کلمه آرماگدون “Armageddon” یا هرمجدون واژه اى است اصلاً يونانى كه بنا به تعريف واژه نامه هاى آمريكايى همچون فرهنگ و بستر به معنى نبرد نهايى حق و باطل در آخرالزمان است.
همچنين اين واژه نام شهرى است در منطقه عمومى شام كه بنا به آن چه در باب شانزدهم مكاشفات يوحنا، در عهد جديد آمده است، جنگى عظيم در اَن جا رخ مى دهد و مرحله حاضر از زندگى بشر در آن زمان پايان مى يابد. به عبارتى نبرد مذكور، مقدّمه تحوّلى بزرگ است كه سرنوشت نهايى آدمى بر روى كره زمين به آن بستگى دارد.
حادثه شريف ظهور، حادثه اى بزرگ است و قدرت هاى بزرگ جهان، سياست خارجى خود را بر مبناى حوادثى كه پيش از آن رخ مى دهد جهت داده و نقشه هاى نظامى خود را به شكلى سامان داد كه آمادگى هاى لازم براى اين حادثه در آن ملحوظ باشند. اين در حالى است كه مؤسسات دينى و رسانه هاى اين دولت ها نيز، مردم خود را براى پيشباز اين حادثه آماده مى سازند.
اين مؤسسات دينى به همراه رسانه هاى ديدارى و شنيدارى اين دولت ها، از سال هاى دهه ۱۹۸۰ ميلادى مردم خود را به ايمان جمعى به وقوع حادثه اى بزرگ در سرزمين شام كه به نبردى هسته اى خواهد انجاميد، توجّه داده اند.
اين مؤسسات پيوسته مردم خود را به ايمان به اين نكته فرا مى خوانند كه به زودى لشكرى از دشمنان مسيح كه بدنه اصلى آن از ميليون ها نظامى تشكيل يافته، از عراق حركت مي كند و پس از گذشتن از رود فرات – كه در آن زمان به خشكى گراييده است – به سوى قدس رهسپار مى شود.
اما نيروهاى مؤمن به مسيح، راه اين لشكر را سد كرده و همگى در آرماگدون با يكديگر برخورد خواهند كرد و در اين مكان است كه درگيرى اتّفاق خواهد افتاد. صخره ها ذوب مى شوند … ديوارها بر زمين فرو مى غلتند … پوست تن انسان ها در حالى كه ايستاده اند، ذوب شده و مليونها نفر از بين مي روند. و هسته اى است. سپس مسيح براى بار دوم از جايگاه بلند خود بر زمين فرود مى آيد و پس از چندي زمام رهبرى جهان را در دست گرفته و صلح جهانى را برقرار مي كند. او دولت صلح را بر زمين نو و زير آسمانى تازه بنا مي كند و اين مهم را از مركز فرماندهى خود در قدس عملى مي سازد.
يک بررسى انجام گرفته از سوى مؤسسه “تلسن” كه در اكتبر سال ۱۹۸۵ م به نشر رسيده است نشان مى دهد كه در حال حاضر ۶۱ ميليون آمريكايى در انتظار واقعه آرماگدون گوش خوابانده اند و اين در حالى است كه ذكر مؤسسات دينى و ايستگاه هاى راديو تلويزيونى كه به اين مهم پرداخته اند، در اين مجال ميسّر نيست.
مؤسسات دينى آمريكايى اين نكته را روشن ساخته اند كه سپاهى كه از عراق به سوى قدس رهسپار خواهد شد، بنا به پيشگويى حرقيال فصل ۳۸ و ۳۹ از نظاميانى از عراق، ايران، ليبى، سودان و قفقاز در جنوب روسيه تشكيل مى شوند.
مدارس انجيلى در آمريكا بر پايه اين تحليل كه واقعه آرماگدون تنها حادثه اى است كه بازگشت دو باره مسيح را به زمين ممكن مى سازد … و اين واقعه اى بسيار نزديک است، به تبليغ اين ديدگاه پرداخته اند.
مؤسسات دينى انجيلى آمريكا و اروپا آن چه را روانشناسان گفته اند در قضيه بازگشت دو باره مسيح به زمين پس از حادثه آرماگدون، به كار بسته و به اين گفته قائل اند كه بي گمان امكان تحقق هر نوع پيشگويى در وهله نخست به ايمان مردم به آن و به پافشاریشان بر ضرورت به كرسى نشستن آن و همچنين به شمار نفرات آن ها و شمار نفرات كسانى بستگى دارد كه رهبرى كاروان تبليغاتى به راه افتاده براى تحقق بخشيدن به آن پيشگويى را بر عهده دارند.
برخی از کارشناسان حوزه مهدویت احتمال می دهند که آرماگدونى كه اين عده از آن سخن مي گويند، همان حادثه عظيمى باشد كه در آستانه ظهور مهدى ارواحنا له الفداء رخ خواهد داد، همان حادثه بزرگى كه ائمّه ما علیه السلام نام “قرقيسيا” را بر آن اطلاق كرده اند.
