موضوع منجى دادگرى كه در سايه ‏ى حكوكتش جهان آرامش گيرد به قدر روشن بوده است كه هم در آيين مسيحيت و هم در آيين اسلام خواه سنی ‏ها و خواه شيبعيان در طول تاريخ افرادى ادعاى مهدويت كرده اند و اين ادعاها نشانگر واقعيت داشتن اين منجى است‏. زيرا دروغ پردازى عموما در سايه ‏ى وجود اصلى براى افرادى آن دروغ است‏. وجود اسكناس ها تقلبى در تمام جهان گرايش از وجود اصل اصلى مى دهد . لذا وجود مدعيان موعوديت در ميان دو ملت مسيحى و مسلمان نشانگر واقعيت اين منجى در اين دو  آيين آسمانى است . مقبول واقع شدن ادعاى آنان ميان جمعى از پيروان اين دو آيين نيز گواه دوم بر حقانيت اصل منجى براى اصلاح جهان است و معلوم مى شود اين ادعا هم در نزد وجدان و خرد مردمان  گواه دارد و هم نزد كتاب هاى آسمانى و سخنان پيشوايان آنان گواه روشن دارد.

عيسويان:
اعتقاد انجيليان به بازگشت حضرت مسيح چنان با يقين همراه است كه در طول تاريخ مسيحّيت بسيارى – خواه زن يا مرد – مدّعى اين مقام شده‏اند. مسيحيان شاهد ۲۴ نفر از اين گونه افراد بوده‏اند كه از قرون اوليّه ‏ى مسيحى تا كنون به دروغ مدّعى بازگشت مسيح شده‏اند.[۱]

از آن جمله اند: “سيمون مَگُس” (قرن اوّل ميلادى)، “دوسِيثيوس” و “ثيودَس”[۲].
نيز “بَركوكبه” – كه در اوايل قرن دوم ميلادى می ‏زيست – از جمله ‏ى همين افراد است. وى ادّعا كرد كه پادشاه قوم يهود است. لذا جمعى از يهوديان بر عليه مملكت “رومانيّه” به گرد او جمع شدند و همراه او به جنگ مخالفان رفتند و مقدار پانصد هزار تن از ايشان در آن جنگ هلاك شدند.[۳]
مَردخاى” آلمانى – كه به قول مِستِر هاكْس آخرين مسيحيان دروغگو بود – در سال ۱۶۸۲ ميلادى ظهور كرد و افراد زيادى را به دور خود جمع نمود و موجب بروز فتنه و آشوب زيادى شد. چون آتش فساد بالا گرفت، فرارى شد و ديگر از او اثرى به دست نيامد.[۴]
ديگرى خانم “آن لى” [Ann Lee](   -م ۱۷۸۴ م.) است كه به عنوان مسيح دروغين شناخته شده است. او بازگشت مجدّد روح عيسوى را در كالبد خود گمان می ‏كرد. دسته ‏اى از فرقه ‏ى “كُواكِر” [Quaker] در بريتانيا كه “شِيكِر” نام داشتند با ناميدن وى به لقب “مادر”، او را به رهبرى پذيرفتند. در پى بالا گرفتن ادّعاى او در انگليس به زندان افتاد. وى پس از آزادى، در سال ۱۷۷۴ ميلادى راهى امريكا شد و در آن جا پيروانى پيدا كرد. پيروان او تا اواسط قرن حاضر در امريكا موجود بودند.[۵]
آخرين مدّعى بازگشت مسيح؛ خبرى است كه در ۱۶ روزنامه‏ ى پر تيراژ جهان با اين عنوان درج شد:
به عنوان مهم‏ترين رويدادِ زمان ما، در روزهاى ۲۴ و ۲۵ آوريل ۱۹۸۲ ميلادى يك بيانيه ‏ى بين المللى، در يك صفحه‏ ى كامل از روزنامه ‏هاى كثير الانتشار سراسر دنيا، در باره‏ ى “ظهور آموزگار جهان” به چشم خواهد خورد …
در اين دو روز پايان هفته، روزنامه ‏هاى پيشتازِ چهارده شهر بزرگ، اطّلاعيّه‏ اى يك صفحه ‏اى را همراه خواهند داشت با اين عنوان:
“اكنون مسيح اين جاست”
متن اطّلاعيه چنين بود:
“اكنون مسيح اين جاست”
ما چگونه او را خواهيم شناخت ؟ به مناسبت جست و جوى انسان امروزين، در ارتباط با مشكلات سياسى، اقتصادى و اجتماعىِ كنونى، از ماه ژوئن ۱۹۷۷ ميلادى عيسى در قالب سخن‏گوى يك گروه يا جمعيّت، در يك دهكده‏ ى معروف و مدرن، ظهور كرده است. او يك پيشواى مذهبى نيست؛ بلكه به عنوان يك مربّى با گسترده ‏ترين معناى اين كلمه، راه نجات از بحران امروزين را به ما نشان می ‏دهد … او تنها نه براى داورىِ عادلانه، كه براى امداد و الهام می ‏آيد.
