از جمله اموري که با دعا کردن براي تعجيل فرج مولايمان صاحب الزمان ‏عليه السلام حاصل مي‏شود: ثواب خونخواهي مولاي مظلوم غريب شهيدمان حضرت سيد الشهداء حسين بن علي ‏عليهما السلام است، و اين امري است که احدي جز خدا ثواب آن را نمي‏ تواند شماره کند. زيرا که عظمت شأن خون به مقدار عظمت صاحب آن است. پس همان‏طور که کسي جز خدا نمي ‏تواند بر شؤون حسيني احاطه يابد، همچنين کسي غير او نمي ‏تواند ثواب خونخواهي ‏اش را شماره نمايد، زيرا که حسين ‏عليه السلام همان است که در زيارتش آمده: «اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ»؛ سلام بر تو اي آن‏که خونخواه او خداوند است، و فرزند کسي که خونخواهش خداست. و اگر در دعا براي تعجيل فرج مولايمان صاحب الزمان ‏عليه السلام جز اين ثواب نبود، همين در فضيلت و شرافت آن کافي بود، و حال آن‏که فضل و ثواب بي ‏شماري در آن هست.

و امّا بيان اين‏که با اين دعا ثواب خونخواهي امام حسين ‏عليه السلام حاصل مي ‏شود: خونخواهي آن حضرت وظيفه هر مؤمن است، زيرا که آن جناب پدر حقيقي آنان مي ‏باشد و مؤيّد اين معني در تفسير آيه: «وَ وَصَّيْنَا الإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً»؛ [۱] و انسان را به احسان نسبت به والدينش سفارش کرديم.
والدين به حسنين ‏عليهما السلام تفسير شده است – چنان‏که در تفسير قمي [۲] و غير آن آمده -، لذا صحيح است که مؤمن خونخواهي آن حضرت را مربوط به خود بداند، و هريک از مؤمنين خودش را وليّ خون آن جناب به حساب آورد. چنان‏که در زيارت عاشورا مي ‏خوانيم: «وَأَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِي مَعَ إِمامٍ مَهْدِيٍّ ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالحَقِّ مِنْکُمْ …»؛ و از خداوند خواهانم که به من روزي نمايد خونخواهي خودم را با امام هدايت شده آشکار و حق‏گوي از شما. [۳]
و نيز رسول اکرم‏ صلي الله عليه و آله به امت خود امر فرمود که نسبت به قُربي مودّت بورزند، و روايات متعدّدي گذشت که دلالت داشت: منظور از قُربي، امامان‏ عليهم السلام هستند. بر فرض که به ظاهر لفظ تمسّک کنيم، و قُربي را بر مطلق خويشان يا ذرّيه رسول اکرم ‏صلي الله عليه و آله حمل نماييم، بدون ترديد امامان‏ عليهم السلام بهترين و کامل ‏ترين مصاديق آن‏ها مي ‏باشند، و نيز ترديدي نيست که خونخواهي براي آنان و مطالبه حقوقشان از بارزترين مصاديق مودّت و برجسته ‏ترين اقسام اظهار محبّت است.
اکنون مي‏گويم: خونخواهي مراتب متعدّد و درجات چهارگانه‏ اي دارد:
اول: اين‏که وليّ خون قوّت و نيرو و حکومت و استيلا داشته باشد، که به زيردستانش دستور مي‏ دهد قاتل را بکشند، و بدين ترتيب خون ‏بهاي مظلوم را مي ‏گيرد.
