شيخ ابو جعفر رضى اللَّه عنه گويد اين توقيع را سعد بن عبد اللَّه – رحمه اللَّه- چنين ثبت كرده است: خداوند هر دوى شما را توفيق طاعت دهد و بر دينش پايدار سازد و به خشنودي هاى خود سعادتمند سازد؛ آنچه نوشته بوديد كه ميثمىّ از احوال مختار و مناظرات و احتجاج او كه جانشينى غير از جعفر بن علىّ نيست و تصديق كردن او، همه واصل شد و جميع مطالبى را كه اصحابتان از او نقل كرده‏اند، همه را دانستم، من از كورى پس از روشنى و از گمراهى پس از هدايت و رفتار هلاكت بار و فتنه‏ هاى تباه ‏كننده به خدا پناه مى‏برم كه او مى‏فرمايد: (الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ.) چگونه در فتنه درافتادند و در وادى سرگردانى گام مى‏زنند و به چپ و راست مى‏روند! از دينشان دست برداشته‏ اند و يا آن كه شكّ و ترديد كرده‏ اند و يا آن كه با حقّ عناد و دشمنى مى‏ كنند و يا آن كه روايات صادقه و اخبار صحيحه را نمى ‏دانند و يا آن را مى ‏دانند و خود را به فراموشى مى ‏زنند! آيا نمى‏دانند كه زمين هيچ گاه از حجّت خدا -كه يا ظاهر است و يا نهان- خالى نمى‏ماند.

آيا انتظام امامان خود را كه پس از پيامبرشان صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم يكى پس از ديگرى آمده ‏اند، نمى‏دانند؛ تا آن كه به اراده ی الاهى كار به امام ماضى -يعنى حسن بن علىّ عليهما السّلام- رسيد و جانشين پدران بزرگوار خود شد و به حقّ و طريق مستقيم هدايت كرد. او نورى ساطع و شهابى لامع و ماهى فروزان بود. آن گاه خداوند او را به جوار رحمت خود برد و او نيز بر اساس پيمانى كه با او بسته شده بود، طابق‏ النّعل بالنّعل به روش پدران بزرگوارش عمل كرد و به جانشينى كه بدان سفارش شده بود، وصيّت نمود. جانشينى كه خداى تعالى او را تا غايتى به فرمان خويش نهان دارد و بر اساس مشيّتش در قضاى سابق و قدر نافذ جايگاه او را مخفى سازد. ما جايگاه قضاى الاهى هستيم و فضيلت او براى ماست و اگر خداى تعالى منع را از او بردارد و حكمت نهان زيستى را از او زايل سازد، حقّ را به نيكوترين زيور به آنها بنماياند و با روشن‏ ترين دليل و آشكارترين نشانه به آنها معرّفى كند و چهره او را ظاهر ساخته و حجّت و دليلش را اقامه نمايد. ليكن بر تقديرات الاهى نمى ‏توان غلبه نمود و اراده ی او مردود نمى ‏شود و بر توفيق او نمى ‏توان سبقت جست. پس بايد پيروى هواى نفس را فرو نهند و همان اصلى را – كه بر آن قرار داشتند – اقامه كنند و در باره آن چه كه از آنها پوشيده داشته‏اند، به جستجو برنخيزند كه گناهكار شوند و كشف ستر خداى تعالى نكنند كه پشيمان گردند و بدانند كه حقّ با ما و در نزد ماست و هر كه غير ما چنين گويد كذّاب و دروغ زن است و هر كه جز ما ادّعاى آن را بنمايد، گمراه و منحرف است. پس بايد به اين مختصر اكتفا كنند و تفسيرش را نخواهند و به اين تعريض قناعت نمايند و تصريح آن را نطلبند إن شاء اللَّه.

(كمال الدين / ترجمه پهلوان، ج‏۲، ص: ۲۸۴-۲۸۶، ح ۴۳)