داستانک فلسفی (بهترین حال)

– بابا! بعضی می گویند: این نظام حاکم بر جهان هستی بهترین حالت است زیرا آفرینده آن خداست!
– چطور؟
– می گویند: چون خداوند قادر مطلق است و هرچه در جهان است آفریده ی اوست، حتی نظام حاکم بر جهان و چون او این نظام را ایجاد کرده بهترین است.
– خب مگر غیر از این است؟
– بابا! شاید اگر نظام جهان به دست من بود اجازه نمی دادم به نیکان اهانت شود، خوبان نابود گردند، پیامبران بی هیچ جرم و خطایی کشته شوند، اوصیا آنان خانه نشین گردند و …
– پسرم ! جانم! اشتباه می کنی! این نظام بهترین نظام هاست در نظام کامل هم پاک لازم است هم ناپاک؛ هم صالح لازم است هم فاسد. مگر شاعر نمی گوید:
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست ** که هر چیزی به جای خویش نیکوست
– نه پدر چنین نیست. خدای متعال در نظام احسن ما را آزاد آفریده است؛ پس آنچه بر سر ما می آید نتیجه ی کارهای خود ماست. مگر هر روز در دعای عهد در شکایت از غیبت امام زمان علیه السلام این آیه ی قرآن را در خطاب به خدای متعال نمی گوییم:

«ظهر الفساد فی بر و بحر بما کسبت ایدی الناس.» «فساد و تباهی زمین را فرا گرفت به خاطر کارهایی که مردم کردند.»
چون خدای متعال به ما آزادی ارزانی کرده خیر و شرّ کارهای اختیاری به ما آدمی زادگان برمی گردد نه به خدا والا آزادی ما معنا نخواهد داشت. این در حالی است که هر که بخواهد آزادی ما را سلب کند سخت با او می ستیزیم. حال چرا ثمره ی کارهای زشت خود را در درگاه خدای متعال بریزیم؟!