آقا ملا محمد جواد دزفولی متخلص به واصل (متوفاي ۱۳۵۵ قمري)

 

قصیده مهدویه

این قصیده سروده شاعر توانای دزفولی در قرن چهاردهم است که از دیوان او چاپ کلیشه ای سال ۱۳۳۰ به خط ملا عبدالحسین حکاک متخلص به عارف نقل می شود.
این دیوان شامل نصایح و مدایح و مراثی خاصّه منقبت حضرت ولّی عصر علیه السلام است. در احوال واصل آمده که او به جهت شدت اشتیاق به امام عصر، فرزندان خود را به منتظر و مشتاق نام نهاده بود. لذا اشعار مدح آن حضرت در دیوان او فراوان است.
در پایان نسخه چاپی آمده است:
تمت بعون الله و منه دیوان قصاید و مراثی شاعر شیوا سخن بدرالعرفا فخر الشعرا جناب آقا ملا محمد جواد دزفولی المتخلص به واصل وفقه الله تعالی فی یوم الاربعا ثانی من شهر شعبان المعظم من شهور سنه هزار و سیصد و سی هجری بید الاقل ملا عبدالحسین حکاک المتخلص بعارف سنه ۱۳۳۰

 

متن قصیده چنین است:

💠 در مدح حجه الله فی الارضین صاحب العصر و الزمان عجل الله فرجه

🔺️ ای که تو را نیست ز من در حجاب

اجتنب یجتنب اجتناب

🔺️ وی که مرا هست به تو در غیاب

اقترب یقترب اقتراب

🔺️ من ز تو خواهنده به قصد نجات

اِلتَفَتَ یَلتَفِتُ اِلتِفات

🔺️ تو به من آرنده به عزم ثبات

اِنتَقَبَ یَنتَقِبُ اِنتقاب

🔺️ عشق تو را شیوه دم انتقال

اِتَصَلَ یَتَصِلُ اِتِصال

🔺️ مهر تو را پیشه گه انفصال

اِنجَذَبَ یَنجَذِبُ اِنجِذاب

🔺️ چند مرا باشد از این روزگار

اِنقَلَبَ یَنقَلِبُ اِنقِلاب

🔺️ بهر ثنا بایدم ای مقتدا

اِبتَدءَ یَبتَدءُ اِبتِداء

🔺️ بهر مُنا شایدم از اقتداء

اطّلب یطلب اطّلاب

🔺️ ای که خدا داده تو را ز اوصیا

اِرّتَقَئَ یَرتَقِئُ اِرتِقا

🔺️ در دو سرا کرده تو را ز اولیا

اِنتَخَبَ یَنتَخِبُ اِنتِخاب

🔺️ مهدی خلقی و تو را اقتدار

اِشتَهَرَ یَشتَهِرُ اِشتِهار

🔺️ فیض تو را هست به لیل و نهار

اِنشَعَبَ یَنشَعِبُ اِنشِعاب

🔺️ لطف تو را کی بود از امتداد

اعتدد یعتدد اعتداد

🔺️ جود تو را کی بود از ازدیاد

احتسب یحتسب احتساب

🔺️ یا ولی الله نماند از نفاق

اتفق یتفق اتفاق

🔺️ بی خبران راست به عصیان خلاق

ارتکب یرتکب ارتکاب

🔺️ بی تو میان حکما ز انحراف

اختلف یختلف اختلاف

🔺️ با تو میان عرفا ز اعتراف

انتسب ینتسب انتساب

🔺️ اهل بلا را زغیابت به جان

امتحن یمتحن امتحان

🔺️ اهل ولا را به ظهورت عیان

ارتغب یرتغب ارتغاب

🔺️ جن و بشر را به تو صبح و مساء

التجاء یلتجئُ التجاء

🔺️ شمس و قمر را ز تو نور و ضیاء

اکتسب یکتسب اکتساب

🔺️ خلق جهان را ز تو در اجتماع

انتفع ینتفع انتفاع

🔺️ منتظران را به تو از انطباع

ارتقب یرتقب ارتقاب

🔺️ در خصما افکنی از اعتراض

انقرض ینقرض انقراض

🔺️ بهر خدا چون کند از انتهاض

احترب یحترب احتراب

🔺️ در صف عدوان فتد از انتقام

انهزم ینهزم انهزام

🔺️ در در دل بدخواه رسد از حسام

التهب یلتهب التهاب

🔺️ در عقلا با حضرت ز انتهاج

ابتهج یبتهج ابتهاج

🔺️ در جهلا با غضبت ز احتجاج

اضطرب یضطرب اضطراب

🔺️ بهره اعدای تو در روزگار

انزجر ینزجر انزجار

🔺️ قسمت احباب تو در روز بار

اطّرب یطّرب اطّراب

🔺️ خود نکند واصل از این سوز ساز

احترز یحترز احتراز

🔺️ تا که رخت راست ز چشم نیاز

احتجب یحتجب احتجاب

🔺️ بهر حسین جد تو جان را ملال

اشتغل یشتغل اشتغال

🔺️ متصل از مرثیه ما راست حال

انتحب ینتحب انتحاب

🔺️ خیمه و خرگاهش به ارض عراق

احترق یحترق احتراق

🔺️ دولت و اموالش ز اهل شقاق

انتهب ینتهب انتهاب