هر کدام از اين امور یعنی نصرت اسلام و نهي از منکر و امر به معروف به حکم عقل و شرع موجب دعا کردن براي انجام دهنده آنها ميباشد، چون آمران به معروف و ناهيان از منکر پاسداران دين و دژهاي مسلمين هستند، و آيات و روايات در انگيزش به امر به معروف و نهي از منکر بسيار است.
در کافي از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام ضمن حديثي طولاني فرمود: امر به معروف و نهي از منکر راه انبيا و روش صلحاست، فريضه مهمي است که به وسيله آن فرائض برپا، و گرايشها ايمن و کسبها حلال ميشود، و مظالم دفع مي گردد، و زمين آباد، و از دشمنان – به طريق انصاف – انتقام گرفته مي شود، و امر دين استقامت مي يابد، پس با دلهايتان انکار کنيد و به زبان آوريد و به روي اهل گناه بزنيد و در راه خدا از ملامت و سرزنش کسي نترسيد. [۱]
و در لئالي الاخبار از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله آمده که فرمود: مادامي که مردم امر به معروف و نهي از منکر نمايند و بر کار نيک معاونت کنند پيوسته در خوشي و خير باشند، پس اگر اين کار را نکنند برکتها از آنان سلب مي شود و بر يکديگر مسلط گردند و نه در زمين ياوري براي آنها باقي مي ماند، نه در آسمان. [۲]
و از آن حضرت روايت شده است که فرمود: اگر مردم به معروف امر نکنند و از منکر نهي ننمايند و از اخبار اهل بيت من پيروي نداشته باشند، خداوند بدها و شرارشان را بر آنها مسلّط گرداند، آنگاه خوبها دعا کنند دعايشان مستجاب نشود. [۳]
و اخبار در اين باره جداً زياد است و سعي و کوشش آن جناب در امر به معروف و نهي از منکر آن چنان است که هيچ کس مانندش نيست، زيرا که امام عصر عليه السلام از جانب خداوند متعال مأمور است که تمام منکرات را از همه جاي دنيا بردارد، به طوري که ديگر احدي باقي نماند که براي فعل منکر خود پناهي داشته باشد.
و در کتاب المحجه در تفسير آيه شريفه: «اَلَّذِينَ إِنْ مَکَنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالمَعْرُوفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنْکَرِ وَ للَّهِ عاقِبَةُ الأُمُورِ»؛ [۴] (کساني که هرگاه در زمين، آنان را توانايي دهيم، نماز را بپادارند، و زکات [به مستحق] برسانند، و امر به معروف و نهي از منکر نمايند، و عاقبت کارها به دست خداست.) از امام باقر عليه السلام نقل کرده که فرمود: اين براي آل محمد است، مهدي و اصحاب او، خداوند متعال مشارق و مغارب زمين را به تصرف آنها درآورد، و دين را آشکار سازد و خداوند متعال به وسيله او و يارانش بدعت ها و باطل را از بين مي برد، همچنان که سفيهان حق را ميرانده باشند، تا جايي که اثري از ظلم ديده نشود و امر به معروف و نهي از منکر خواهند نمود، و آخر کارها به دست خداست.
حال که اين طلب را دانستي مي گويم: مي توان رجحان بلکه لزوم دعا کردن براي آمر به معروف و ناهي از منکر را بر هر مسلمان به دو وجه بيان نمود:
اوّل: اينکه عقل و شرع بر حسن دعا و کمک کردن به آمر به معروف و ناهي از منکر حکم مي کنند، زيرا که ياران دين خدا و حافظان حدود او هستند، و چون خود امر به معروف و نهي از منکر احسان به مسلمين و رعايت دين است، و اين معني کاملاً واضح است.
دوم: اينکه نخستين درجات نهي از منکر، انکار قلبي است، و اين امر هرچند که مخفي و باطني است، ولي آثار بسيار مهم و ارزندهاي دارد که از اعضا و جوارح آشکار مي گردد، دليل بر آن روايتي است که در کافي به سند موثقي مثل صحيح از حضرت ابي عبد اللَّه صادق عليه السلام آمده که فرمود: امير المؤمنين عليه السلام فرمود: پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله ما را امر کرد که با صورت هاي متغيّر و برآشفته با گناهکاران برخورد نماييم. [۵]
در همان کتاب به سند مرسلي از حضرت ابي عبد اللَّه صادق عليه السلام روايت شده است که فرمود: خداوند – عزّ و جلّ – دو فرشته را به شهري فرستاد که آن را زير و رو کنند، وقتي به آن شهر رسيدند ديدند مردي خدا را مي خواند و به درگاه او تضرع مي کند، يکي از دو فرشته به ديگري گفت: اين دعا کننده را نمي بيني؟ گفت: چرا ولي آنچه خدا امر فرمود انجام بده، گفت: نه، کاري نمي کنم تا اينکه از پروردگارم بار ديگر کسب تکليف نمايم. سپس به سوي خداوند تبارک و تعالي بازگشت، و عرض کرد: پروردگارا! من به آن شهر رفتم فلان بنده ات را ديدم که تو را مي خواند و به درگاه تو تضرّع دارد، خداوند فرمود: برو براي انجام آنچه دستورت دادم که اين شخصي است که هيچگاه چهرهاش از خشم براي من برآشفته نگرديده است. [۶]
و اخبار بسيار ديگر، که منظور اين است که مؤمن اگر منکري ديد که نتوانست از آن نهي کند و بازدارد، با دل آن را انکار نمايد و از خداوند متعال بخواهد که شخص تواناي بر دفع منکر را برانگيزد. همچنين بايد براي کسي که نهي از منکر ميکند دعا نمايد، و اين حالت براي مؤمنين و مؤمنات فطري است که در نهاد آنان هست. و چون ميدانيم که برطرف کننده تمام منکرات و ريشهکن سازنده تمام بديها و خلافها همان قائم مهدي – عجّل اللَّه فرجه الشريف – ميباشد، بر ما لازم است از خداوند – عزّ و جلّ – بخواهيم که به خاطر دفع منکرات و منهيات گوناگون، فرجش را نزديک گرداند و او را ياري و تأييد فرمايد.
(رک: مکیال المکارم؛ محمدتقی موسوی اصفهانی؛ مترجم: مهدی حائری قزوینی)
————————————————————————————-
[۱] فروع کافي ۵۶:۵.
[۲] لئالي الاخبار ۲۶۱:۵.
[۳] لئالي الاخبار ۲۶۱:۵.
[۴] سوره حج، آيه ۴۱.
[۵] کافي ۵۸:۵.
[۶] کافي ۵۸:۵.
آخرین دیدگاهها