۱- یحیی علیه السلام پیش از ولادت به او بشارت و مژده داده شد.

فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي‏ الْمِحْرابِ‏ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى‏ مُصَدِّقاً بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَيِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحينَ (آل عمران ۳: ۳۹)  پس در حالى كه وى ايستاده [و] در محراب [خود] دعا مى‏كرد، فرشتگان، او را ندا دردادند كه: خداوند تو را به [ولادت‏] يحيى – كه تصديق كننده [حقانيت‏] كلمة الله [=عيسى‏] است، و بزرگوار و خويشتندار [=پرهيزنده از زنان‏] و پيامبرى از شايستگان است- مژده مى‏دهد.

قائم علیه السلام نیز پیش از ولادت به او بشارت داده شده است.

۲- یحیی علیه السلام در شکم مادر سخن گفت. حضرت عسکری فرمودند: «روزی مریم بر مادر یحیی – همسر زکریّا – وارد شد، ولی او برایش برنخاست. یحیی (در شکم مادر) ندا کرد: بهترین زنان جهان در حالی که بهترین مردان جهان را با خود دارد بر تو وارد می شود برایش بر نمی خیزی؟ پس مادرش متنبّه شد و از جای برخاست. (بحارالانوار ۱۴ : ۱۸۷ )

قائم علیه السلام نیز – چنان که در روایت بانو حکیمه خاتون عمّه حضرت عسکری آمده است – در شکم مادر سخن گفت و سوره “قدر” را قرائت کرد. (کمال الدین ۲ : ۴۲۸ )

۳- یحیی علیه السلام زاهد ترین و عابدترین مردم زمانش بود.

حضرت قائم نیز عابدترین و زاهد ترین مردم زمانش می باشد.


سرگذشت:


حضرت یحیی علیه‌ السلام[۱] یکی از پیامبران بنی اسرائیل است، که نام مبارکش پنج بار در قرآن مجید آمده است.[۲]

وی پنج هزار و پانصد و هشتاد و پنج سال بعد از هبوط آدم علیه ‌السلام متولد شد. نام پدرش “زکریا بن برخیا” و نام مادرش “اشیاع” از نوادگان حضرت یعقوب علیه ‌السلام می‌باشد.[۳]

او در اثر دعای پدرش، که از خدا فرزند خواست، متولّد گردید. ولادتش خارق عادت بود، زیرا زکریا علیه‌ السلام در آن موقع پیر و ناتوان و زنش فرتوت و نازا بود.[۴]

در این که چرا یحیی علیه ‌السلام را بدین نام خوانده‌اند؟ اختلاف نظر وجود دارد، بعضی می‌گویند، چون خداوند نازایی مادرش را به وسیله تولّد او شفا بخشید او را یحیی نامیدند.

عدّه‌ای می‌گویند: خداوند قلب او را به وسیله ایمان زنده کرد و گروهی دیگر معتقدند: چون خداوند قلب او را به وسیله نبوّت زنده و شاداب فرمود.[۵]

یحیی علیه ‌السلام اوّلین کسی است که به این اسم نامیده شد و احدی قبل از او، بدین اسم نامیده نشده است.[۶] یحیی سرانجام پس از سی سال زندگی به دست هرود پادشاه فلسطین به شهادت رسید. سبب قتل وی، مخالفتش با ازدواج غیرشرعی هرود با دختر همسرش بود. برخی مورخین نیز انگیزه قتل او را مخالفتش با ازدواج پادشاه با برادرزاده اش عنوان کرده اند،[۷] و در مسجد جامع آموی دمشق دفن شد.[۸]


پیامبری یحیی علیه ‌السلام و ویژگی‌های وی:

حضرت یحیی علیه ‌السلام در کودکی به مقام نبوّت رسید و این از امتیازات اوست،‌چون اولین کسی بود که در سنین کودکی به پیامبری رسید. پروردگار عالم به او دستور داد که با قوّت و قدرت، احکام تورات را در میان مردم اجرا کند.[۹] لذا وی پس از پدر بزرگوارش زمام رسالت را به عهده گرفت و در تعمیم و گسترش آیینش از هیچ تلاشی مضایقه نکرد. در احادیث آمده که حضرت یحیی در سه سالگی به مقام نبوّت نایل شد و در پنج سالگی در جمع بنی اسرائیل سخن گفت و آنان را موعظه کرد. مادر وی خواهر یا خاله حضرت مریم بود و خودش پسر خاله و تصدیق کننده حقّانیّت عیسی علیه السلام بود.

