پرهيز کردن و دوري جستن از مجالس بيکارگان و گمراهان، آن‏ها که ياد امام ‏عليه السلام را به مسخره مي‏گيرند يا آن حضرت را به بدي ياد مي ‏کنند، يا بر آن بزرگوار خرده مي ‏گيرند، يا وجود شريفش را انکار مي ‏نمايند، يا اين‏که از يادکردن حضرتش روي گردانند، يا مؤمنان منتظر آن جناب را به تمسخر مي‏ گيرند، ضروری است.

خداي – عزّ و جلّ – فرمايد: «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْکُمْ فِي الکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُکْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَئُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ المُنافِقِينَ وَ الکافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً»؛ [۱] و همانا [خداوند] در کتاب بر شما نازل فرمود که هرگاه شنيديد به آيات خداوند کفر ورزيده مي ‏شود و استهزا مي ‏گردد پس با آنان [کافران و استهزا کنندگان] ننشينيد تا در سخني ديگر داخل شوند که [اگر با آن‏ها همنشين شويد] شما هم به حقيقت مانند آنان خواهيد بود، همانا خداوند همگي منافقان و کافران را در جهنّم خواهد کرد.
و در تفسير علي بن ابراهيم قمي ‏رحمه الله آمده که گويد: آيات خداوند: امامان ‏عليهم السلام هسنتد.[۲]
و در اصول کافي به سند صحيحي از شعيب عقرقوفي آمده که گفت: از حضرت ابوعبداللَّه امام صادق‏ عليه السلام درباره فرموده خداي تعالي: «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْکُمْ فِي الکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُکْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَئُ بِها…» پرسيدم، فرمود: منظور آن است که چنانچه شنيدي کسي حق را انکار مي‏ دارد و آن را دروغ مي‏ شمارد، و نسبت به امامان‏ عليه السلام ناروا مي ‏گويد، از کنارش برخيز و با او همنشيني مکن هر کس که باشد.[۳]
و در همان کتاب در خبر صحيح از آن حضرت‏ عليه السلام آمده که فرمود: هر کس به خدا و روز بازپسين ايمان دارد در جايي ننشيند که امامي در آن مذمّت شود يا مؤمني اهانت گردد. [۴]
و در همان کتاب از آن جناب ‏عليه السلام روايت آمده که فرمود: سه مجلس است که خداوند آن‏ها را دشمن مي ‏دارد و نقمتش را بر اهل آن مي ‏فرستد، پس با آن‏ها [اهل آن مجالس] همنشيني و مجالست مکنيد: يکي: آن مجلس است که کسي در آن قرار دارد که در فتواي خود دروغ مي‏ گويد، و ديگر مجلسي که ياد دشمنانمان در آن تازه مي‏ شود و ياد ما در آن کهنه [و فراموش شده] است، و مجلسي که در آن از [پيروي] ما جلوگيري مي ‏شود در حالي که تو مي ‏داني [که در آن مجلس چنين چيزي هست]. رواي گويد: سپس امام صادق‏ عليه السلام سه آيه از کتاب خداوند را تلاوت کرد که گويي در دهانش بود – يا گفت: گويا در مشتش بود -: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ»؛ [۵] و به آنان که جز خداوند را مي ‏خوانند دشنام ندهيد که [آنان نيز] خداوند را ستمگرانه از روي ناداني دشنام مي ‏دهند. «وَ إِذا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آياتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ»؛ [۶] و هرگاه کساني را مي ‏بيني که [براي خورده ‏گيري و طعنه زدن] در آيات ما گفتگو مي ‏کنند پس از آنان اعراض کن تا در سخني ديگر وارد شوند. «وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَي اللَّهِ الکَذِبَ»؛ [۷] و مگوييد به سبب آنچه زبان‏هاي‏تان به دروغ توصيف کند که اين حلال است و آن حرام تا بر خداوند دروغ بنديد.[۸]
