درخواست معرفت امام عصر از خداوند – عزّ و جلّ – از وظايف مهمّ ما ميباشد.
زيرا که علم تنها با آموزش و درس خواندن بسيار نيست، بلکه علم نوري است که خداوند در دل هرکس که بخواهد هدايتش کند، قرار مي دهد و هر که را خداوند هدايت کند، هدايت يافته است.
در کافي از ابوبصير، از حضرت امام صادق عليه السلام آمده: درباره فرموده خداي – عزّ و جلّ -: «وَ مَنْ يُؤْتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً کَثِيراً»؛ (و هرکس که حکمت به او داده شود، خير بسيار به او داده شده.) فرمود: [يعني] طاعت خداوند و معرفت امام عليه السلام.[۱]
در همان کتاب از ابوبصير آمده، که گفت: حضرت باقر عليه السلام به من فرمود: آيا امام خود را شناخته اي؟ گويد: عرضه داشتم: آري. به خدا سوگند! پيش از آنکه از کوفه بيرون بيايم. فرمود: همين تو را کفايت ميکند.[۲]
در همان منبع، در خبری از حضرت امام باقر عليه السلام آمده که فرمود: بلندي و رکن و کليد امر و درِ اشيا و خشنودي خداي – تبارک و تعالي – بعد از معرفت او اطاعت امام است.[۳]
نیز از ابوخالد کابلي روايت آمده که گفت: از حضرت امام باقر عليه السلام درباره فرموده خداي – عزّ و جلّ -: «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الِّذِي أَنْزَلْنا»؛ [۴] (پس به خداوند و رسول او و نوري که نازل کرديم، ايمان آوريد.) سؤال کردم. فرمود: اي ابوخالد! [اين] نور به خدا سوگند! امامان از آل محمد عليهم السلام تا روز قيامت مي باشند و آنان به خدا سوگند! نور خداوند هستند، که آن را نازل کرده و آنان به خدا! نور خداوند در آسمانها و در زمين هستند. قسم به خدا، اي ابوخالد! همانا نور امام در دلهاي مؤمنين از خورشيد تابان در روز روشن تر است و آنان به خدا سوگند! دلهاي مؤمنين را نوراني مي سازند و خداي – عزّ و جلّ – نورشان را از هر کس بخواهد مي پوشاند، پس دلهاي چنين کساني تاريک نمي گردد، به خدا قسم، اي ابوخالد! هيچ بنده اي ما را دوست ندارد و از ما پيروي نکند، تا اينکه خداوند دلش را پاک گرداند و خداوند دل بنده اي را پاک نسازد، تا اينکه به ما تسليم شود و با ما سازگار باشد، پس هرگاه با ما سازگار باشد، خداوند او را از سختي حساب به سلامت خواهد داشت و از هراس بزرگ روز قيامت ايمنش می گرداند.[۵]
مهمترين و واجب ترين امور بعد از شناخت خدا و رسول او، شناختن وليّ امر و صاحب الزمان است، زيرا که اين امر، يکي از ارکان ايمان مي باشد. و هر کس در حالي بميرد که امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است و معرفت او، کليد تمام ابواب خير و سعادت و رحمت مي باشد و خداوند به بندگان خود امر کرده، که معرفت او را تحصيل نمايند و دعا از جمله درهايي است که خداي تعالي فرمان داده که از آنها وارد شوند، او فرموده است: ««أُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ [۶] (مرا بخوانيد که شما را اجابت کنم.) و فرموده: «وَ اسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»؛ [۷] (و از فضل خداوند درخواست کنيد.) نيز فرموده: «إِنَّکَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشآءُ»؛ [۸] (البته تو [اي رسول ما!] چنين نيست که هر کس را بخواهي، هدايت تواني کرد، بلکه خداوند هرکه را بخواهد، هدايت مي کند.)
در کافي به سند خود از محمد بن حکيم آورده که گفت: به حضرت امام صادق عليه السلام عرضه داشتم: معرفت ساخته کيست؟ فرمود: از ساخته هاي خداوند است، بندگان را در آن ساخت بهرهاي نيست.[۹]
آيات و رواياتي که بر اين مطلب دلالت مي کند بسيار است، پس بر بندگان لازم است که از درگاه خداوند شناخت و معرفت امام زمانشان را بخواهمد که به آنان روزي نمايد و کامل گرداند.
نيز مؤيّد و دليل بر این، وارد شدن دعا براي اين مطلب به طور خاصّ مي باشد.
و اين منافات ندارد با آنکه بنده مختار و مأمور به کسب و تحصيل و مطالعه وسايل معرفت باشد، زيرا که اين نظير روزي است که بندگان به کسب آن امر شده اند، آن را طلب نمايند و نيز براي آن دعا کنند، ولي خداوند – جلّ شأنه – خود روزي دهنده است، چون سعي و کوشش وظيفه بنده است و به ثمر رساندن، بر عهده خالق متعال مي باشد.
خداوند – تبارک و تعالي – فرموده: «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»؛[۱۰] (و آنان که در راه ما تلاش کنند، البتّه آنان را به راه هاي خويش هدايت مي نماييم.)
همچنان که کِشت و آبياري و مانند اينها وظيفه بندگان است، چون تحت قدرت و در اختيار آنها ميباشد، و رويانيدن و پرورانيدن و از آفتها دور نگهداشتن، تا آنکه به نتيجه برسد و مقصود حاصل گردد، بر خداوند است، چون از قدرت بندگان بيرون است، ولي برعهده آنهاست که دعا کنند و درخواست نمايند که نتيجه مقصود به دست آيد.
همينطور شناخت و معرفت امام عليه السلام وسايل و اسبابي دارد، که خداي تعالي آنها را براي بندگانش فراهم ساخته و در توان آنان هست، مانند: دقّت کردن و بررسي معجزات و اخلاق آن حضرت عليه السلام و مطالعه اخبار امامان پيشين در مورد او، ويژگيهاي او و طولاني شدن غيبتش و آنچه در فرمان غيبت او بر مؤمنين ميرسد و شؤوني که خداي تعالي به آن جناب اختصاص داده و دلايلي که بر او دلالت دارند و امور ديگر، که بر بندگان خدا لازم است با وسايل ياد شده و مانند اينها در تحصيل معرفت آن حضرت سعي کنند و همّت گمارند، ولي چون معرفت از ساختههاي خداي – عزّ و جلّ – است، به حکم عقل و نقل بر آنان واجب و مؤکّد است که دعا کنند و معرفتش را از درگاه خداوند تعالي مسألت نمايند، (که آنچه خداوند از [درهاي] رحمت بر مردم بگشايد هيچ کس نتواند آن را بربندد و هر آنچه او ببندد، کسي را ياراي گشودنش نيست).[۱۱]
(رک: مکیال المکارم؛ محمدتقی موسوی اصفهانی؛ ج ۲)
——————————————————————————————————————————-
[۱] اصول کافي، ۱۸۵:۱.
[۲] اصول کافي، ۱۸۵:۱.
[۳] اصول کافي، ۱۸۵:۱.
[۴] سوره تغابن، آيه ۸.
[۵] اصول کافي، ۱۹۴:۱.
[۶] سوره غافر، آيه ۶۰.
[۷] سوره نساء، آيه ۳۲.
[۸] سوره قصص، آيه ۵۶.
[۹] اصول کافي، ۱۶۳:۲.
[۱۰] سوره عنکبوت، آيه ۶۹.
[۱۱] سوره فاطر، آيه ۲.
آخرین دیدگاهها