَ إِنَّکَ قُلْتَ: ما تَرَدَّدْتُ فِي شَيْءٍ أَنَا فاعِلُهُ کَتَرَدُّدِي فِي قَبْضِ رُوحِ عَبْدِيَ المُؤْمِنِ يَکْرَهُ المَوْتَ وَ أَنَا أُکْرِهُ مَساءَتَهُ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِأَوْلِيآئِکَ الفَرَجَ وَالنَّصْرَ وَ العافِيَةَ، وَ لا تَسُوؤُنِي فِي نَفْسِي وَ لا فِي فُلانٍ»، به جاي کلمه فلان نام هر کس را بخواهد ميبرد. [۱]
اگر بگوييد: چه جهت دارد که دلالت اين دعا براي تعجيل فرج حضرت صاحب الزمانعليه السلام باشد؟
ميگويم: با فرج آن حضرت، فرج تمام اولياي خدا حاصل مي گردد، و نيز عافيت و نصرت آنان در زمان ظهور تحقق خواهد يافت، اضافه بر اينکه در بعضي از روايات اين عبارت چنين است: «وَ عَجِّلْ لِوَلِيِّکَ الفَرَجَ…». که براي کاوشگران در روايات و اخباري که از امامان بر حق عليهم السلام رسيده و دعاهايي که از ايشان نقل شده ترديدي نيست که: منظور از وليّ – در آنجا که به طور مطلق بيايد مثل همين مورد – خصوص مولي صاحب الزمان عليه السلام است. براي روشن شدن صحّت مطلب به دعاي مولاي ما حضرت ابوالحسن علي بن موسي الرضا عليهما السلام و دعايي که بعد از نماز شب روايت شده، و زيارت روز جمعه و … مراجعه شود. اگر بگوييد: احتمال دارد که «وليّ» در اينجا به معني مؤمن باشد، چون اطلاق وليّ بر آن نيز در روايات شايع است.
ميگويم: اين احتمال بعيد و توجيه بي پايه اي است، زيرا که آنچه ما ذکر کرديم به چند وجه نيز تأييد ميشود، از جمله:
۱ – آنچه در فضيلت اين دعا روايت گرديده که موجب تشرف به ديدار حضرت صاحب الامر عليه السلام ميشود، بر آگاهان به شيوهها و سبکها و ويژگيهاي دعاها پوشيده نيست که مترتب شدن اين اثر بدين جهت است که اين دعا در حقّ صاحب الامر – عجّل اللَّه فرجه الشريف – مي باشد.
۲ – آنچه از بعضي از دعاها – مثل دعاي روز عرفه از صحيفه سجّاديه – و بعضي از روايات استفاده مي شود که از آداب دعا مقدّم داشتن دعا در حقّ صاحب الزمان – روحي فداه – پس از حمد خداوند و صلوات بر پيغمبر و آل او عليهم السلام مي باشد، که پيش از دعا براي خودش براي آن حضرت دعا کند، و دعاي مورد بحث به همين ترتيب است.
۳ – غالباً دعا براي فرج و پيروزي و عافيت در دعاهايي که از امامان عليهم السلام رسيده مخصوص به حضرت صاحب الزمان – صلوات اللَّه عليه – است، پس از تمام اين مطالب کسي که با کلمات ائمه عليهم السلام انس دارد، اطمينان مييابد، بلکه قطع و يقين پيدا مي کند که منظور از «وليّ» در اينجا خصوص مولايمان صاحب الزمان عليه السلام است. اضافه بر اينکه دعا براي آن حضرت – عجّل اللَّه فرجه الشريف – که در تعقيب نمازهاي امامان – عليهم السلام – واقع بوده نيز مؤيّد آن است که بگوييم منظور از وليّ – در اين دعا – همان حضرت است. تمام اين بحثها در صورتي است که روايت «لِوَلِيِّکَ» باشد، اما بر مبناي روايت «لِأَوْلِيآئِکَ»، باز دعا براي تعجيل فرج و ظهور آن حضرت است، چون به فرج آن حضرت، فرج حقيقي کلّي براي همه اولياي خدا حاصل مي گردد – چنانکه بيان کردهايم… و دليل بر مطلب مورد بحث: آنچه به طور عام در فضيلت صله رحم و احسان به نزديکان رسيده که مايه طول عمر است، مي باشد. به ضميمه آنچه در روايات آمده که صله نزديکان پيغمبر و امير المؤمنين – عليهم السلام – از صله خويشاوندان نسبي بهتر است. پس هرگاه صله رحم و محترم شمردن پيوندهاي نسبي موجب طول عمر باشد، احسان به نزديکان پيغمبر صلي الله عليه و آله به طريق اولي اين اثر را دارد، و در نزديکان پيغمبر و امير مؤمنان – عليهم السلام – کسي بهتر از مولاي ما صاحب الزمان عليه السلام نيست. بنابراين آن حضرت از مهمترين مصاديق اين عنوان است.
