از جمله امور مهم، دعا کردن براي برافراشته شدن پرچم و لواي آن حضرت است که به خاطر آن، دل‏ها مسرور و تمام غصّه‏ ها دور مي‏ گردد، چنان‏که در کتاب کمال الدين از حضرت امير المؤمنين ‏عليه السلام آمده که بالاي منبر چنين فرمود: مردي از فرزندانم در آخر الزمان ظهور مي‏ کند، رنگش سفيد آميخته به سرخي، شکمش برآمده، ران ‏هايش بزرگ و گرده شانه‏ هايش قوي است، بر پشتش دو خال هست يکي به رنگ پوستش و ديگري همانند مهر نبوّت پيغمبر اکرم ‏صلي الله عليه و آله، او دو نام دارد يکي محرمانه و مخفي است و ديگري آشکار، نام مخفي‏اش احمد و نام آشکارش محمد است، هرگاه پرچم خود را به اهتزاز درآورد شرق و غرب را روشن سازد، دست بر سر بندگان خدا کشد، پس هيچ مؤمني باقي نماند مگر اين‏که دلش از کوه آهنين هم محکم‏تر گردد و خداوند متعال قوّت چهل مرد به او بدهد، و هيچ ميّتي نماند مگر آن‏که در قبر اثري از خوشحالي ظهور به او برسد که مؤمنين در قبر از هم ديدن کنند و به ظهور قائم – صلوات اللَّه عليه – يکديگر را مژده دهند. [۱]

مي‏گويم: منظور از قبر، منزل روح مؤمنين در عالم برزخ است، شاهد بر آن رواياتي است که بعضي از بزرگان در اين باره آورده‏ اند. و نيز در کمال الدين روايت شده که در پرچم مهدي‏ عليه السلام است که: بيعت [رفعت و برتري] از آن خداوند – عزّ و جلّ – است. [۲]
در همان کتاب از امير المؤمنين ‏عليه السلام روايت شده که فرمود: ما را پرچمي هست که هرکه از آن پيشي بگيرد سرکش و هرکه از آن عقب بيفتد هلاک شده و هر آن‏که از آن پيروي کند به مقصد رسيده است. [۳]
و از امام صادق‏ عليه السلام است که فرمود: گويا قائم ‏عليه السلام را مي‏ نگرم که بر پشت نجف رسيده، چون بر پشت نجف قرار مي‏ گيرد بر اسب تيره‏ رنگ ابلقي مي ‏نشيند که ميان دو چشمش سفيدي باريکي هست، آن‏گاه اسب او را به جنبش آورد، پس هيچ شهري نماند که گمان نبرند قائم‏ عليه السلام در آن شهر با آن‏ها است. و چون پرچم رسول خدا صلي الله عليه و آله را بگشايد، سيزده هزار و سيزده فرشته از آسمان بر او فرود آيد که همه در انتظار فرمان قائم‏ عليه السلام باشند. [۴]
و از ابوحمزه ثمالي منقول است که گفت: حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام به من فرمود: گويي قائم‏ عليه السلام را مي‏نگرم که در کوفه پشت نجف آشکار شده، و چون بر نجف برآيد پرچم رسول خدا صلي الله عليه و آله را برافرازد، و عمود آن از عمودهاي عرش خداي تعالي و بقيه‏ اش از نصرت خداي – عزّ و جلّ – مي ‏باشد، آن را بر کسي فرود نياورد مگر اين‏که خداوند متعال او را نابود سازد. راوي گويد: عرضه داشتم: آيا اين پرچم با او هست يا برايش مي‏ آورند؟ فرمود: بلکه برايش مي ‏آورند، جبرئيل ‏عليه السلام آن را مي‏آورد. [۵]
