بعد از عاشورا!
تمام آئین های اقامه عزا و ماتم و شور حسینی در طول سالیان و قرون پس از عاشورای شصت و یک، عرض ارادت و خاکساری است به ساحت قدسی خامس آل عبا حضرت سید الشهداء سلام الله علیه و فریاد “لبیک” به ندای مظلومانه “هل من ناصر ینصرنی” (آیا کسی هست که مرا یاری کند) او در کربلای تاریخ …
این “لبیک” یعنی با “حسین” بودن، با “حسین” زیستن، راه “حسین” را پیمودن و لحظه ای از “آل الله ” جدا نشدن و آماده بودن برای اقامه “ثار” او با امامی منصور از اهل بیت او برای شکستن صولت مستکبرین و احیای معارف قرآن و معالم دین و اجرای شریعت خاتم النبیین صلوات الله علیه و علی آله الطیبین.
در فرازی از دعای بعد از زیارت عاشورا می خوانیم:

“اللهم احینی حیاة محمد و ذریته و امتنی مماتهم و توف[نی علی مل[تهم و احشرنی فی زمرتهم و لا تفر[ق بینی و بینهم طرفة عین ابدا فی الدنیا و الاخره” … “پروردگارا! زندگی و مرگم را همچون زندگی و مرگ محمد (ص) و خاندانش قرار ده و با آنها محشورم کن و هرگز حتّی لحظه ای بین من و آنان در دنیا و آخرت، جدائی مینداز!)
آن “لبیک ” به ندای “هل من ناصر”، رمز پایداری قرائتی از دین اسلام است که احیائش در سال شصت و یک به اباعبدالله الحسین علیه السلام و پس از او به امامان از نسل او و امروز به فرزندش اباصالح المهدی عجل الله فرجه سپرده شده که یاوران متعهّد به یاری آنان برای تحقّق آن مأموریت عظیم اند.
روح امید و انتظار، سرمایه نسل وفادار به این “حیاة طیبة” بوده است برای تلاشی فراگیر در طول قرون و اعصار تا این فرهنگ هماره شاداب بماند و ندای حسینی از ورای قرون شنیده شود و حق جویان در هر کجای عالم راه را پیدا کنند و زمینه برای ظهور عدالت گستر حقیقی فراهم گردد تا جهان به راستی و داد در آید …
عاشورا، میزانی است تا هر اسلامخواهی، صدق پاوری خود را با آن محک زند و بنگرد بر آرمان حسینی راه می سپرد یا نه و برای امام زمانش یاور خوبی است یا نه و به ندای او لبیک می گوید یا نه و برای نزدیک ساختن وعده نهائی الهی، گامی بر می دارد یا نه!
خدایا ما را شرمنده عاشورا مکن و در این میزان سربلندمان ساز!

(رک : حسین پژوهش)