باید در هر امري که بر تو وارد مي‏ شود و مي‏ خواهي در آن اقدام کني، بينديشي که آيا موافق رضاي امام زمان عليه السلام است يا مخالف آن؟ پس چنانچه موافق رضاي آن جناب بود آن را انجام دهي و بر آن اقدام نمايي، نه به خاطر هواي نفس خودت، بلکه به جهت موافق داشتن آن با رضاي او عليه السلام و اگر مخالف رضاي او بود آن را واگذاري و با هواي نفست مخالفت کني، براي اين‏که رضاي آن حضرت – سلام اللَّه عليه – را به دست آوري، که اگر چنين بودي نزد آن بزرگوار محبوب خواهي بود و ذکر خيرت بر زبان او و زبان پدران بزرگوارش – سلام اللَّه عليهم اجمعين – جريان مي‏ يابد.

شاهد بر آن روايتي است که فاضل محدث نوري‏ قدس سره در کتاب نفس الرَّحمن به نقل از کتاب امالي شيخ طوسي‏ قدس سره به سند خود از منصور بزرج [۱] آورده که گفت: به حضرت ابي عبد اللَّه امام صادق‏ عليه السلام عرضه داشتم: اي سرور من! چه بسيار از شما ياد سلمان فارسي را مي ‏شنوم؟ فرمود: مگو سلمان فارسي، بلکه بگو: سلمان محمدي‏ صلي الله عليه و آله آيا مي‏داني چرا بسيار از او ياد مي‏ کنم؟ عرض کردم: نه، فرمود:
براي سه صفت: يکي: مقدم داشتن خواسته اميرمؤمنان‏ عليه السلام برخواسته خودش. و دوّم: دوست داشتن فقرا، و برگزيدن آن‏ها بر اهل ثروت و مکنت. و سوّم: دوست داشتن علم و علما، همانا سلمان بنده صالح درستکار مسلماني بود، و از مشرکين نبوده است.[۲]
در اين صفات و آنچه از آثار نيک بر آن‏ها مترتّب مي‏شود تأمّل کن، و از جمله آن آثار اين‏که امامان ‏عليه السلام صاحب اين صفات را دوست مي‏ دارند و مدح کنند و بستايند، و به اين حديث شريف عمل کن تا به سعادت دنيا و آخرت نايل شوي. خداوند، من و شما برادران مؤمن را توفيق دهد که او [به بندگانش] نزديک و اجابت کننده دعاست.

(رک: مکیال المکارم؛ محمد تقی موسوی اصفهانی؛ جلد ۲)
————————————————————————————–
[۱] او منصور بن يونس است و «بزرج» معرَّب «بزرگ» است و از شيخ و کشي حکايت شده که او واقفي بوده و نصّ بر حضرت رضا عليه السلام را انکار مي‏ کرده، ولي روايت کردن بزرگاني همچون ابن ابي عمير و غير او از وي، از اموري است که شاهد بر وثاقت اوست، لذا بعضي از علماي رجال او را از ثقات برشمرده‏ اند. و اللَّه تعالي هو العالم.
[۲] بحار الانوار ۲۲۷:۲۲، ح ۳۳.