و در اينجا درباره چند موضوع بحث مي کنيم:
اول: در بيان اينکه صله رحم مايه طول عمر است.
دوم: بيان اينکه صله رحم پيغمبر صلي الله عليه وآله مؤکّدتر و بهتر است.
سوم: بيان اينکه دعا کردن، صله و احسان است.
صله رحم مايه طول عمر است:
دليل بر اين موضوع به سند صحيحي از محمد بن عبيد اللَّه نقل شده است که گفت: حضرت ابوالحسن الرضا عليه السلام فرمود: بسا مردي که سه سال از عمرش باقي مانده رَحِمش را صله مي کند، پس خداوند عمرش را سي سال قرار ميدهد و خدا هرچه که بخواهد مي کند. [۲]
و نيز از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام آمده که فرمود: صله ارحام، اعمال را پاک و اموال را افزون و بلا را دور مي سازد، و حساب را آسان نموده و اجل را به تأخير مي اندازد. [۳]
و از همان حضرت عليه السلام است که فرمود: صله ارحام، خُلق و خوي را خوش و دست و دل را باز و نفس را پاکيزه و روزي را فراخ مي سازد، و اجل را به تأخير مي اندازد. [۴]
و به سند ديگري از امام باقر عليه السلام آمده که فرمود: صله ارحام، اعمال را پاکيزه و بلا را دفع و اموال را افزون مي گرداند، و عمر را طولاني و روزي شخص را فراخ مينمايد، و در خانواده به او محبوبيت مي دهد. [۵]
و از امام صادق عليه السلام روايت شده که فرمود: صله رحم و خوشرفتاري با همسايگان، شهرها را معمور و عمرها را زياد گردانند. [۶]
و به سند ديگري از آن حضرت است که فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده: هرآنکه مايل باشد مرگش به تأخير افتد و روزياش وسعت يابد صله رحم نمايد. [۷]
و به سند ديگري نيز از امام صادق عليه السلام روايت شده که فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: بسا قومي فاجر و بدکار که افراد خوبي نيستند، چون صله رحم بجاي آورند، اموالشان برکت يابد و عمرهايشان طولاني شود، تا چه رسد به اينکه نيکوکار باشند. [۸]
و اخبار بسيار ديگر که آوردن آنها مطلب را طولاني ميکند.
