فراموشي خدا!

انسانيم و فراموشكار، از نسيان مشتق باشيم يا از انس، نتيجه هر دو ابتلا به فراموشي است:

گذشته ی خود را، خطاهاى خود را، ضعف هاي خود را، ولىّ نعمت خود را، هدف خود را، غايت زندگى و تعهّدات و پيمان ها و وظايف خود را، ذوي الحقوق خود را و بسياري از بايد و نبايد هائي كه بايد انجام دهيم يا ترك كنيم را فراموش مي كنيم!

از همه اساسى تر و پر مخاطره تر فراموشي خداست که فراموش ولی خدا امام زمان را نیز به دنبال دارد …
خالق مهربان، مدٌبر جهان، داناي آشكار و نهان، مرسل پيامبران، بالابرنده ضعيفان، شكننده صولت مستكبران، روزي دهنده ی آفريدگان، شكافنده صبح، دادار گيتى، مالك وجود و خلاصه در يك كلام فرمانفرماى هستى را فراموش كرده و در سايه اين فراموشي، هرعملى را مرتكب مي شويم و در نتيجه هر چه مي خواهيم تركتازي مي كنيم…

نتيجه دهشتناك اين فراموشي، دامن خودمان را مي گيرد، كم كم خود را هم فراموش مي كنيم كه كيستيم و از كجا أمده ايم و چه بايد بكنيم و به كجا بايد برويم:

نسواالله فأنساهم أنفسهم… (خدا را فراموش کردند و خدا ایشان را به خود فراموشی گرفتار کرد…)

فراموشي خدا، اساس همه خطاها و لغزش ها و سقوط هاست و دريغا كه خطر فراموشي را هم فراموش مي كنيم و در غفلت ها غوطه ور مي شويم و به درجه چهار پايان تنزّل مي كنيم و جز به خوراك و لذّت نمي انديشيم بلكه انديشين را هم فراموش مي كنيم!

امّا، آن مهربان مهربانان، درمان فراموشي را كه “ذكر= ياد”است، فرارويمان نهاده است و مذكّرانى را هم برايمان گسيل داشته است:

و امروز بیدار گر تمام انسان و یاد آور تمام نمای الاهی آخرین بساوند از تبار معصومان و آخرین خلیفه از شمار جانشینان الاهی حضرت حجّت بن الحسن امام زمان است. اوست که با دیدگان نافذ و دستان توانایش زمان دل منتظران را در دست دارد و خفتگان بیدار باطن را وا نمی گذارد.

یاد او که یاد خدا را به دنبال می آورد رمز سعادت است و رضاى رحمان!