محمّد بن علىّ بن متّيل گويد: زنى بود از اهل “آبه” كه نامش زينب و همسر محمّد بن عبديل آبى بود و سيصد دينار همراه داشت و به نزد عمويم جعفر ابن محمّد بن متّيل آمد و گفت: دوست دارم كه اين مال را به دست خود تسليم ابوالقاسم بن روح كنم، عمويم مرا همراه وى فرستاد تا گفتارش را ترجمه كنم.
چون بر ابوالقاسم رضى اللَّه عنه درآمديم، وى به زبان فصيح آبى با آن زن مكالمه كرد و گفت: زينب! چونا، خوبذا، كوابذا، چون استه؟ كه معنايش اين است: حالت چطور است؟ چه مى‏كردى؟ دخترانت چطورند؟ گويد: آن زن از ترجمه بى ‏نياز شد مال را تسليم كرد و بازگشت.

(كمال الدين / ترجمه پهلوان، ج‏۲، صص: ۲۷۱-۲۷۲، ح ۳۵)