خاشع یعنی فروتن

باید بدن ما نسبت به امام زمان علیه السلام خاشع باشد.

این سخن بنا بر حدیثی است که سيّد علي بن طاووس در کتاب جمال الاسبوع به سند خود از محمّد بن سنان از امام صادق ‏عليه السلام در دعاي روز جمعه روايت آمده، که فرمود: اَللَّهُمَّ إنّي أتقربُ إلَيکَ بقَلْبٍ خاضِعٍ وَ إلي ولیّک ببدنٍ خاشعٍ و الي الاَئِمَّةِ الرَّاشدينَ بِفُؤَادٍ مُتَواضِعٍ؛ [۱] (بار خدايا! من به درگاه تو تقرُّب مي‏ جويم با دلي خاضع و به سوي وليّْت با بدني فروتن، و به امامان هدايت کننده با قلبي متواضع ….) این روایت بر حصول تقرُّب به خداي عزّ و جلّ با خشوع و فروتني بدن براي ولّي او عليه السلام دلالت دارد. و منظور از «ولي» در اينجا به قرينه ياد کردن امامان ‏عليه السلام، و به قرينه اين‏که اين تعبير در چندين دعا و حديث از مولايمان حضرت حجّت‏ عليه السلام روايت آمده، همان امام زمان ‏عليه السلام است.

منظور از خشوع بدن چنان‏که با دقّت در کتب لغت و موارد استعمال و توجّه به آيات و اخبار معلوم می شود باید اعضاي بدن مان را در جهت خدمت کردن به مولايت و بر پاکردن امر او به کار ببنديم، در حالي که مستمندي و کوچکي خود را اقرار نماييم، که عظمت و بزرگي آن حضرت را بر خودت در اعماق جان خود ببينيم، چنان‏که حال غلام نسبت به اربابش هست. زيرا که غلامي که معني بندگي و آقايي را درک کند، مي‏داند که از لوازم بندگيش؛ به کار بردن اعضاي بدنش در خدمت و اطاعت مولايش مي ‏باشد، و او در آن حال تصوّر نمي ‏کند که بر مولايش منّت يا احساني دارد، بلکه مي ‏داند که اگر در خدمت يا اطاعت اوامر او سستي نمايد مقصّر خواهد بود، و اگر بر اگر بر او گردنکشي يا تکبُّر کند، نزد خردمندان مذموم و مطرود خواهد شد، و هرگاه حال غلامي که کسي از مردم با درهمي چند او را خريده چنين باشد، و براي کسي که بر او ولايت يافته اين مقدار حق و مولويت باشد، پس حال مولايي که خداي تعالي براي او ولايت تامّه قرار داده چه خواهد بود؟

و اين معني را هدای متعال در کتاب عزيز خود چنين فرموده است: «النبيُّ أوْلي بامُؤْمِنينَ مِنْ أنففُسِهِمْ»؛ [۲] (پيغمبر نسبت به مردم از خودشان سزاوارتر و ولايتش محکم‏تر است.)

و خدای متعال اين مقام را بعد از پيغمبر صلي الله عليه و آله براي امام‏ عليه السلام مقرَّر فرموده است.

(رک: مکیال المکارم؛ محمد تقی موسوی اصفهانی؛ جلد ۲)

————————————————————————————–

[۱] جمال الاسبوع، ۲۳۰.

[۲] سوره احزاب، آيه ۶.