مسيح كيست ؟ در طول تاريخ، تكامل تدريجىِ بشريّت، به دست گروهى از مردمانِ روشنفكر (يعنى: مربّيان خِرد) رهبرى شده است. آنان به نحوى گسترده، در بيابان ‏هاى دور افتاده يا كوهستان ‏هاى سر به فلك كشيده، اقامت كردند و به سازندگى اساسى مريدان خويش – كه آشكارا در زمين می ‏زيستند – پرداختند.
اين پيامِ ظهور دو باره‏ى مسيح نيز نخست به وسيله ‏ى يكى از همين شاگردان داده شد كه بيش از ۲۰ سال براى انجام اين وظيفه تربيت يافته بود.
در مركز اين سلسله ‏ى مراتب روحانى “آموزگار جهان” قرار دارد كه عيسويان وى را به عنوان عيسى می ‏شناسند. همان گونه كه آنان منتظر قيام مجدّد اويند؛ يهوديان در انتظار “ماشيَح”، بوداييان منتظر “بوداى پنجم”، مسلمانان چشم به راه “امام مهدى” و هندوان منتظر “كريشنا” می ‏باشند …
وى را چه زمان خواهيم ديد ؟ او هنوز جايگاه دقيق خود را آشكار ننموده و مكان اقامتش تنها براى چند تن از شاگردانش معلوم است. يك تن از اين حواريّون اعلام نموده است كه مسيح به زودى هويّت خود را معرّفى خواهد كرد و تا دو ماه آينده از طريق يك شبكه ‏ى سخن پراكنىِ راديو تلويزيونى – كه داراى شهرت جهانى است – با تمامى بشريّت سخن خواهد گفت. پيام او را همه ‏ى مردم از درون خويش و به زبان خودشان به كمك تله‏پاتى، خواهند شنيد. از آن زمان به يارى ايشان ما دنياى تازه‏اى خواهيم داشت …[۶]
————————————————-
پی نوشتها:
۱ – مستر هاكْس، قاموس كتاب مقدّس، ص ۸۰۸ .
۲ – دكتر كِيث، كشف الآثار، ص ۹، به نقل از او: دكتر غلام‏حسين تاجرى نسب، مهدويّت در قرآن و سنّت، (رساله‏ ى دكترى)، ص ۲۱۵.
۳ – مستر هاكس، قاموس كتاب مقدّس، ص ۸۰۸ .
۴ – مستر هاكس، قاموس كتاب مقدّس، ص ۸۰۸ .
۵ – همو، ص ۸۰۸ .
۶ – دايرة المعارف امريكانا [Encyclopedia Americana]، ويرايش ۲۴، صص ۶۵۰ – ۶۵۱، به نقل از آن: دكتر غلام‏حسين تاجرى نسب، مهدويّت در قرآن و سنّت، (رساله‏ ى دكترى)، ص ۱۴۵.