بدان که عبارت «وَ عَرَجْتَ بِهِ…» موافق با نسخهاي است که عالم ربّاني حاج ميرزا حسين نوري رحمه الله در کتاب «تحية الزائر»، از کتاب «مزار قديم» و «مزار شيخ محمد بن المشهدي» و «مصباح الزائر سيّد بن طاووس» نقل کرده است، و مدرک اصلي که همه از آن گرفته اند، کتاب محمد بن علي بن ابي قره است، ولي در «زاد المعاد» آمده: «وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ …» که ظاهراً در نسخه مصباحي که مجلسي از آن نقل کرده تصحيفي (=اشتباهی) واقع شده باشد، سپس شهرت يافته و سبب شبهه برخي از مخالفان گشته، و حال آن که معراج جسماني از ضروريات مذهب، بلکه دين است و روايات از ائمه اطهار عليهم السلام درباره آن به تواتر رسيده و قرآن از آن سخن گفته است.
توجه: هنگامي که در اين عبارت تأمّل نمودم الهام شدم که خود همين دعا شاهد و دليل بر همان است که ما نقل کرديم و صحيح همين است که يادآور شديم، و اينکه در عبارت «زاد المعاد» اشتباهي روي داده و شايد بعضي از اهل عناد اين کار را کرده باشند، جهت دلالت و گواهي اينکه دو جمله «وَ سَخَّرْتَ لَهُ البُراقَ» و «وَ عَرَجْتَ بِهِ إِلي سَمآئِکَ …» در کنار هم آورده شده اند، و با دقّت تمام براي اهل بصيرت ظاهر ميشود که آنچه ما گفتيم صحيح است، چون بالا رفتن روح نيازي به «براق» ندارد و اين مطلب بر کسي که دلش از شرک و نفاق پاک باشد، پوشيده نيست.
و اگر گفته شود: در اينجا بنا بر شمارش فضايل حضرت سيد المرسلين صلي الله عليه و آله است، و مقتضاي عطف به واو آن نيست که عروج به آسمان به وسيله براق باشد.
ميگويم: بر فرض که عبارت دعا «بِرُوحِهِ» باشد، بر نفي معراج جسماني دلالت ندارد، چون اين خود فضيلتي است که اثبات آن منافات ندارد که فضيلت ديگري نيز براي پيغمبر صلي الله عليه و آله ثابت باشد. و ميتوان گفت که اين عبارت منافات ندارد با آنچه دلالت دارد بر اين که معراج پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله با بدن شريفش بوده، از آن جهت به کار بردن واژه «روح» در مورد بدن در هر دو لغت عربي و فارسي واقع است. در لغت عرب، چنانکه در زيارت آمده: «وَ عَلَي الأَرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنآئِکَ =و سلام بر جانهايي که در پيشگاه تو منزل کردهاند» که ظاهر است اينکه بدن هاي شهيدان در پيشگاه حضرت سيد الشهدا عليه السلام منزل گرفتند و سکونت کردند. و اما در لغت فارسي، چنان است که افصح و املح شُعرا سعدي شيراز گويد:
جانا هزاران آفرين بر جانت از سر تا قدم – صانع خدايي کاين وجود آورد بيرون از عدم
(رک: مکیال المکارم ؛ محمد تقی موسوی اصفهانی؛ ج۲)
آخرین دیدگاهها