دوم: اين‏که خودش قاتل آن مظلوم را بکشد. و با اين دو قسم خداوند متعال براي مولاي شهيد مظلوممان حضرت حسين بن علي ‏عليهما السلام خونخواهي مي ‏کند، چون در حقيقت او صاحب خون آن حضرت است، لذا در زيارت‏ هاي متعددي اين عبارت آمده: «اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا ثارَ اللَّهِ»؛ سلام بر تو اي آن‏که خونخواه او خداوند است. اما قسم اوّل: چون خداوند – عزّ و جلّ – مولاي ما حضرت قائم ‏عليه السلام را امر فرموده که خون‏ بهاي حسين ‏عليه السلام را طلب نمايد – چنان‏که در روايات متعددي اين معني هست، … و در کامل الزيارات به سند خود از امام صادق ‏عليه السلام درباره فرموده خداي تعالي: «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفُ فِي القَتْلِ»؛ و هر آن کس که مظلوم کشته شده پس براي وليّ او سلطه قرار داديم پس در کشتن اسراف نکند. آمده که فرمود: او قائم آل محمد عليهم السلام است که خروج مي ‏کند، و به خونخواهي حسين بن علي ‏عليهما السلام مي‏کُشد، پس اگر اهل زمين را به قتل رساند اسراف نيست، و فرموده خداي تعالي: «فَلا يُسْرِفُ فِي القَتْلِ»؛ براي او نيست که کاري بکند که اسراف باشد. سپس امام صادق‏ عليه السلام فرمود: به خدا قسم ذراري و نوادگان کشندگان حسين ‏عليه السلام را به خاطر کار پدرانشان به قتل مي ‏رساند. [۴]
و در کتاب نور الانوار فاضل بروجردي است، و در خبري وارد است که چون مردم، آن حضرت را به بي رحمي و قتل نفس متّهم سازند آن جناب از منبر بالا رود و يک تاي نعلين حضرت گلگون قباي دشت نينوا و يکه ‏تاز عرصه کربلا سيّد الشهداء – عليه آلاف التحية والثناء و روحي له الفداء – را بيرون آورد و فرمايد: اگر همه دشمنان را بکشم مقابل خون اين بند نعلين نخواهد بود.
و در خبر ديگر است که مي‏فرمايد: اگر همه اهل عالم را بکشم در عوض اين بند نعلين نمي ‏شود.
و اما قسم دوم: با توجه به فرموده خداي تعالي: «اَللَّهُ يَتَوَفَّي الأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها»؛ [۵] خداوند روح خلق را مي‏ گيرد به هنگام مرگ آنان، هيچ روحي از کالبد بدن بيرون نيايد جز به اذن خداوند متعال. و همان‏طور که خداي قادر منتقم – جلّ شأنه – به اين دو قسم خونخواهي مي ‏کند، حضرت قائم‏ عليه السلام نيز براي جدّش حسين ‏عليه السلام به اين دو قسم خونخواهي مي‏ نمايد، البته به اعتبار ديگري. زيرا که کشندگان اجدادش‏ عليهم السلام و کساني که به کار آن‏ها راضي بوده‏اند به قتل مي ‏رساند و شيعيان و يارانش را نيز دستور مي ‏دهد که آن‏ها را بکشند.
سوم: اين‏که کسي که خونخواه است ضعيف باشد، و نتواند خونخواهي کند مگر با تظلّم و شکايت نزد سلطان و زمامدار مقتدري که حقّ او را از ظالمش بگيرد، و اين نيز واضح است که نوعي خونخواهي محسوب مي ‏گردد.
چهارم: اين‏که به خاطر ضعيف بودن نتواند خونخواهي کند مگر با کمک گرفتن از ديگراني که قدرتي دارند که با ياري يکديگر اين کار را انجام دهند. به عبارت ديگر: کمک کردن در آمادگي وسائل خونخواهي نوعي از خونخواهي مي ‏باشد.
و چون ما در اين زمان قدرت نداريم براي مولايمان حسين ‏عليه السلام خونخواهي کنيم جز به اين دو قسم اخير، لازم است – به حکم وظيفه‏اي که بر ما هست – به همين دو قسم مبادرت ورزيم. و اين دو با دعا براي تعجيل فرج و ظهور مولايمان صاحب الزمان ‏عليه السلام حاصل مي ‏گردد، که خداي قادر منتقم از هر سلطاني قدرتمندتر، و انتقام ‏گيرنده از هر ظالم و ستمگر است. زيرا که با اخبار متواتري دانسته‏ايم که خداوند قادر متعال مولاي ما صاحب الامر عليه السلام را براي اين خونخواهي ذخيره نموده است. پس بر ما لازم است که شب و روز به درگاه الهي تضرع و استغاثه کنيم که ظهور و فرج آن حضرت را تعجيل فرمايد تا خونخواهي نمايد و از جباران کافر انتقام بگيرد، زيرا که در زمان غيبت آن حضرت راه ديگري به جز اين قسم از خونخواهي نداريم.
و اما داخل بودن اين دعا در قسم چهارم خونخواهي، … اهتمام مؤمنين به دعا براي تعجيل فرج و ظهور مولي صاحب الزمان ‏عليه السلام از اسباب جلو افتادن فرج و ظهور آن حضرت مي‏باشد، پس دعا براي اين جهت در امر گرفتن خون‏ بهاي امامان ‏عليهم السلام کمک آن حضرت است.
