۱- شعیب علیه السلام قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد تا این که عمرش طولانی و استخوان هایش کوفته شد، سپس از نظر ایشان غائب گشت و دو باره به صورت جوانی به سوی آنان بازگشت. (بحار الانوار ۱۲ : ۳۸۵)

قائم علیه السلام با وجود عمر طولانی به صورت جوانی ظاهر می شود که کمتر از چهل سال می نماید. امام صادق علیه السلام فرمودند: «آن که از چهل سال بیشتر داشته باشد صاحب این امر نیست.» (بحار الانوار ۵۲ : ۳۱۹)
۲- چنان که در روایت نبوی آمده است حضرت شعیب از محبّت خداوند آنقدر گریست تا کور شد و خدای عزّو جلّ دیدگان را دوباره بدو ارزانی داشت. دوباره گریست تا کور شد باز خداوند دیدگان را بدو ارزانی داشت برای بار سوم نیز آنقدر گریست که کور شد بار دیگر نیز خداوند دیدگان را بدو ارزانی کرد. (بخار الانوار ۱۲ : ۳۸۰)
قائم علیه السلام نیز برای جدّش حضرت سیّد الشهدا همجنان می گرید. در زیارت ناحیه فرمود:
«و لَاَبکِیَنَ عَلَیکَ بَدَلَ الدُّموعِ دَماً»
یعنی به جای اشک بر تو خون می گریم.(بحارالانوار ۱۰۱ : ۳۲۰)
۳- شعیب در میان قوم خود گفت:
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ‏ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (سوره هود ۱۱: ۸۶)
«اگر مؤمن باشيد، باقيمانده [حلال‏] خدا براى شما بهتر است‏.
قائم علیه السلام نیز همین آیه را می خواند. امام باقر علیه السلام فرمود:
«هنگامی که قائم علیه السلام خروج کند به کعبه تکیه می زند و ۳۱۳ تن به نزدش حاضر می شوند پس اوّلین سخنی که به زبان می آورد چنین می گوید: بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ‏ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (سوره هود ۱۱: ۸۶) «اگر مؤمن باشيد، باقيمانده [حلال‏] خدا براى شما بهتر است‏. سپس می گوید: من بقیة الله در زمین و خلیفه خدا و حجّت او بر شما هستم پس هیچ مسلمانی به او سلام نمی کند مگر این که چنین می گوید: السلام علیک یا بقیّة الله فی ارضه. … (کمال الدین ۱: ۳۳۱)
۴- شعیب علیه السلام تکذیب کندگانش به اتشی که از ابری – که بر آنها سایه افکنده بود – بیرون آمد، سوختند. چنان که خدای متعال می فرماید:
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كانَ عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ (سوره شعرا ۲۶: ۱۸۹)
پس او را تكذيب كردند، و عذابِ روزِ ابر [آتشبار] آنان را فرو گرفت. به راستى آن، عذابِ روزى هولناك بود.
قائم نیز تمام بت ها و معبودهای غیر خدا را در زمان ظهورش می سوزاند. امام باقر فرمودند: «هنگامی که قائم خروج کند … چون شماره یارانش به یک عِقد که ده هزار تن است، رسید خروج می کند. پس در زمین هیچ معبودی جز خداوند عز و جل باقی نمی ماند. بت ها و اصنام و غیر آن ها نابود می شود و آتش در آنها می افتد و این امر پس از غیبتی طولانی خواهد بود تا خداوند بداند چه کسی در غیبت ایمان می آورد و اطاعت می کند.»  (کمال الدین ۱: ۳۳۱)
سرگذشت:
پدر: صیفون
مادر: میکاء
لقب: خطیب الانبیاء
تاریخ ولادت: ۳۶۱۶ سال بعد از هبوط آدم.
مدّت عمر: ۲۴۲
محل دفن: فلسطین.
نسب آن حضرت: به روایتی شعیب بن صیفون بن عنفاء بن ثابت بن مدین بن ابراهیم علیه السلام
تعداد فرزندان: آن حضرت ۷ دختر داشت.