صله رحم پيغمبر مؤکدتر و بهتر است:
دليل بر آن، در کافي به سند صحيحي از عمر بن زيد روايت است که گفت: به حضرت ابي عبد اللَّه صادق عليه السلام عرض کردم: «اَلَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ»؛ [۹] (و کساني که آنچه را خداوند به پيوندش امر فرموده، پيوند آن را رعايت کنند.) فرمود: در رحم آل محمد عليهم السلام مي باشد، درباره رحم و نزديکان تو نيز هست. سپس فرمود: از آنان مباش که موضوعي را تنها به يک مورد اختصاص مي دهند. [۱۰]
و نيز در همان کتاب از حضرت رضا عليه السلام آمده که فرمود: همانا رحم آل محمد، امامان عليهم السلام به عرش آويخته مي گويد: خدايا! پيوسته دار آنکه مرا پيوندد و بريده ساز هرکه از من ببُرد، سپس همين امر در ارحام مؤمنين جاري است. آنگاه اين آيه را تلاوت کرد: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسآئَلُونَ بِهِ وَ الأَرْحامَ» [۱۱] (و تقواي خداي را پيشه کنيد که هنگامي که از يکديگر چيزي مي خواهيد نام او را ميبريد و از (قطع) خويشاوندانتان بپرهيزيد.) [۱۲]
و در تفسير امام و مولاي ما حضرت ابومحمد حسن العسکري عليه السلام است که فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: هرآنکه حقّ نزديکان پدر و مادرش را رعايت کند در بهشت هزار درجه داده مي شود که فاصله هر دو درجه آن مقدار دويدن اسبِ سريعِ تربيت شده به مدت صد هزار سال است، يکي از درجات از نقره، ديگري از طلا و ديگري از مرواريد و ديگري از زمرد و ديگري از مشک و ديگري از عنبر و ديگري از کافور. و آن درجات از اين اصناف است و هر که حقّ نزديکان محمد و علي – عليهم السلام – را رعايت نمايد درجات و ثوابهاي فزونتري خواهد يافت به قدر بالاتر بودن و افضليت محمد و علي – عليهما السلام – بر والدين خودش.
و فاطمه عليها السلام به يکي از زنها فرمود: دو پدر دين خود – محمد و علي – را خشنود بدار با خشم و ناخشنودي والدين نسبي ات. اما والدين نسبي خود را با خشم ابوين دينت خشنود مکن، که اگر ابوين نسبي تو ناخشنود گردند، محمد و علي عليهما السلام آنان را با ثواب يک جزء از صد ميليون جزء از ثواب يک ساعت عبادتشان، راضي و خشنود خواهند کرد. و اگر ابوين دينت ناخشنود شوند پدر و مادر نسبي تو نمي توانند آنان را راضي کنند، چون ثواب طاعات اهل دنيا هم با خشم ايشان يکسان نيست.
و حسن بن علي عليهما السلام فرمود: بر تو باد که به بستگان ابوين دينت محمد و علي احسان نمايي، هرچند که (لازمه اش) تضييع حقوق نزديکان پدر و مادر نسبي تو باشد. و مبادا که حقوق بستگان والدين دينت را با رعايت حقوق بستگان نسبي خود تضييع نمايي، زيرا که شکرگزاري آنها نزد ابوين دينت – محمد و علي – ثمربخش تر است براي تو از شکرگزاري اينها نزد پدر و مادر نسبي تو، به درستي که نزديکان ابوين دينت – محمد و علي – اگر مقدار بسيار اندکي نزد ايشان از تو سپاسگزاري کنند، پس نظر و توجه آن دو به تو گناهانت را ميريزد هرچند که از زمين تا عرش را پر کرده باشد. ولي اگر نزديکان ابوين نسبي تو نزد ايشان از تو تشکر نمايند در صورتي که خويشاوندان ابوين دينت را تضييع کرده باشي هيچ برايت نمي توانند انجام دهند.
و علي بن الحسين عليهما السلام فرمود: به درستي که حق نزديکان ابوين دينمان محمد و علي عليهما السلام از قرابتهاي ابوين نسبي ما برتر و سزاوارتر است. ابوين دينمان ابوين نسبي ما را راضي خواهند کرد، ولي ابوين نسبي ما نمي توانند ابوين دينمان را از ما راضي نمايند. و محمد بن علي (امام باقر) عليهما السلام فرمود: هر آن کس ابوين دينش محمد و علي و نزديکان آنها نزد او گرامي تر و محبوب تر باشند از ابوين خودش و نزديکانشان، خداوند متعال به او خواهد گفت: آنکه بهتر بود برتر داشتي و آنکه شايسته تر بود ايثار کردي، حتماً تو را در بهشت جاويدانم و همدمي اوليائم پيشتر قرار مي دهم.