او مروج آیین موسی علیه‌ السلام بود، وقتی که عیسی،[۱۰] به مقام نبّوت رسید به او ایمان آورد و مروج آیین حضرت مسیح علیه ‌السلام گردید.[۱۱]

یحیی علیه ‌السلام بر اثر پاک زیستی و رابطه تنگاتنگ با خدا، مقامش به جایی رسید که خداوند او را به داشتن شش خصلت برجسته می ستاید و سپس بر او سلام می‌کند.[۱۲]

او در همان کودکی از پارسایان و شایستگان و صلحا بود،[۱۳] و هرگز دلبستگی به دنیا نداشت، او در عصر پدرش زکریا علیه ‌السلام به مسجد بیت المقدس وارد شد و به عبادت پرداخت تا آنکه از شدّت عبادت و شب زنده‌داری به استخوان پاره‌ای تبدیل گشت… .[۱۴]

شهادت یحیی علیه ‌السلام:

قرآن مجید درباره شهادت یحیی علیه ‌السلام چیزی نگفته است، ولی روایات مختلفی در این زمینه وارد شده.[۱۵]

از جمله نوشته‌اند: هیرودیس حاکم و پادشاه فلسطین در بیت المقدس عاشق “هیرودیا” دختر برادرش شد،[۱۶] و تصمیم گرفت با وی ازدواج کنند. اقوام و خویشان او به این کار راضی بودند.

این خبر به یحیی علیه ‌السلام رسید، وی اعلام کرد که: «این کار حرام و باطل و بر خلاف دستور تورات است.» و شروع به مبارزه کرد.

فتوای او دهان به دهان به همه رسید، هیرودیا پس از شنیدن این مطلب، طوری دل هیرودیس را ربود، که او را وادار به قتل یحیی علیه ‌السلام کرد، به دستور شاه، حضرت یحیی علیه ‌السلام را سر بریدند و سرش را پیش “هیرودیس” و معشوقه‌اش “هیرودیا” آوردند.[۱۷]

وقتی که سر مقدس یحیی علیه ‌السلام را از بدن جدا نمودند، قطره‌ای از خونش به زمین ریخت و هر چه خاک بر روی آن ریختند، خون در حال جوشش از میان خاک بیرون می‌آمد و تلی از خاک به وجود آمد، ولی خون از جوشش نیفتاد و تلی سرخ دیده می‌شد.

طولی نکشید که “بختنّصر”[۱۸] قیام کرد و بر بنی اسرائیل مسلّط شد از سبب جوشیدن خون پرسید؟

هیچ کس ندانست، گفتند: مردی پیر هست او می‌داند. چون او را طلبید و از او پرسید، او از پدر و جد خود قصّه حضرت یحیی علیه ‌السلام را نقل کرد و گفت: مدّتی قبل، پادشاه این منطقه حضرت یحیی علیه‌ السلام را کشت و سرش را از بدن جدا کرد، خون او به زمین چکیده و همچنان آن خون می‌جوشد.

بختنّصر گفت: آنقدر از مردم اینجا بکشم تا خون از جوشیدن باز ایستد.

دستور داد هفتاد هزار نفر را بر روی آن خون کشتند، تا خون از جوشیدن ایستاد.[۱۹]


محل دفن حضرت یحیی علیه ‌السلام:

اکنون سر مبارک حضرت یحیی علیه ‌السلام در داخل شبستان مسجد اموی شام (مسجد جامع دمشق) در نیمه شرقی آن قرار گرفته و مقام شریف به صورت مربع و بر بالای مقام، گنبدی سبز رنگ نصب گردیده است.

