نوروز و روزی نو!
سلام بر بهار مردمان و شادابی روزگاران!
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند! * سالها _ هجری و شمسی _ همه بی خورشیدند
سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است * فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند
تو بیائی همه ثانیه ها، ساعت ها * از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند!

این بهار، این سال، و این نوروز را با یاد تو آغاز می کنیم تا ظهورت را در همین بهار در آغوش گیریم و آن “روز نو” را در روز های همین نوروز، شاهد باشیم و ” شادابی روزگاران” را در سایه سار “بهار مردمان” نظاره کنیم!
السلام علی ربیع الآنام و نضرة الآیّام…
رسم “بهاری بودن” در خزان های دیر پا، به ما آموخته است گوهر انتظار را آنچنان در قلب های خود نگهبانی کنیم که هر روز درخشان تر شود و یأس و نا امیدی را آنچنان جواب کنیم که فرسنگ ها از ما دور شودو به مرگ گراید!
سالی را آغاز می کنیم که می خواهیم سرشار از توفیق خدمتگزاری باشد و همراه با عبودیّت و تلاش، تا لبخند مهر از این مرزبانی بر چهره مولای زمان
بنشیند و تبسم رضایت او _ که رضای الهی است _ قرین کارنامه مان شود…

(رک : حسین پژوهش)