و بر آنچه ذکر گرديد ارشاد مي‏کند، مطالبي که در توقيع شريف به شيخ مفيد آمده که: اگر شيعيان ما – که خداوند آنان را به اطاعتش توفيق دهد – در وفا به عهد و پيماني که بر آنان هست يکدل بودند، هرآينه ميمنت ديدار ما از ايشان به تأخير نمي ‏افتاد و سعادت ديدار ما زودتر به آنان مي‏ رسيد، با حق معرفت و درستي شناخت نسبت به ما، پس مانع ما از آن‏ها جز امور ناخوشايندي که از آنان به ما مي ‏رسد و برايشان نمي ‏پسنديم نيست. «و اللَّه المستعان و هو حسبنا و نعم الوکيل». [۶]
و نيز مؤيّد آنچه گفتيم خوابي است که براي يکي از بانوان شايسته و مورد اعتماد از نزديکان ما در همين روزها اتفاق افتاده که به خاطر تسلط کفار بر بلاد اسلام همّ و غم، خاصّ و عام را فرا گرفته است. حاصل آن خواب اين‏که: شنيده است شخصي مي ‏گويد: اگر مؤمن پس از نمازهايش در دعا براي تعجيل ظهور مولايش مواظبت مي‏ کرد، هم‏چنان که در دعا براي خودش – هرگاه مريض يا قرضدار باشد – مواظبت دارد، به طوري که فراق آن حضرت ‏عليه السلام مايه اندوه و غصّه او و موجب دل شکستگي و پريشاني و ناراحتي او باشد، در آن صورت دعايش سبب يکي از دو امر مي‏شود: يا مولايش زودتر ظهور مي‏ کند، و يا اين‏که حزن و اندوهش مبدّل به سرور مي ‏گردد و محنت‏ها و ناراحتي ‏ها برطرف شده و از بلاها و فتنه‏ ها نجات مي‏ يابد.
و مي‏توان اين معني را – که دعا براي تعجيل ظهور مولايمان صاحب الزمان ‏عليه السلام از مصاديق خونخواهي براي مولاي غريب مظلوممان حضرت ابي عبد اللَّه الحسين ‏عليه السلام است – به وجه ديگري بيان نمود، اين‏که: هرگاه مؤمن دانست که از آثار و فوايد اين دعا بازگشت به دنيا در زمان ظهور آن جناب است، لذا براي اين‏که اين امر زودتر واقع گردد، و خودش براي مولاي شهيد مظلوممان حسين ‏عليه السلام از دشمنان و نوادگان کشندگان آن حضرت که از کارهاي پدرانشان راضي باشند، خونخواهي کند. چنين مؤمني در شمار طلب کنندگان خون آن جناب خواهد بود، پس يا عمرش طولاني مي‏شود تا اين‏که آن زمان را درک کند، و يا اين‏که پس از مُردن به دنيا باز مي‏ گردد، و از دشمنان انتقام مي ‏گيرد، و اين از آثار آن دعا است. اين وجه را برادر و دوست روحاني‏ ام که به تأييدان سبحاني مؤيّد است بيان نمود، آن را در اين‏جا ثبت مي‏ کنم تا براي او زبان راستيني در جهان باقي بماند.
و از آنچه در اين‏جا بيان گرديد، معلوم شد که دعا کننده براي تعجيل ظهور مولايمان صاحب الزمان‏ عليه السلام ثواب خونخواهي براي ساير امامان بر حق و پيروان ايشان و شهدايي که در خدمت آنان بوده ‏اند را نيز درک مي‏ نمايد، زيرا که حضرت قائم‏ عليه السلام خون ‏بهاي همه آنان را مي‏ گيرد و از دشمنانشان انتقام مي‏ کشد.

(رک: مکیال المکارم؛ محمدتقی موسوی اصفهانی؛ مترجم: مهدی حائری قزوینی)
——————————————————————-
[۱] سوره احقاف، آيه ۱۵.
[۲] تفسير قمي ۲۹۷:۲.
[۳] بحار الانوار ۲۹۲:۱۰۱.
[۴] کامل الزيارات: ۶۳.
[۵] سوره زمر، آيه ۴۲.
[۶] احتجاج ۳۲۵:۲.