و جعفر بن محمد عليهما السلام فرمود: هرکس از قضاء حوائج نزديکان ابوين دينش و نزديکان ابوين نسبياش عاجز بماند که با يکديگر مخالفت داشته باشند، پس اقرباي ابوين دينش را مقدم بدارد و بر نزديکان ابوين نسبي ترجيح دهد، خداوند – عزّ و جلّ – روز قيامت مي فرمايد: همچنانکه خويشاوندي ابوين دينش را مقدم داشت شما [اي فرشتگان] نيز او را در بهشتم مقدم بداريد، پس در آن درجات بالاتر از آنچه خداوند برايش آماده کرده بود هزار هزار برابر فزوني يابد.
و موسي بن جعفر عليهما السلام در حالي که به آن حضرت عرض شد: فلاني پولي داشت به مبلغ هزار درهم، دو کالا بر او عرضه شد که آنها را بخرد ولي پولش به مقدار خريد هر دو نبود، پرسيد: کدام يک براي من سودمندتر است؟ گفتند: اين يکي هزار برابر سودش بيشتر است. حضرت فرمود: آيا به عقل او لازم نيست که آن بهتر را اختيار کند؟ عرض کردند: چرا. فرمود: پس اين چنين است ايثار کردن خويشان ابوين دينت محمد و علي، ثوابش بهتر و چندين برابر آن است، چون فضل آن به مقدار فضل و برتري محمد و علي عليهما السلام بر ابوين نسبي اوست.
و به حضرت رضا عليه السلام گفته شد: آيا خبر ندهيم به شما که زيان ديده وامانده کيست؟ فرمود: چه کسي است؟ گفتند: فلاني دينارهاي خود را در مقابل درهم هايي که گرفته، فروخته است. پس ثروت او از ده هزار دينار به ده هزار درهم برگشته است. حضرت رضا عليه السلام فرمود: اگر کسي يک بدره زر به هزار درهم تقلّبي بفروشد، آيا عقب مانده تر و زيان بارتر از او نيست؟ گفتند: چرا. فرمود: به شما خبر دهم چه کسي از اين هم زيان بارتر و حسرتمندتر است؟ عرض کردند: آري. فرمود: اگر کسي هزار کوه طلا داشته باشد آنها را به هزار نخود طلاي تقلّبي بفروشد آيا عقب مانده تر و حسرتمندتر از اين نيست؟ گفتند: آري. فرمود: آيا خبرتان دهم از اين هم وامانده تر و حسرتمند تر کيست؟ گفتند: چرا، فرمود: آنکه در نيکي و احسان، خويشان ابوين نسبي خود را بر خويشان ابوين دينش محمد و علي عليهما السلام ترجيح دهد، زيرا که ارزش و فضيلت خويشان محمد و علي، ابوين دين او بر خويشان ابوين نسبي اش از فضل و ارزش و فضيلت خويشان محمد و علي ابوين دين او بر خويشان ابوين نسبي اش از فضل و ارزش هزار کوه طلا بر هزار نخود طلاي تقلّبي برتر است.
و محمد بن علي (امام جواد) عليهما السلام فرمود: هرکس خويشاوندان دو پدر دينش محمد و علي عليهما السلام را بر خويشاوندان ابوين نسبي اش برگزيند، خداوند متعال بهطور علني روز قيامت او را برگزيند و به خلعتهاي گرامي خويش او را شهرت دهد، و بر بندگان، شرافت و برتري بخشد مگر بر کسي که با او در فضايل يا مرتبه و مقام مساوي باشد.
و علي بن محمد عليهما السلام فرمود: از گونههاي بزرگداشت جلال خداوند، ترجيح دادن نزديکان ابوين دينت محمد و علي بر نزديکان ابوين نسبيات مي باشد، و از کوچک شماري جلال الهي ايثار کردن خويشان ابوين نسبي ات بر ابوين دينت محمد و علي عليهما السلام مي باشد.