در حالی که بدن مبارکش در حوالی دمشق در محلی به نام “زبدانی” در مسجد “دلم” مدفون می‌باشد.[۲۰]

در آثار این مصیبت بزرگ آمده است: که زمین و آسمان و ملائکه بر شهادت یحیی علیه السلام چهل شبانه روز گریان شد، و خورشید نیز به مدّت چهل روز در هاله‌ای از سرخی خون، طلوع و افول می‌کرد، همانطوری که در شهادت امام حسین علیه ‌السلام چنین بود.[۲۱]

——————————————————————————————————————–

پی نوشت

[۱] – واژه یحیی از ماده حیات به معنی «زنده می‌ماند» است، که به عنوان اسم برای این پیامبر بزرگ انتخاب شده و منظور از آن زندگی، هم زندگی مادی و هم معنوی در پرتو ایمان و مقام نبوت و ارتباط با خداست (تفسیر نمونه: ج ۲، ص ۳۰۳).

[۲] – قاموس قرآن: ج ۲،‌ص ۱۹۵ – سور و آیاتی که نام یحیی(علیه‌السلام) در آن‌ها ذکر شده است عبارتند از: آل عمران، آیه ۳۹ – انعام، آیه ۸۵ – مریم، آیات ۶ و ۱۱ – انبیاء، آیه ۹۰.

[۳] – ریاحین الشریعه: ج ۲،‌ص ۲۷۵ – تفسیر نمونه: ج ۱۳، ص ۱۴.

[۴] – سوره‌های آل عمران، آیه ۴۰ – مریم، آیات ۵ و ۸.

[۵] – مجمع البیان: ج ۳، ص ۷۲.

[۶] – سوره مریم، آیه ۷ – مجمع البیان: ج ۳، ص ۷۳ – بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۱۸۲.

[۷] – تاریخ انبیاء: ص ۸۷۱.

[۸] – قصص قرآن یا تاریخ انبیاء: ج ۲، ص ۲۸۸.

[۹] – سوره مریم،‌آیه ۱۲.

[۱۰] – حضرت یحیی(علیه‌السلام) پسر خاله حضرت مریم(علیه‌السلام) مادر عیسی(علیه‌السلام) بود، که شش ماه یا سه سال از حضرت عیسی(علیه‌السلام) بزرگتر بود. (بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۱۸۹).

[۱۱] – یحیی(علیه‌السلام) در سن سه سالگی به مسیح(علیه‌السلام) ایمان آورد و او اولین کسی بود که به عیسی(علیه‌السلام) ایمان آورد. (تاریخ کامل: ج ۱، ص ۲۹۹).

[۱۲] – سوره مریم، آیه ۱۲-۱۵.

[۱۳] – سوره‌های آل عمران، آیه ۳۹ – انعام،‌ آیه ۹۵.

[۱۴] – قصص الانبیاء: ص ۵۶۲ – بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۱۶۵ – حیوه القلوب: ج ۱، ص ۳۸۳.

[۱۵] – حیوه القلوب: ج ۱م ص ۳۸۶ – بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۱۸۱.

[۱۶] – نام برادرش فیلبوس بود که دختری به نام «هیرودیا» داشت، پس از آنکه فیلبوس از دنیا رفت، هیرودیس با همسر برادرش ازدواج کرد، سپس عاشق هیرودیا دختر برادرش نیز شد(قصه‌های قرآن، ص ۴۱۶).

[۱۷] – قاموس قرآن: ج ۲، ص ۲۱۶ – تفسیر نمونه: ج ۱۳، ص ۳۰.

[۱۸] – او یکی از یاغیان آن عصر بود، با اراذل و اوباش که همراه او بودند شورش کرد و شام و منطقه بیت المقدس و فلسطین را تصرف کرد و ظلم زیادی نمود و سرانجام به دست یک غلام ایرانی به درک واصل شد و مردم از شرش نجات یافتند.

[۱۹] – حیوه القلوب: ج ۱، ص ۳۸۶ – بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۱۸۲.

[۲۰] – سیمای زینب کبری: ص ۱۵۰.

[۲۱] – بحارالانوار: ج ۴۵، ص ۲۰۱، ۲۱۰، ۲۱۹ و ج ۱۴،‌ص ۱۸۲.