و در همان کتاب از آن حضرت‏ عليه السلام آمده که فرمود: هر گاه به ناصبيان و مجالست با آنان دچار گشتي مانند کسي باش که بر روي سنگ سرخ شده اي باشد تا از آنجا برخيزي، زيرا که خداوند آن‏ها را دشمن مي ‏دارد و لعنتشان مي‏ کند، پس اگر ديدي که در باره يکي از امامان گفتگو مي‏ کنند برخيز زيرا که خشم [و کيفر] خداوند در آنجا بر آن‏ها فرود خواهد آمد. [۹]
و در همان کتاب در خبر صحيحي از آن جناب ‏عليه السلام است که فرمود: هر کس نزد دشنام دهنده اولياي خدا بنشيند، به تحقيق خداي تعالي را معصيت کرده است. [۱۰] و در همان کتاب نيز از آن حضرت‏ عليه السلام آمده که فرمود: هر کس در مجلسي بنشيند که در آن به يکي از امامان ‏عليه السلام دشنام داده مي‏ شود و مي‏ تواند برخيزد ولي اين کار را نکند خداوند در دنيا لباس ذلّت بر اندامش بپوشاند و در آخرت عذابش کند، و آنچه از نيکي از جهت معرفت ما بر او منّت نهاده از وي سلب فرمايد. [۱۱]
و در تفسير البرهان از کشي به سند خود از محمد بن عاصم آورده که گفت: شنيدم حضرت امام رضا عليه السلام مي ‏فرمود: اي محمد بن عاصم به من خبر رسيده که تو با واقفيان مجالست مي ‏کني؟ عرض کردم: آري، فدايت گردم، من با آنان مجالست مي‏ کنم در حالي که با ايشان مخالف هستم. آن حضرت ‏عليه السلام فرمود: با آنان مجالست مکن، خداي عزّ و جلّ فرموده: «وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْکُمْ فِي الکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُکْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَئُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّي يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ»؛ منظور از آيات: اوصيا هستند، و آنان که کفر ورزيدند: يعني واقفيان. [۱۲]
اين‏که واقفيان ذکر شده ‏اند از باب ياد کردن يکي از مصاديق است، همچنان که ياد کردن اوصيا از باب ذکر يکي از مصاديق آيات‏ اللَّه مي ‏باشد، چنان‏ که پوشيده نيست.
از آيه ی شريفه به ضميمه آنچه در تفسير آن روايت گرديده و به ضميمه ساير روايات، حرمت نشستن در مجالس اهل ضلالت – که به بعضي از اقسام آن‏ها در اوّل اين مبحث اشاره کرديم – استفاده مي ‏شود، به جهت نهيي که در آن آمده که ظاهر آن حرمت مي‏ باشد. بلکه از آيه شريفه استفاده مي ‏شود که اين گناه در شمار گناهان کبيره قرار دارد، چون خداي عزّ و جلّ فرموده: (شما نيز مانند آن ‏هاييد) که دلالت دارد بر اين‏که هر کس با آن‏ها همنشيني کند مانند آن‏ها است، بلکه از کساني که با ايشان مجالست نمايند به عنوان «منافقين» تعبير فرموده و آتش جهنم را براي آنان وعده کرده است که مي ‏فرمايد: (همانا خداوند همگي منافقان و کافران را در جهنم جمع خواهد ساخت) پس بزرگي اين گناه و از کبائر بودن آن ظاهر گشت. از خداي عزّ و جلّ خواستاريم که ما را به آنچه رضاي اوست توفيق دهد، و از آنچه موجب سخط و غضبش مي‏باشد حفظ فرمايد.
و در دعا آمده است: «أَوْ لَعَلَّکَ رَأَيْتَنِي آلِفَ مَجالِسَ البَطّالِينَ فَبَيْني وَ بَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِي»؛ يا شايد که مرا ديده ‏اي با مجالس بيکارگان و ياوه‏ جويان ألفت گرفته ‏ام پس مرا در ميان آنان واگذاشته‏ اي.
و همين حسرت و نقمت بس است – از آن به خداوند پناه مي‏ بريم -.

(رک: مکیال المکارم؛ محمد تقی موسوی اصفهانی؛ جلد ۲)
—————————————————————————————
[۱] سوره نساء، آيه ۱۴۰.
[۲] تفسير قمي ۱۵۶:۱.
[۳] اصول کافي ۳۷۷:۲.
[۴] اصول کافي ۳۷۷:۲.
[۵] سوره انعام، آيه ۱۰۸.
[۶] سوره انعام، آيه ۶۸.
[۷] سوره نحل، آيه ۱۱۶.
[۸] اصول کافي ۳۷۸:۲، ح ۱۲.
[۹] اصول کافي ۳۷۹:۲، ح ۱۳.
[۱۰] اصول کافي ۳۹۷:۲، ح ۱۴.
[۱۱] اصول کافي ۳۷۹:۲، ح ۱۵.
[۱۲] تفسيرالبرهان ۴۲۳:۱، ح ۴: و سوره نساء، آيه ۱۴۰.