دعا براي تعجيل فرج مولاي غايب ما حضرت ولي عصر – عجّل اللَّه فرجه الشريف – تأسّي جستن به پيغمبر اکرم و امامان – صلوات اللَّه عليهم اجمعين – مي ‏باشد، در اين‏جا به يک حديث اکتفا مي ‏کنيم:
شيخ نعماني در کتاب الغيبه به سند خود از يونس بن ظبيان از حضرت امام صادق ‏عليه السلام آورده که فرمود: چون شب جمعه شود پروردگار متعال فرشته‏ اي را به آسمان دنيا مي‏ فرستد، وقتي فجر طالع گشت آن فرشته روي عرش بر فراز بيت المعمور مي‏ نشيند، و براي محمد و علي و حسن و حسين ‏عليهم السلام منبرهايي از نور نصب مي ‏شود که بر آن‏ها بالا مي ‏روند، و فرشتگان و پيامبران و مؤمنين براي آن‏ها جمع مي‏ گردند، و درهاي آسمان گشوده مي‏ شود، هنگامي که خورشيد به وقت زوال مي ‏رسد رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‏ گويد: پروردگارا! وعده ات را که در کتاب خود آن را آورده ‏اي وفا کن و آن اين آيه است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لیمَکِنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضي لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً»؛ [۱] (خداوند به کساني از شما که ايمان آورده و عمل صالح انجام داده باشند، وعده کرده که در زمين خلافت دهد، هم‏چنان که به کساني که پيش از شما بوده‏اند خلافت بخشيد و دينشان را که پسنديده، تمکين و تسلط خواهد داد و ترسشان را به امنيت مبدّل خواهد ساخت.) فرشتگان و پيغمبران هم همين را مي ‏گويند سپس محمد و علي و حسن و حسين ‏عليهم السلام به سجده مي‏ افتند و مي‏ گويند: پروردگارا! غضب کن که به تحقيق حرمتت درهم شکسته و برگزيدگانت کشته شده و بندگان صالحت خوار گرديده‏ اند، پس خداوند آنچه بخواهد مي‏ کند و آن روز معلوم است. [۲]
توجّه:
جمعي از علما نظر داده‏اند که يونس بن ظبيان ضعيف و دروغگوي غلو کننده‏اي است، و بعضي ديگر درباره او توقف کرده ‏اند. ولي حق آن است که – به تبع عالم محقق نوري – او مورد اطمينان و بزرگوار است، بلکه آن‏طور که از تعدادي اخبار برمي ‏آيد او از اصحاب اسرار بوده است، و اگر تفصيل بحث درباره نامبرده را مي‏ خواهيد به کتاب مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مجلّد سوم مراجعه کنيد. در اين‏جا اشکالي هست که احياناً به ذهن برخي خطور مي‏کند اين‏که: ترديدي نيست که شرايط اجابت در دعاي پيغمبر و امامان و فرشتگان و انبيا عليهم السلام موجود است، پس اگر آن‏ها هر جمعه دعا مي‏ کنند که ظهور منتقم از دشمنانشان زودتر واقع شود، سبب تأخير افتادن آن چيست؟ و بر دعاي آنان چه فايده‏اي مترتّب است؟ به چند وجه از اين اشکال جواب داده مي‏ شود:
اول: هيچ بعيد نيست که براي ظهور امام عصر – عجّل اللَّه فرجه الشريف – دو وقت باشد، يکي نزديک‏تر از ديگري، و وقوع آن در وقت نزديک‏تر بستگي به اهتمام در دعا براي آن داشته باشد، که ترک دعا موجب تأخيرش گردد.
دوم: اين‏که گفته شود: خداوند – عزّ و جلّ – دعاي آنان را مستجاب نموده ولي بدون شک تحقّق يافتن اين امر – برحسب حکمت‏هاي الهي – بر تحقّق يافتن امور معيّن و برطرف شدن امور ديگري متوقّف است که اين‏ها به تدريج انجام مي‏ شود. بنابراين تأخير ظهور تا زمان ما و بعد از اين، دليل بر مستجاب نشدن دعا نيست.
سوم: ممکن است به سبب دعاي آنان‏ عليهم السلام وقوع فرج در زمان نزديکي تقدير گردد، ولي بر اثر کارهاي بندگان موانعي پيش بيايد که مايه تأخير آن شود، و اين است معني اين‏که اين امر از امور بدائيه است، و نظير اين در احاديث کم نيست. مثل اين‏که وارد شده که: بنده‏اي دعا مي‏کند پس دعايش در وقت معيّني، به اجابت مي‏ رسد. سپس معصيت مي‏ کند، خداوند به فرشتگان به اين مضمون مي‏ گويد: قضاي حاجت او را به تأخير اندازيد زيرا که در معرض سخط و خشم من قرار گرفته و مستوجب محروميتش شده است.
و در چند کتاب از قبيل غيبت نعماني و طوسي و بحار از ابوحمزه ثمالي آمده که گفت: به حضرت ابوجعفر باقر عليه السلام عرض کردم: علي ‏عليه السلام مي ‏فرمود: تا سال هفتاد بلا هست، و نيز مي ‏فرمود: بعد از بلا راحتي و رفاه است، و حال آن‏که سال هفتاد گذشته ولي ما رفاهي نديديم! امام باقر عليه السلام فرمود: اي ثابت! خداوند متعال اين امر را در سال هفتاد وقت گذاشته بود، و چون حسين ‏عليه السلام کشته شد خشم خداوند بر اهل زمين شدّت يافت و آن را تا سال صد و چهل به تأخير انداخت، پس اين مطلب را براي شما گفتيم و شما سخن را فاش کرديد و از آن پرده برداشتيد، پس خداوند آن را به تأخير انداخت، و براي آن وقتي نزد ما تعيين ننمود و خداوند آنچه را بخواهد محو و هرچه را بخواهد اثبات مي‏ کند و نزد اوست امّ الکتاب. [۳]

(رک: مکیال المکارم؛ محمدتقی موسوی اصفهانی؛ مترجم: مهدی حائری قزوینی)
———————————————————————————–
[۱] سوره نور، آيه ۵۵.
[۲] غيبت نعماني: ۱۴۷.
[۳] غيبت طوسي: ۲۶۳.