از جهات موجب برای دعای بر فرج امام زمان علیه السلام بيم آن حضرت‏ است. در کافي به سند خود از زراره روايت کرده که گفت: شنيدم امام صادق ‏عليه السلام مي‏فرمود: قائم ‏عليه السلام را پيش از قيام غيبتي است. عرضه داشتم: چرا؟ فرمود: او مي‏ترسد – و اشاره به شکم خود کرد – يعني از کشته شدن مي‏ترسد. [۱]

و در حديث ديگري از زراره آمده که گفت: شنيدم حضرت صادق‏ عليه السلام فرمود: براي آن جوان پيش از قيامش غيبتي خواهد بود. گفتم: چرا؟ فرمود: مي‏ترسد – و به شکمش اشاره کرد – سپس فرمود: اي زراره! و اوست منتظر و اوست که در ولادتش شک مي‏ کنند. پس بعضي مي‏ گويند: پدرش بدون بازمانده از دنيا رفت. و بعضي از آن‏ها مي ‏گويند: در حالي که در شکم مادر بود پدرش فوت کرد، و بعضي مي‏گويند: دو سال پيش از فوت پدرش متولد شد، مگر اين‏که خداوند – عزّ و جلّ – دوست دارد که شيعه را امتحان کند، پس در آن هنگام است که تشکيک و توهّم اهل باطل آغاز مي‏شود.
زراره مي‏گويد: پرسيدم اگر آن زمان را درک کردم چه عملي انجام دهم؟ فرمود: اي زراره! اگر آن زمان را درک کردي اين دعا را بخوان: «اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّکَ؛ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَکَ لَمْ أعْرِفْ حُجَّتَکَ؛ اَللَّهُمَ عَرِّفْنِي حُجَّتَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ [۲] پروردگارا! تو مرا به خود شناسا کن اگر خودت را به من نشناسانده بودي پيامبرت را نمي‏شناختم. پروردگارا! تو رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من معرفي نمي‏کردي حجّت تو را نمي‏شناختم. پروردگارا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نمي‏شناساندي از دين خود گمراه بودم.
در حديث ديگري اين دعا به اين صورت آمده: «اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْکَ؛ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَبِيَّکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَبِيَّکَ لَمْ أعْرِفْهُ قَطُّ؛ اَللَّهُمَ عَرِّفْنِي حُجَّتَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ [۳] خدايا! خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانده بودي، تو را نشناخته بودم. خدايا! پيامبرت را به من بشناسان که اگر پيامبرت را به من نشناسانده بودي هرگز او را نمي‏شناختم. خدايا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر تو او را به من نمي‏شناساندي از دينم گمراه مي‏شدم.
و در کافي ضمن خطبه از امير المؤمنين ‏عليه السلام آمده: و تو اي پروردگار! زمينت را از حجّتت بر آفريدگانت خالي نمي‏گذاري، چه ظاهر باشد که اطاعت نشود يا ترسان گمنام تا حجّت تو باطل نگردد و دوستانت پس از هدايت گمراه نگردند. [۴]
نیز امام موسي بن جعفر عليهما السلام فرمود: او پنجمين فرزند من است او را غيبتي است طولاني به خاطر ترس بر خودش.
و در کمال الدين به سند خود، از حضرت امام سجّاد عليه السلام آمده که فرمود: در حضرت قائم ‏عليه السلام از هفت پيغمبر شيوه و روش هست. شيوه‏اي از پدرمان آدم و شيوه‏اي از ابراهيم و شيوه‏اي از موسي و شيوه‏اي از عيسي و شيوه‏اي از ايّوب و شيوه‏اي از محمد عليهم السلام. امّا از آدم و نوح طول عمر، و امّا از ابراهيم مخفي بودن ولادت و دوري از مردم، و از موسي ترس و غيبت، و امّا از عيسي به اختلاف افتادن مردم درباره او، و امّا از ايّوب فرج بعد از ابتلاء و امتحان، و امّا از محمّد صلي الله عليه وآله خروج و قيام با شمشير. [۵]
و در همان کتاب از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام منقول است که فرمود: در صاحب اين امر چهار سنّت از چهار پيغمبر هست. سنّتي از موسي و سنّتي از عيسي و سنّتي از يوسف و سنّتي از محمد صلي الله عليه و آله. امّا از موسي ترسان بودن، و امّا از يوسف زندان [غيبت] ، و از عيسي اين‏که گفته مي‏شود مرده – در حالي که نمرده باشد – و امّا از محمّد صلي الله عليه و آله خروج و قيام با شمشير. [۶]
و در همان کتاب از حضرت صادق از پدرش‏ عليهما السلام روايت شده که فرمود: هرگاه قائم‏ عليه السلام بپاخيزد خواهد گفت: «فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُکْماً وَ جَعَلَنِي مِنَ المُرْسَلِينَ»؛ [۷] پس آن هنگام از شما فرار کردم وقتي که از شما ترسيدم، پس خداوند به من حکمت آموخت و مرا از فرستادگان قرار داد.
و نيز در همان کتاب به سند خود از زراره آمده که گفت: شنيدم حضرت صادق جعفر بن محمد عليهما السلام مي‏فرمود: براي قائم ‏عليه السلام پيش از آن‏که قيام کند غيبتي هست. عرضه داشتم: قربانت گردم چرا؟ فرمود: مي‏ترسد – و به شکم و گردن خود اشاره کرد -. [۸]
و در کتاب الحجّه از امام صادق ‏عليه السلام در تفسير آيه شريفه: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَُيمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِکُونَ بِي شَيْئاً»؛ [۹] خداوند به کساني از شما که ايمان دارند و عمل صالح بجاي آورند وعده داده که در زمين خلافت دهد، چنان‏که اُممِ صالحِ پيامبران گذشته جانشين پيشينيان خود شدند، و ديني که براي آنان پسنديده بر همه جا مسلّط و نافذ گرداند، و بر همه مؤمنان پس از ترس و هراس از دشمنان، ايمني کامل عطا فرمايد که مرا عبادت کنند و بدون هيچ‏ گونه شرک پرستش نمايند. آمده که فرمود: يعني قائم و اصحاب او. [۱۰]

(رک: مکیال المکارم؛ محمدتقی موسوی اصفهانی؛ مترجم: مهدی حائری قزوینی)
—————————————————————————–
[۱] کافي ۳۳۷:۱.
[۲] کافي ۳۳۷:۱.
[۳] بحار الانوار ۱۸۷:۵۳.
[۴] کافي ۳۳۹:۱.
[۵] کمال الدين ۳۲۲:۱.
[۶] کمال الدين ۳۲۶:۱.
[۷] سوره شعراء، آيه ۲۱.
[۸] کمال الدين ۳۲۸:۱.
[۹] سوره نور، آيه ۵۵.
[۱۰] المحجّة: ۱۴۸.