خداي – عزّ و جلّ – فرمان داده که به سوي او وسيله گرفته شود، آنجا که فرموده: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ [۱] (اي کساني که ايمان آورده ايد تقواي الهي پيشه کنيد و به سوي او وسيله برگيريد و در راه او جهاد کنيد باشد که رستگار شويد.) در اين آيه سه چيز سبب رستگاري و نجات معرفي شده که هر سه در دعا براي حضرت صاحب الزمان – عجّل اللَّه فرجه الشريف – جمع است، زيرا که اولين مراتب تقوي ايمان است و بدون ترديد دعا براي آن حضرت نشانه ايمان و سبب کمال آن است، و نيز از اقسام جهاد با زبان است، همچنين وسيله به سوي پروردگار رحمان مي باشد که به دو وجه توضيح داده مي شود:
اول: معني وسيله – به طوري که در مجمع البيان آمده [۲] – رشته ارتباط و نزديک شدن است، و شکّي در اين نيست که اين دعا رشته ارتباط و نزديک شدن به خداوند متعال است، همچون ساير عبادتها که با آنها قرب و نزديکي حاصل مي شود، و البته اين دعا از مهمترين وسايل تقرّب و نزديک ترين راه هاي ارتباط و ارزنده ترين آنهاست.
دوم: اينکه منظور از وسيله – به طور خصوص در آيه شريفه – همان امام عليه السلام است، چنانکه در تفسير علي بن ابراهيم قمي در باره اين آيه آمده که فرمود: به وسيله امام به او تقرّب جوييد. [۳]
که ظاهراً اين گفته مستند به روايت از امام عليه السلام است.
و در البرهان از امير مؤمنان علي عليه السلام آورده که در مورد آيه: «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الوَسِيلَةَ» فرمود: من وسيله او هستم. [۴]
و در مرآة الانوار از کتاب الواحدة از طارق بن شهاب است که گفت: در حديثي امير المؤمنين عليه السلام فرمود: امامان از آل محمد عليهم السلام وسيله به سوي خداوند و رشته اتّصال به عفو و گذشت او هستند. [۵]
و نيز از کتاب رياض الجنان از جابر نقل کرده که پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله در حديثي که فضيلت خود و امامان را بيان ميکرد فرمود: ما وسيله به سوي خدا هستيم. [۶]
و در بعضي از زيارتها آمده: و آنان را وسيله به سوي رضوانت قرار دادي.
و در دعاي ندبه است: و آنان را مايه رسيدن به قرب خويش و وسيله به سوي رضوانت ساختي.
و در دعاي سيّد العابدين عليه السلام روز عرفه مي خوانيم: و آنان را وسيله به سوي خود و راه به سوي بهشت خويش قرار دادي. [۷]
از اينها به دست آمد که منظور از وسيله همان امام است، بنابراين وسيله برگرفتن به سوي خداوند، انجام دادن اموري است که مايه رضايت و نزديکي به درگاه آن حضرت است، و چون خداوند – عزّ و جلّ – براي هر قوم هدايت کننده اي و براي هر امّت امامي قرار داده چنانکه فرموده: «وَلِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ»؛ و براي هر قوم هدايت کنندهاي هست. امامعليه السلام را وسيلهاي براي آنان به سوي خويش تعيين کرده. پس بر هر قومي لازم است هادي و وسيله خود را بشناسند و هر آنچه موجب نزديک شدن به او و مايه رضايتش هست انجام دهند، زيرا که بدون شناخت او تقرّب سودي ندارد. از همين روي در حديثي که مور قبول شيعه و سني است از رسول اکرم صلي الله عليه و آله آمده: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً»؛ [۸] (هرکس بميرد در حالي که امام زمانش را نشناخته باشد به مرگ جاهليت مرده است.)
بنابراين آنکه امام زمانش را نشناخته باشد، مثل کسي است که هيچ يک از امامان را نشناخته باشد، و دليل بر اين معني روايات متواتر رسیده از معصومان علیهم السلام است.
در مرآة الانوار و غير آن از امام صادق عليه السلام آمده که فرمود: حسين عليه السلام بر اصحاب خود بيرون آمد و فرمود: اي مردم! خداوند – عزّ و جلّ – بندگان را نيافريد مگر براي اينکه معرفت يابند، پس اگر او را شناختند و عبادت کردند از عبادت غير او بي نياز شوند. مردي به آن حضرت عرض کرد: اي فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله! پدر و مادرم به فدايت! معرفت خدا چيست؟ فرمود: در هر زمان شناخت خداوند به شناختن امامي است که بر مردم اطاعتش واجب است. [۹]
آنگاه مؤلف کتاب از استادش علامه مجلسي حکايت کرده که در بحار گفته است: به اين جهت معرفت خداوند به معرفت امام عليه السلام تفسير شده که معرفت اللَّه جز از ناحيه امام حاصل نمي شود. و يا اينکه: بهره گرفتن از معرفت الهي مشروط به معرفت امام عليه السلام است.
