۱- در بحار از سيد علي بن عبد الحميد در کتاب السلطان المفرّج عن أهل الايمان آورده که گفت:از سيد علي بن عبد الحميد در کتاب السلطان المفرّج عن أهل الايمان آورده که گفت: يکي از افراد مورد اطمينان اين جريان را برايم گفت، البته اين خبر نزد بيشتر اهل نجف اشرف مشهور است، قضيه چنين است:
خانه اي که در اين وقت – يعني سال هفتصد و هشتاد و هفت – من در آن ساکن هستم ملک مردي از اهل خير و صلاح به نام حسين مدلّل بوده است، و محلّي که گذر سرپوشيده اي تا صحن دارد به نام (ساباط المدلّل) معروف است، اين خانه متصل به ديوار صحن مطهر است که در نجف مشهور مي باشد، اين مرد که صاحب عيال و فرزنداني بود، فلج شد و مدتي به اين حال ماند که براي حاجت هاي ضروري اش عيالش او را از جا بلند مي کردند، از اين روي صدمه شديدي بر زن و بچه اش وارد شد و به مردم احتياج پيدا کردند. تا اينکه در سال هفتصد و بيست هجري يکي از شبها پاسي از شب گذشته بود که عيالش را از خواب بيدار کرد، وقتي بيدار شدند خانه و بام را پر نور ديدند که چشمها را خيره مي کرد، گفتند: جريان چيست؟ گفت: امام عليه السلام آمد و به من فرمود: برخيز اي حسين! عرض کردم: اي آقاي من مي بيني آيا مي توانم برخيزم؟ پس دستم را گرفت و بلندم کرد و آنچه در من بود رفع شد، اکنون من بهترين حال را دارم، آن حضرت به من فرمود: اين گذر، راه من به سوي زيارت جدّم عليه السلام مي باشد، هر شب آن را قفل کن، عرض کردم: «سَمْعاً وَطاعَةً للَّه وَ لَکَ يا مَوْلايَ»؛ انجام ميدهم و فرمانبر شما و خداوند هستم سرور من.
سپس آن مرد برخاست و به حرم شريف امير المؤمنين عليه السلام رفت، و امام عليه السلام را زيارت کرد و حمد الهي را بر آن نعمت بجاي آورد. تا به حال براي گذر مزبور نذر مي شود و به برکت امام زمان – عجّل اللَّه فرجه الشريف – اتفاق نمي افتد که نذر کننده نوميد گردد. [۱]
(رک: مکیال المکارم؛ محمدتقی موسوی اصفهانی؛ مترجم: مهدی حائری قزوینی)
———————————————————————————–
[۱] بحار الانوار ۷۳:۵۲.
آخرین دیدگاهها