و حسن بن علي عليهما السلام فرمود: مردي که عيالش گرسنه شده بودند از خانه بيرون رفت و در طلب غذايي براي آنها کوشش نمود، پس درهمي کسب کرد و با آن، نان و خورش خريد، بين راه به يک مرد و زن از نزديکان محمد و علي عليهما السلام رسيد و آنها را گرسنه يافت. با خود گفت: اينها از بستگان خودم شايسته ترند. پس آنچه داشت به آنها داد، و ندانست که چه عذري در منزلش بياورد، سپس راه رفت و فکر مي کرد که چه علّتي براي خانواده اش بگويد و چه جوابي بدهد که چيزي برايشان نبرده است. در همين حال که متحيّرانه قدم ميزد، قاصدي در پي او آمده بود که راهنمايي اش کردند و نامهاي از مصر با پانصد دينار به او داد و گفت: اين مقدار از ثروت پسر عموي تو است که در مصر از دنيا رفت و صد هزار دينار در دست تجار و بازرگانان مکه و مدينه است و چندين برابر هم املاک و اموال در مصر، ترک گفته است.
پس آن پانصد دينار را گرفت و در خانواده اش وسعتي داد. شب هنگام در خواب رسول خدا و علي عليهما السلام را ديد، فرمودند: چگونه ميبيني ثروتي را که به تو رسيد به خاطر ايثار خويشاوندانمان بر خويشان خودت. سپس در مکه و مدينه کسي نماند که از آن صد هزار دينار چيزي بر ذمّه اش بود مگر اينکه محمد و علي عليهما السلام در خوابش آمدند و به او فرمودند: آيا فردا اقدام به پرداخت حقّ فلاني از ارث پسر عمويش مي کني يا تو را هلاک و نابود کنيم و نعمتها و حشمتها را از تو بگيريم؟ پس همگي آنچه بر ذمّه داشتند براي آن شخص فرستادند تا اينکه صد هزار دينار نزد وي جمع گرديد، و نيز در مصر احدي باقي نماند از کساني که از اموال او چيزي برعهده شان بود مگر اينکه محمد و علي عليهما السلام به خوابش آمدند و او را با تهديد، امر فرمودند که به سرعت اقدام به پرداخت مال آن شخص نمايد، و محمد و علي عليهما السلام بار ديگر به خواب آن شخص آمدند و به او فرمودند: چگونه يافتي کارسازي خدا را نسبت به تو؟ و ما دستور دهيم کساني را که در مصر بودند که به سرعت اموال تو را بفرستند و حاکم آن را دستور دهيم که املاک و مستغلات را بفروشد و توسط پيکي پولهايش را برايت بفرستد تا در مدينه به جاي آنها املاکي خريداري نمايي. عرض کرد: آري. پس محمد و علي عليهما السلام به خواب حاکم مصر رفتند و به او فرمودند که: املاک مزبور را بفروشد و توسط پيکي قيمت آنها را براي آن شخص بفرستد. آنگاه سيصد هزار دينار برايش ارسال شد و ثروتمندترين افراد مدينه گرديد، سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله به خوابش آمد و فرمود: اي بنده خدا اين پاداش تو در دنياست به خاطر ايثار نزديکانم بر نزديکان خودت، و در آخرت به جاي هر دانه از اين مال در بهشت هزار قصر به تو بدهم که کوچکترين آنها از دنيا بزرگتر باشد و يک سر سوزنش از دنيا و آنچه در آن است بهتر است. [۱۳]
اينکه دعا صله و احسان است:
به بيان اينکه: احسان و صله به دو امر حاصل مي شود:
يکي: منفعت رساندن به ديگري.
دوم: دفع زيان از غير، و اين هر دو با دعا کردن حاصل مي گردد.
چون از منافع بزرگ و ارزشمند، احترام است، و بدون ترديد دعا کردن نوعي احترام است، همچنين قبلاً گذشت که دعا براي تعجيل ظهور حضرت صاحب الزمان – عجّل اللَّه فرجه الشريف – با شروطي که مقرّر شده، سبب جلو افتادن آن است و با آن، همه گونه خير و برکت آشکار مي گردد و همه ضررها از بين مي رود. و نيز از جمله آثار دعا مسرّت و خرسندي کسي است که برايش دعا مي شود، و سرور آن حضرت خود منفعتي عظيم است.