ائمّه ما، از اين نكته خبر داده اند كه ميليون ها نظامى از آمريكا، اروپا، روسيه، تركيه، مصر و دول مغرب عربى به اضافه سربازانى از سرزمين شام شامل كشورهاى سوريه، اردن، لبنان، فلسطين و اسراييل همگى در ناحيه اى در اين محدوده تحت عنوان “قرقيسيا” با يكديگر برخورد كرده و پس از حصول درگيرى، اين سفيانى است كه همگى را چونان كشتزارى درو شده درهم مي كوبد و از صحنه نبرد پيروز بيرون مى آيد.
در صحيحه ميسّر از امام باقر علیه السلام نقل است كه فرمود: اى ميسر! از اين جا تا قرقيسيا چقدر راه است؟ عرض كردم: همين نزديكى ها در ساحل فرات قرار دارد. سپس فرمودند: امّا در اين ناحيه واقعه اى اتّفاق خواهد افتاد كه از زمانى كه خداوند متعال آسمان ها و زمين را آفريده بى سابقه بوده، چنانكه تا وقتى آسمان ها و زمين برپا هستند هم، واقعه اى همچون آن اتفاق نخواهد افتاد … سفره اى است كه درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سير مى شوند. [۱]
امثال اين روايات از امام صادق علیه السلام و ساير ائمّه نقل شده است.
بنا بر روایات اسلامی حضرت مهدی در منطقه‏ى “قَرْقيسيا”[۲] با ستمگران كارزارى خواهد داشت. اين ناحيه شهرى در جزيره‏ى عراق (منطقه‏ى ميان دو رود دجله و فرات در كشور عراق) در نزديكى “رُحْبَه” [۳] است.
در روايتى امام صادق‏عليه السلام فرمودند:
«خداوند در هر زمان، آوردگاهى دارد. او را آوردگاهى در قرقيسيا خواهد بود. آن جا ۷۰۰۰۰ ستمگر كشته خواهند شد كه شمشيرهاى آراسته به همراه دارند.»
در شرح اين واقعه، در روايات بياناتى آمده است. پس از آن كه حضرت بقيّة اللَّه عجّل اللَّه فرجه جسد دو رهبر تباهى را از قبر بيرون مى‏آورد و به جنايات ايشان رسيدگى مى‏كند، در ميان اعراب در سراسر گيتى شورشى صورت مى‏گيرد.
محمّد بن عَجْلان گويد: از امام صادق‏ عليه السلام در مورد واقعه‏ى قرقيسيا پرسيدم. آن حضرت فرمودند:
«هرگاه قائم‏ عليه السلام قيام كند، (قبر) آن دو را مى‏شكافد. پس عرب در شرق و غرب زمين با هم مكاتبه مى‏كنند. ايشان در “قرقيسيا” به خاطر تازه بودن آن دو گرد هم مى‏آيند. پس مردم يمن مى‏گويند: امير از ما باشد و قوم “مُضَر” مى‏گويند: از ما باشد. خداوند جنگ را در ميان ايشان قرار مى‏دهد و گرفتار سختى سرماى زمستان مى‏شوند و پيروزى از ميان ايشان برداشته مى‏شود [هيچ يك پيروز نمى‏شوند]. پس يك‏ديگر را مى‏كُشند و از ايشان جز افراد ناتوان باقى نمى‏ماند. صاحب الامر و لشكريانش بر ايشان حمله مى‏كنند و ديگر كسى از ايشان را به جا نمى‏گذارند.»

——————————————————————-
[۱] كافى ۶: ۲۹۵ و غيبة نعمانى: ۲۶۷.
[۲] قرقيسيا” شهرى است در جزيره در شش فرسخى رُحبه‏ى مالك بن طوْق در نزديكى رَقّة. جَرير بن عبداللَّه و عَديّ بن حاتِم و… پس از آن كه معاويه سبّ و طعن صحابه را آغاز كرد، از كوفه بدان شهر هجرت كردند. (على اكبر دهخدا، لغت‏نامه، ذيل كلمه‏ى قرقيسيا). حقيقت اين است كه آنان در مخالفت با سبّ و طعن مولاى متقيان‏عليه السلام و شيعيان حضرتش كوفه را ترك كردند و بدان جا رفتند وگرنه معاويه كدام صحابى، غير مولا و پيروانش، را طعن كرد؟!
[۳] ياقوت حموى در معجم البُلدان در ذيل “الرُّحْبَة” گويد : به ضمّ اوّل و سكون دوم و باء است. اين نام آبى از آنِ “بنى فَرير” در أجاء است و نيز قريه‏اى به موازات قادسيّة در نزديكى كوفه است كه در طرف چپ مسيرى قرار دارد كه حُجّاج در راه مكّه از آن مى‏گذرند و امروز آن جا خرابه است . فيض كاشانى نيز در كتاب الوافى، ج ۸ ، ص ۲۰۹ ، توضيحاتى در اين باره داده است.