انتظار را در کتاب های فرهنگ لغت چگونه معنی کرده اند؟

اگر مثلا در زبان عربی به کتاب “لسان العرب” که کتاب لغت نسبتا معتبر است نگاه می کنیم؛ می بینیم که “انتظرته” را این گونه ترجمه کرده است : “اذا ارتقبت حضوره” یعنی وقتی شما منتظر کسی هستید به این معنی است که چشم به راهید که او بیاید یا چشم انتظار هستید که او را ببینید.
اگر به لغت نامه های فارسی نگاه کنیم می بینیم که “انتظار” از واژه هایی است که در زبان فارسی به همان معنایی است که در زبان عربی به کار می رود. مثلا در لغت نامه ی دهخدا “انتظار” این گونه معنی شده است: نگرانی و چشم داشتگی و یا در فرهنگ معین آمده است: چشم به راهی.
ما در طول زندگی بارها مفهوم انتظار را تجربه کرده ایم؛ ماند روزی که منتظر اعلام نتایج یک امتحان سرنوشت ساز بوده ایم یا بیماری داشته ایم که در اتاق عمل بوده و ما پشت اتاق عمل نشسته ایم یا در انتظار تولّد کودکی از عزیزان خود بوده ایم و بسیاری موارد دیگر تا انتظارهای ساده تر مانند انتظار در خیابان برای رسیدن اتوبوس یا تاکسی.
مفهومی که انتظار در خود دارد، منتظر با تمام وجود در پی آن است که ببیند و بیابد که برای پایان انتظار و رسیدن به وضعیّت مطلوب، چه راهی وجود دارد و چه کار باید کرد. سپس آن راه و کار را پیگیر و پر تلاش دنبال خواهد کرد و این شرط انتظار است.
در انتظار موعود نیز توجّه به این نکته بسیار مهم است: چون رسیدن دوران ظهور موعود و زمان فرارسیدن آن روزگار نیکو به دست خداوندگار است جهان است خود او باید بگوید که مردم چه کار می توانند بکنند تا خدا آن روزگار را زودتر برساند.
در فرهنگ دین و سخنان پیامبر و امامان معصوم مسئله ظهور موعود و منجی یک وعده ی الاهی و بشارتی است از طرف خداوندگار در همیشه ی تاریخ و خدا چنین اراده کرده است که با آمدن موعود به دست توانای او به همه ی مشکلات، نابسامانی ها، ظلم ها و گمراهی ها پایان ببخشد و برای زودتر رسیدن آن دعا و درخواست از خویش را مؤثرترین راه قرار داده است. پس منتظران باید دعا کنند و ظاهر و باطن خویش را از زنگارهای گناه پاک کنند و صبح و شام منتظر ظهور مهدی موعود باشد.