حضرت شعیب علیه السلام یکی از پیامبران عرب است که از طرف خدا به پیغمبری رسید. نام او در قرآن کریم در سوره های اعراف، هود، شعرا، قصص و عنکبوت چندین بار آمده است. ظاهرا این پیغمبر خدا پس از انقراض قوم حضرت لوط علیه السلام، به پیامبری مبعوث شد. او در مدین – که در شمال حجاز و جنوب سوریه است – زندگی می کرد. معاصر دوران حضرت موسی علیه السلام و پدر زن اوست. از ویژگی های شعیب این که بسیار خائف از خدا بود. مصلح، رسول امین و جزو صالحان بود و به فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حضرت شعیب، خطیب انبیاست. نسب او از طرف مادر به حضرت لوط پیغمبر، و از طرف پدر، در تاریخ اختلاف است؛ جمعی او را از فرزندان “مدین بن حضرت ابراهیم علیه السلام” می دانند؛ ولی جمعی دیگر می گویند که نسب او از طرف پدر به برخی از مردمانی می رسد که به ابراهیم ایمان آوردند.
در نزدیکی شهر مدین، قومی زندگی می کردند که شعیب، به سوی آنها مبعوث شد. گویند که این قوم که در قرآن از آن به عنوان «اصحاب الایکه» یاد می شود، همان مردمان مدین و قوم شعیب هستند. آنها خدا را نمی پرستیدند و در معاملاتشان کم فروشی می کردند و به حقوق یکدیگر تجاوز می نمودند. حضرت شعیب در آغاز با بیان شیوا و منطق محکم، آنها را نصیحت کرد و به پرستش خداوند هدایت نمود و گفت از این انحرافات دست بردارید و گرنه، عذاب خدا می آید و شما را از بین می برد. اما قوم شعیب، لجاجت و دشمنی کردند و او را مسخره نمودند و گفتند: تو جادوگر شده ای و دروغ می گویی. تو یک بشر مثل ما هستی و قدرتی نداری. حضرت شعیب به دنبال ارشاد خود، صمیمیت بیشتری با آنها برقرار می کرد تا شاید آن ها از گمراهی بدر آیند.
بعضی از مفسرین و مورخّان می گویند که مردم مدین با “اصحاب ایکه” تفاوت داشتند و آن ها دو قوم بودند. لذا مرتبه بعد حضرت به سوی آن قوم دیگر روانه شد و دعوت خود را شروع کرد و گفت که من از شما پاداش و مزدی نمی خواهم. ای مردم! بیائید از مخالفت با خدا دوری کنید و از او بترسید. پیمانه را کامل کنید و کم ندهید و در زمین فساد مکنید. به آنان یاد آوری کرد که از پیشینیان که قوم حضرت نوح علیه السلام و حضرت هود علیه السلام و لوط بودند، درس بگیرید تا به سرنوشت آنها دچار نشوید.
این پیامبر الاهی، در راه مبارزه و دعوت خود، کوشش زیادی کرد؛ اما فقط عدّه کمی به او ایمان آوردند و بقیّه با او مخالفت کردند و گفتند: ای شعیب! تو و همراهانت را از شهر بیرون و تبعید می کنیم و اگر اقوام تو در بین ما نبودند، تو را سنگسار می کردیم. اگر تو در ادّعای خودت راستگویی، صاعقه و عذاب بر ما فرو بفرست. حضرت شعیب در پاسخ آنان گفت: خدایم به اعمال شما داناتر است. سرانجام این قوم پس از لجاجت ها و سرسختی هایشان، به عذاب خدا گرفتار شدند. ابری بالای سر آنها تمام آسمان را گرفت، گویا که آن حامل آتش بود که آن ها را سوزانید و زلزله ای آمد و تمام آن قوم در خانه های خود نابود شدند. در این میان شعیب با عدّه کمی از پیروانش – که به او ایمان آورده بودند – زنده ماندند.
نقل است که حضرت شعیب بعد از این واقعه، با همراهانش به مکّه آمدند و نقل دیگری است که او پس از نابودی قومش در مدین بود تا وقتی که حضرت موسی به خدمتکاری او آمد و با او ملاقات کرد. مدّت عمر آن حضرت بنا بر بیشتر اقوال، حدود ۲۴۰ سال بود. در مورد مدفن او، اختلاف است. بعضی گویند در سرزمین حضرموت و بعضی گویند در شمال شبام که تا حضرموت دو ساعت فاصله است، مدفون است.


قبر شعیب نبی در سوریه

قبر شعیب نبی و هارون نبی برادر حضرت موسی در فلسطین


مهدی موعود، امام زمان، بقیة الله، شعیب پیغمبر.

جوان زیستی حضرت مهدی شبیه شعیب پیغمبر است و نیز شعیب مردم را به بقیة الله فرا خواهد و مهدی موعود نیز خود را بقیة الله معرفی می کند.