از جهات موجب برای دعای بر فرج امام زمان علیه السلام زهد آن حضرت است. در کافي به سند خود از حمّاد بن عثمان روايت کرده که گفت: در محضر منور حضرت ابوعبد اللَّه صادق عليه السلام بودم، مردي به آن جناب عرضه داشت: «أصلحک اللَّه (خداوند حال شما را اصلاح کند)! ياد کردهاي که علي بن ابي طالب عليهما السلام لباس خشن و زبر مي پوشيد، لباس چهار درهمي به تن مي کرد و امثال اينها… و حال آنکه لباس نو در بر تو مي بينم؟ فرمود: علي بن ابي طالب عليهما السلام در زماني آنطور لباس مي پوشيد که انگشت نما و مورد انکار مردم نبود، ولي اگر امروز مثل آن لباس پوشيده شود انگشت نما مي شود. پس بهترين لباس هر زمان لباس همان زمان است مگر اينکه وقتي قائم ما اهل البيت عليهم السلام بپاخيزد لباسهاي علي عليه السلام را دربر ميکند و روش او را پيش مي گيرد. [۱]
شايد منظور امير المؤمنين علي عليه السلام همين باشد، در عبارتي که به ابوعبد اللَّه جدلي فرموده است که: آيا خبر ندهم تو را به “أنف” و “عين” مهدي؟ عرضه داشت: آري! پس آن حضرت دست به سينه خود زد و فرمود: من. زيرا که أنف به معني سيّد و آقا در امور است، و عين به معني آن است که مثل خود شيء باشد. پس آن حضرت انف مهدي است يعني مقتداي او در افعالش و عين او. انگار خود اوست در زهد و عبادت و شيوه و شجاعت و ساير خصوصيات و ويژگيهاي آن حضرت. و اين استعمال شايع و متعارف است که در محاورات و گفتگوهاي معمولي نيز راه دارد. مثلاً به چيزي که شباهت کاملي به چيز ديگر دارد، ميگويند: اين عين آن است. و امّا اينکه انف در لغت عرب به معني سيّد و مقتدي باشد در گفته شاعر شاهد دارد که گفته:
«قَوْمٌ هُمُ الأَنْفُ وَالأَذْنابُ غَيْرُهُمْ…؛ قومي که انف و مقتدا هستند و دنباله گان غير آنان ميباشند».
و در همان کتاب نيز از معلّي بن خنيس روايت شده که گفت: روزي به حضرت ابوعبد اللَّه صادق عليه السلام گفتم: قربانت شوم، آل فلان (يعني بني العباس) را بياد آوردم و آن نعمت هايي که در آن هستند، پس با خود گفتم: اگر رياست دست شما بود ما هم با شما در نعمت بوديم و زندگي خوبي داشتيم. فرمود: هيهات اي معلي! قسم به خداوند که اگر زمام امور در دست ما بود، جز بيداري شب ها و گشت و گذار و فعاليت روزها و جامه زبر پوشيدن و غذاي سخت خوردن، چيز ديگري نبود. پس اين امر از ما برکنار شد، آيا جز اين مورد هرگز ديده اي که خداوند متعال بردن حقّي را نعمت قرار دهد؟ [۲]
و در بحار از شيخ طوسي به سند خود از ابونصر از حضرت امام صادق عليه السلام روايت کرده که فرمود: براي خروج قائم عليه السلام چرا عجله ميکنيد؟ به خدا سوگند لباسش جز زبر و غذايش غير از جو سبوس دار نيست. [خروج] او جز با شمشير و مرگ در سايه شمشير نخواهد بود. [۳]
و از همان کتاب از حضرت رضا عليه السلام منقول است که فرمود: شما امروزه راحتيِ بيشتري داريد از آن هنگام. راوي عرضه داشت: چطور؟ فرمود: اگر قائم عليه السلام بپاخيزد جز خون و عرق و رنج چيزي نيست. مردم سوار بر اسب ها هر سوي خواهند تاخت. لباس قائم عليه السلام زبر و غذايش سخت خواهد بود. [۴]
(رک: مکیال المکارم؛محمدتقی موسویاصفهانی؛ مترجم: مهدی حائری قزوینی)
——————————————————————————————
[۱] کافي ۴۱۱:۱.
[۲] کافي ۴۱۰:۱.
[۳] بحار الانوار ۳۵۴:۵۲.
[۴] بحار الانوار ۳۵۸:۵۲.
آخرین دیدگاهها