و باز در همان کتاب از نبي اکرم ‏صلي الله عليه و آله در حديثي طولاني آمده: براي او عَلَمي هست که هرگاه وقت خروجش برسد، آن عَلَم خود به خود برافراشته گردد، و خداوند تبارک و تعالي آن را به نطق آورد، و او را ندا کند: اي وليّ خدا! خروج کن و دشمنان خدا را به قتل رسان. و براي او دو پرچم هست و دو نشانه، و او را شمشيري است در نيام که هر وقت موقع خروجش شود آن شمشير بيرون آيد و خداوند – عزّ و جلّ – او را به نطق آورد پس آن حضرت را ندا مي ‏کند و مي ‏گويد: اي وليّ خدا! خروج کن که براي تو روا نيست که از دشمنان خدا آرام بنشيني … . [۶]
و در بحار از ابوبصير آمده که گفت: حضرت ابوعبد اللَّه صادق ‏عليه السلام فرمود: هنگامي که امير المؤمنين ‏عليه السلام با اهل بصره برخورد کرد و پرچم برافراشت. پرچم پيغمبر اکرم ‏صلي الله عليه و آله را گشود، لذا متزلزل شدند و هنوز شعاع خورشيد زرد نگرديده بود که فرياد زدند: اي پسر ابي طالب! ما را هلاک کردي. در اين هنگام آن حضرت دستور داد که: اسيران را نکشيد و بر زخمي‏ها حمله نکنيد و فراريان از جبهه را دنبال ننماييد، و هر که اسلحه خود بر زمين گذارد ايمن است، و هر آن‏که در خانه‏اش را ببندد در امان است. در جنگ صفين [ياران آن حضرت] خواهش کردند که آن پرچم را دوباره بگشايد، ولي آن جناب نپذيرفت، حسن و حسين‏ عليهما السلام و عمّار ياسر رحمه الله را واسطه قرار دادند، آن حضرت به حسين‏ عليه السلام فرمود: فرزندم براي اين مردم مدتي تعيين شده که به آن خواهند رسيد، و اين پرچمي است که پس از من کسي جز قائم ‏عليه السلام آن را نخواهد گشود. [۷]
و در حديث ديگري از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام در وصف پرچم آن حضرت آمده که فرمود: به خدا سوگند آن پرچم از پنبه و کتان و ابريشم و ديبا نيست. راوي گويد: عرض کردم: پس از چيست؟ فرمود: از برگ درخت بهشت است. پيغمبر صلي الله عليه و آله روز بدر آن را برافراشت. سپس به هم پيچيد و آن را به علي ‏عليه السلام داد، پيوسته نزد آن جناب بود تا روز بصره (جنگ جمل) فرا رسيد، پس امير المؤمنين ‏عليه السلام آن را برافراشت و خداوند پيروزي را برايش قرار داد، سپس آن را پيچيد، و آن پرچم نزد ماست. کسي آن را نمي ‏گشايد تا قائم‏ عليه السلام بپاخيزد، وقتي او قيام کند احدي در مشرق و مغرب باقي نماند مگر اين‏که آن را ببيند، و به مسافت يک ماه راه، رُعب پيشاپيش آن و از سمت راست و از سمت چپ پيش مي‏ رود.
سپس فرمود: او به خونخواهي پدرانش قيام مي‏ کند، خشمگين و اسفناک براي غضب خداوند بر خلايق، پيراهن پيغمبر صلي الله عليه و آله را – که روز احد پوشيده بود – دربر دارد و عمامه سحاب و زره آن جناب را پوشيده و شمشير ذوالفقار رسول خدا صلي الله عليه و آله را نيز با خود دارد، آن‏گاه شمشير مي ‏کشد و تا هشت ماه (از ظالماان و …) از کشته پشته مي ‏سازد. [۸]
مي‏گويم: اين احاديث دلالت دارد که آن حضرت پرچم‏هاي متعددي دارد.

——————————————————————————————
[۱] کمال الدين ۶۵۳:۲.
[۲] کمال الدين ۶۵۴:۲.
[۳] کمال الدين ۶۵۴:۲.
[۴] کمال الدين ۶۷۱:۲.
[۵] کمال الدين ۶۷۲:۲.
[۶] کمال الدين ۲۶۸:۱.
[۷] بحار الانوار ۳۶۷:۵۲.
[۸] بحار الانوار ۳۶۰:۵۲.