و ديگر اينکه: دانستيم دعا در جلو افتادن ظهور حضرت قائم – عجّل اللَّه فرجه الشريف – تأثير دارد، و با ظهورش از خود و شيعيانش غم و اندوه برطرف مي شود و همّ و غم و سختي و مشقّت دور مي گردد، بلکه خود دعا در دفع همّ و غم مؤثر مي باشد.
و از دلايل اينکه اعانت و احترام به زبان از مصاديق صله و احسان است، روايتي است که در بحار مسنداً از جابر از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام آمده که گفت: بر آن حضرت داخل شدم و نيازمندي ام را شکايت کردم. حضرت فرمود: اي جابر نزد ما درهمي نيست، ديري نگذشت که کميت بر آن حضرت وارد شد و عرضه داشت: فدايت شوم اگر اجازه دهيد قصيده اي برايتان بخوانم؟ فرمود: بخوان. کميت قصيدهاي خواند. حضرت فرمود: اي جوان! از آن اتاق بدره اي بيرون بياور به کميت بده.
سپس کميت عرضه داشت: فدايت شوم! اگر بخواهيد اجازه دهيد سومين قصيده را بخوانم؟ فرمود: بخوان. بعد از خواندن کميت، امام فرمود: اي جوان! از آن اتاق بدره اي بيرون آور به کميت بده، جابر گويد: پس بدره اي بيرون آورد و به کميت داد. کميت گفت: فدايت شوم، به خدا قسم! من شما را به خاطر دنيا دوست نمي دارم و از اين اشعار جز صله رسول خدا صلي الله عليه و آله و حقوقي که خداوند بر من قرار داده چيزي نخواستم. گويد: حضرت باقر عليه السلام براي او دعا کرد سپس فرمود: اي جوان اين بدره ها را به جاي خود بازگردان. جابر گويد: در دلم گفتم: به من فرمود: درهمي ندارم. و براي کميت سي هزار درهم امر فرمود! گويد: آنگاه کميت برخاست و رفت. به آن حضرت عرض کردم: فدايت شوم! فرمودي: نزد من درهمي نيست با اين حال براي کميت سي هزار درهم امر کردي؟ فرمود: اي جابر! برخيز و به آن اتاق برو. جابر گفت: برخاستم و به آن اتاق رفتم هيچ اثري از آن درهمها نيافتم، به خدمت آن حضرت برگشتم. فرمود: اي جابر! آنچه از شما مخفي داشته ايم بيش از آن است که براي شما آشکار کرده ايم. سپس برخاست، دستم را گرفت و به آن اتاق برد و با پايش به زمين زد ناگاه چيزي شبيه گردن شتر از طلا بيرون آمد. سپس فرمود: اي جابر! اين را بنگر و به کسي – جز افراد مورد اطمينان از برادرانت – مگوي، خداوند بر آنچه بخواهيم ما را توانا ساخته، و اگر بخواهيم زمين را برانيم اين کار را مي کنيم. [۱۴]
وجه دلالت اين حديث اينکه: کميت مدح با زبان را صله پيغمبر صلي الله عليه وآله دانست و امام عليه السلام نيز اين معني را امضا و تصديق کرد. دعا براي امام عليه السلام نيز همينطور است زيرا که آن نيز احسان و احترام است.
(مکیال المکارم؛ محمدتقی موسوی اصفهانی؛ مترجم: مهدی حائری قزوینی)
———————————————————–
[۱] مکارم الاخلاق: ۲۸۴.
[۲] کافي: ۱۵۰:۲.
[۳] کافي: ۱۵۰:۲.
[۴] کافي: ۱۵۲:۲.
[۵] کافي: ۱۵۲:۲.
[۶] کافي: ۱۵۲:۲.
[۷] کافي: ۱۵۲:۲.
[۸] کافي: ۱۵۵:۲.
[۹] سوره رعد، آيه ۲۱.
[۱۰] کافي: ۱۵۶:۲.
[۱۱] سوره نساء، آيه ۱.
[۱۲] کافي: ۱۵۶:۲.
[۱۳] تفسير امم حسن عسکريعليه السلام: ۱۱۳.
[۱۴] بحار الانوار: ۲۳۹:۴۶.
آخرین دیدگاهها