منکران اصالت مهدویت دو شبهه به نوعی مشابه را دستاویز کرده اند تا اذهان معتقدان را نسبت به این باور استوار به شک و تردید اندازند. یکی این است:

چرا در سرتاسر قرآن کریم نامی از “مهدی” برده نشده است؟

پاسخ سوال:

کتاب کریم قرآن به راستی خودش را “هدی”، “بشیر”، “برهان”، “تبیان”، “نور”، “بصائر” و … خوانده است و روشنگر همه چیز می باشد و نیاز بشر را تا روز رستاخیز بر عهده دارد. و نیز خود را حجّت راسای الاهی بر تمام آدمیان در همه روزگاران برشمرده است (تبارک الذّی نزّل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا) «سوره فرقان: ۱». طبیعی است این ادّعا زمانی تحقّق می پذیرد که قرآن به تبیین اصول و کلّیات بپردازد و از بیان موارد خودداری کند، والا اگر بخواهد این مدّعا را در تمام جزئیات بر عهده گیرد باید به کتابی با حجم تمام کتب کتابخانه های بشر در طول روزگاران تبدیل شود. قرآن کریم نیاز بشر را به ظاهر عبارت خود به دو گونه برآورده است:

گاهی در آیه یا آیاتی اجمال را بیان کرده، سپس در آیه و یا آیات دیگر تفصیل همان مطلب را نیز بیان کرده است و گاهی بسط و توضیح را در مواردی بر عهده پیامبر یا وارثان دانش وحیانی قرآن قرار داده است. چنان که به برپایی نماز فرمان داده است امّا تعداد رکعات و زمان انجام آن و ترتیب اذکار در نماز و … را بر عهده ی پیامبر و اهل بیت مطهّر آن حضرت نهاده است. خود نیز در قرآن به این روش تصریح کرده است. چنان که می فرماید:

( …. و انزلنا الیک الذّکر لتبیّن للنّاس ما نزّل الیهم …)«سوره نحل: ۴۴»

و ذکر را بر تو فرو فرستدیم تا آن چه بر مردم نازل شده است را برای آنان روشن کنی.

(… و ما آتیکم الرّسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا … ) «سوره حشر: ۱۱۳»

… آنچه این رسول به شما فرمان داد سخت پذیرا شوید و از انچه شما را بازداشت بپرهیزید …

و آیات فراوانی در این زمینه موجود است که نیاز به ذکر همه آنها نیست. پس سند باقی برای مسلمانان دو چیز است: کتاب خدا و سنّت پیامبر و فرمایشات اهل بیت آن حضرت. مشایخ حدیث عامّه و خاصّه روایات فراوانی را نقل کرده اند که رسول خدا مسلمانان را از قرآن بسندگی باز داشته است و ایشان را به دو چیز یکی کتاب خدا و دیگر سنّت خویش ارجاع کرده است.

امام احمد بن حنبل و ابوداود سجستانی و ترمذی و ابن ماجه قزوینی و حاکم نیشابوری نقل کرده اند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

الا انّی اوتیت الکتابَ و مثله معه الا یوشکُ رجل شبعان علی اریکته (یحدث بحدیث من حدیثی) فیقول: بیننا و بینکم کتابُ اللهِ عزّ و جلّ فما وَُخَدنا فیه من حلال استحلَلناه و ما وجدنا فیه من حرام حرّمناه الا و انّ ما حرّم رسول الله مثل ما حرّم الله.

آگاه باشید که به راستی به من قرآن و در کنارش همانند آن داده شده است. به هوش باشید که به زودی مردی آید که شکم سیر بر سریر خویش باشد (چون بر او حدیثی از کلام من باز گویند) خواهد گفت: میان ما و شما کتاب خدای بزرگ است؛ پس آنچه در آن حلال یافتیم روایش دانیم و هرچه در آن حرام یافتیم ناروایش شمریم. آگاه باشید که آنچه رسول خدا حرام قرار داده مانند آن است که خدا حرام فرموده است.[۱]

در این زمینه روایات فراوانی را عامه و خاصه نقل کرده اند که برخی متواتر معنوی است و برخی تواتر لفظی دارد.

نتیجه این که شیوه ی کتاب خدا در بیان معارف و تعلیمات دینی تذکار کلّی و اشاره اجمالی به موضوع و در اغلب موارد برای بسط و تفصیل ارجاع اهل ایمان به آستان خاتم پیامبران و اهل بیت ایشان است. از این رو کسی را نرسد که اگر به فرض در قرآن کریم هیچ یاد و تذکاری از مهدی و قیام شکوهمندش ندید بر این اعتقاد بتازد که چرا تنها در حدیث و سنّت بدان مژده داده اند؟ نقل این عبارت از ابن حزم آندلسی (درگذشته ۴۵۶ ق) در کتاب “الاحکام لاصول الاحکام” می تواند برای مدافعان شبهه ی سکوت قرآن، هشدار و بیدارباش باشد:

اگر کسی بدین سخن پایبند شود که «جز آنچه در قرآن یافته ایم چیزی از حقایق دین را نمی پذیریم» به اجماع همه ی امّت کافر شمرده خواهد شد.[۲]

(رک. دکتر غلامحسین تاجری نسب، فرجام شناسی حیات انسان، جلد دوم، ص ۱۱۹ – ۲۱۲ )

________________

[۱]احمد بن حنبل ، المسند، جلد ۴ ص ۱۳۱ و ابو داود سجستانی، السنن، مجلد ۲ جلد ۴ ص ۲۰۰ و ابوعیسی ترمذی، الجامع الصحیح، ج ۵ ص ۳۷شماره ۲۶۶۴ و ابن ماجه قزوینی ، السنن، ج ۱ ص ۶ شماره ۱۲ و حاکم نیشابوری ، المستدرک علی الصحیحین، ج ۱ ص ۱۰۹

[۲]دکتر عبد الغنی عبدالخالق، حجّیة السنّة ، ص ۲۵۳ و ۳۲۷ به نقل از الاحکام لاصول الاحکام