اکنون ميگويم: بي ترديد دعا براي تعجيل فرج مولي صاحب الزمان – عجّل اللَّه فرجه الشريف – از اهمّ وسايلي است که خداوند متعال، وسيله به سوي خودش قرار داده، نه تنها به سوي خداوند که به سوي تمام امامان بلکه تمام انبيا و اوصياست که وسايل ربّاني و پدران روحاني مي باشند، و اين دعا مايه سرور و خرسندي آنان و طلب هدف و مقصود ايشان است، اضافه بر همه اينها اطاعت اولي الامر است که خداوند – عزّ و جلّ – اطاعت آنان را فرض کرده و فرموده: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمْرِ مِنْکُمْ»؛ [۱۰] (اطاعت کنيد از خدا و اطاعت کنيد از رسول و اولي الامر.) زيرا که خود آن حضرت امر فرموده: براي تعجيل فرج او زياد دعا کنيم. و شاهد بر آنچه گفته شد: در البرهان و غير آن از حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام در باره فرموده خداوند: «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ»؛ [۱۱] (پس چون نماز پايان يافت در زمين پراکنده شويد و از فضل الهي طلب نماييد.) آمده که فرمود: منظور از نماز (صلاة) بيعت امير المؤمنين عليه السلام و مراد از زمين اوصيا هستند که خداوند به طاعت و ولايت آنان امر فرموده، همچنان که به اطاعت پيغمبر و امير مؤمنان عليهما السلام فرمان داده، و از آنان به کنايه نام برده است. و درباره او از فضل الهي طلب نماييد. فرمود: و فضل الهي را بر اوصيا طلب کنيد. [۱۲]
ميگويم: تشبيه امام عليه السلام به زمين به خاطر چند وجه است، از جمله:
۱ – خداوند متعال زمين را محل قرار و سکونت خلايق قرار داده که در آن زندگي مي کنند و آرامش و راحت مي يابند، و سکون و برقراري زمين به وجود امام است، پس آرامش و استراحت تمام موجودات زمين به وجود امام عليه السلام بستگي دارد.
۲ – زمين واسطه رسيدن برکتهاي آسماني به اهل عالم است، چنانکه خداوند فرمايد: «وَتَرَي الأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَيْهَا المآءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ»؛ [۱۳] (و زمين را خشک و بي گياه مي نگري پس چون باران بر آن فرو ريزيم سبز و خرّم شده نمو مي کند و از هر نوع گياه زيبا بروياند.) امام عليه السلام نيز واسطه رسيدن برکت الهي به اهل عالم است.
۳ – خداوند متعال انواع مختلفي از نعمتها را از زمين رويانيده، ميوهها و علفها و … غير اينها را برحسب نياز خلق از آن برآورده تا انسان و حيوان و حشره متناسب حال خويش از آنها برخوردار شوند، خداوند مي فرمايد: «ثُمَّ شَقَقْنَا الأَرْضَ شَقّاً – فَأَنْبَتْنا فِيها حَبّاً – وَ عِنَباً وَ قَضْباً – وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً – وَ حَدآئِقَ غُلْباً – وَ فاکِهَةً وَ أَبّاً – مَتاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعامِکُمْ»؛ [۱۴] (پس خاک زمين را شکافتيم و از آن حبوبات و انگور و نباتاتي که چند بار بدروند و زيتون و خرما و باغهاي پر درخت (جنگلها) و ميوهها و علفها رويانديم، بهره جستني براي شما و چهارپايانتان.) از وجود امام عليه السلام نيز انواع بسياري از علوم و احکام برحسب نيازهاي خلق و مصالح آنان ظاهر گرديده تا به ديگري نيازمند نشوند.
توضيح: شيخ طبرسي در مجمع البيان گفته: قضب: يونجه تازه است که چند بار چيده ميشود براي علوفه چهارپايان. [اين گفتار] از ابن عباس و حسن است، و أبّ: چراگاه علف و ساير گياهان براي چهارپايان است. [۱۵]
و در قاموس گفته: قضب: هر درخت دراز و گسترده شاخ و برگ است، و أبّ: جاي پر گياه يا چراگاه يا آنچه از گياه و غير آن از زمين ميرويد.
(مکیال المکارم؛ محمدتقی موسوی اصفهانی؛ مترجم: مهدی حائری قزوینی)
————————————————————–
[۱] سوره مائده، آيه ۳۵.
[۲] مجمع البيان ۱۸۹:۳.
[۳] تفسير قمي ۱۶۸:۱.
[۴] البرهان ۴۶۹:۱.
[۵] مرآة الانوار: ۳۳۱.
[۶] مرآة الانوار: ۳۳۱.
[۷] صحيفه سجاديه، دعاي ۴۷.
[۸] غيبت نعماني: ۱۸۰.
[۹] مرآة الانوار: ۵۸.
[۱۰] سوره نساء، آيه ۵۹.
[۱۱] سوره جمعه، آيه ۱۰.
[۱۲] البرهان ۳۳۵:۴.
[۱۳] سوره حج،آيه ۵.
[۱۴] سوره عبس، آيات ۳۳ – ۲۶.
[۱۵] مجمع البيان ۴۴۰:۱۰.
آخرین دیدگاهها